
قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ
بگو آيا درباره خدا با ما بحث و گفتگو مى كنيد با آنكه او پروردگار ما و پروردگار شماست و كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شماست و ما براى او اخلاص مى ورزيم

- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
موضوع: حرمت كتمان شهادت حق
با توجه به آیه، شهادت مذکور در جمله «لاتکتموا الشهاده…» به کدام یک از مراحل شهادت اشاره شده است؟
كتمان حق از سوي علماي يهود و نصارا، مورد تصريح و تأكيد مكرّر قرآنكريم قرار گرفته است. آنان نه تنها ملت حنيف حضرت ابراهيم و پيامبران پس از او را كه اسامي آنان در تورات و انجيل بازگو شده كتمان ميكردند، بلكه نبوّت پيامبر گرامي اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم را كه همچون فرزند خود به روشني و در حدّ حس ميشناختند انكار ميكردند، در حالي كه همه ويژگيهاي آن حضرت و نيز بشارت به آمدن او در عهدین آمده بود.
شهادت در مسائل حقوقي و مالي دو مرحله دارد:
نخست حضور شاهد در صحنه حادثه و تحمل آن،
دوم اداي شهادت در صورت استشهاد محكمه عدل.
تحمل شهادت جز در موارد ضروري واجب نيست؛ اما اداي آن در محكمه عدل، واجب كفايي و كتمان آن حرام است: «…وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ…»[1]
كتمان هر شهادت حقي، حرام است. حق مكتوم اگر حق الله و مربوط به توحيد و نبوت و مانند آن باشد و خداوند نيز آن را اعلام كرده باشد ستمي بدتر از كتمان آن نيست، از اينرو كيفري سختتر و تلختر از آن نخواهد بود.
شهادتي كه از سوي خداي سبحان بر نبوت انبياي ابراهيمي داده شد، حق الله است. خداوند در تورات و انجيل درباره ملت حنيف حضرت ابراهيم عليه السلام و نبوت و رسالت رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم شهادت داد. كسي كه اين شهادت نزد او هست و آگاه و گواه بر آن است اگر آن را مكتوم كند مرتکب ظلمي عظيم شده است كه ظالمتر از او كسي نيست: «…وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ…».[2]
شايان ذكر است كه مراد از شهادت در اينگونه موارد، اَداي آن است؛ نه تحمل و علم و مانند آن. اينكه پيامبري به منكران رسالت خود بگويد: خدا شاهد است، يعني او ميداند كه من پيامبر هستم، شك و انكار آنان را برطرف نميكند: «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ…».[3]
اگر اين شهادت به معناي علم باشد، ممكن بود منكران بگويند: خدا ميداند كه تو پيامبر نيستي، بنابراين، مراد مدعي نبوت از اين سخن كه «خدا بر نبوت و رسالت من شاهد است» آن است كه خداوند به رسالت من شهادت و گواهي داد زيرا كلام و نامه خداوند در دست من است، پس من پيامبر او هستم. اين همان شهادت به معناي اداست؛ نه علم. آنگاه عالمان يهود و نصارا همين شهادت خدا را كتمان كردهاند.[4]
[1] . سوره بقره، آیه 283.
[2] . سوره بقره، آیه 140.
[3] . سوره رعد، آیه 43.
[4] . تفسیرتسنیم، ج ۷، ص ۲۷۶.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه