فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ

پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريف‏شده‏ اى] با دستهاى خود مى ‏نويسند سپس مى‏ گويند اين از جانب خداست تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست مى ‏آورند 

  • تفسیر و مفاهیم
  • اعراب و موضوع آیات
  • نکات تجویدی

 موضوع: تقلیدکور کورانه یا عالمانه

یهودیان دربرخوردباکتب آسمانی به چند دسته تقسیم می شوند؟

 درآیات 75تا 79یهود به دوگروه تقسیم می شوند ‌:

1) عوام و دانشمندان حیله‌گر(البته اقلیتى از دانشمندان آنها بودند که ایمان آوردند، حق را پذیرا شدند و به صفوف مسلمانان پیوستند).

گروهى از آنها افرادى هستند که از دانش بهره اى ندارند، و از کتاب خدا جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهایشان دل بسته‌اند «وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لایَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ».

 أُمِّیُّون جمع امّى در اینجا به معنى  درس نخوانده  است، یعنى به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى مانده و مکتب و استادى را ندیده است، و یا به خاطر این که جمعى از مادران روى علاقه هاى جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمى کردند و اجازه نمى دادند به مکتب بروند.

 «أَمانِى» جمع امنیة  به معنى آرزو است، و در اینجا ممکن است اشاره به پندارها و امتیازات موهومى باشد که یهود براى خود قائل بودند، از جمله مى‌گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم«نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّائُهُ». و یا این که مى‌گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسید که در آیات بعد به این گفتار یهود بر مى‌خوریم.

این احتمال نیز وجود دارد که منظور از «أَمانِى»، آیات تحریف شده باشد که دانشمندان یهود در اختیار عوام مى‌گذاشتند، و جمله «لایَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاّ أَمانِیَّ»  با این معنى سازگارتر مى‌باشد.

به هر حال، پایان این آیه «إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ» دلیل بر آن است که پیروى از ظن و گمان در اساس و اصول دین و شناخت مکتب وحى کارى است نادرست و در خور سرزنش، و هر کس باید در این قسمت از روى تحقیق کافى گام بردارد.

2) دانشمندان آنها بودند که حقایق را به سود خود تحریف مى کردند چنان که قرآن مى فرماید:  واى بر آنها که مطالب را به دست خود مى نویسند، و بعد مى گویند: اینها از سوى خدا است «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ».

 و هدفشان این است با این کار، بهاى کمى به دست آورند« لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً».

 واى بر آنها از آنچه با دست خود مى نویسند «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ».

 و واى بر آنها از آنچه با این خیانت ها به دست مى آورند « وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمّا یَکْسِبُونَ».

از جمله هاى اخیر این آیه، به خوبى استفاده مى شود که آنها هم وسیله نامقدسى داشتند، و هم نتیجه نادرستى مى‌گرفتند.

  در ذیل این آیات، نقل شده است: مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: با این که عوام یهود اطلاعی از کتاب آسمانی خود جز از طریق عالمانشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را به خاطر تقلید از علما وپذیرش آنان مذمت می‌کند؟! آیا عوام یهود با عوام ما که از علمای خود تقلید می‌کنند، تفاوت دارند؟ امام فرمود: عوام ما و عوام یهود، از یک جهت فرق دارند و از جهتی مانند هم هستند. از آن جهت که مانند هم هستند، خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده است؛ همان گونه که عوام یهود را نکوهش فرموده است. فرق آنها این است که عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و می‌دانستند که آنها به صراحت دروغ می‌گویند، حرام و رشوه می‌خورند و احکام خدا را تغییر می‌دهند. آنها با وجدان خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسق‌اند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و گواهی آنها را درباره پیامبران قبول کنند. به این دلیل، خداوند آنها را نکوهش کرده است. اگر عوام ما هم از علمای خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص به دنیا و اموال حرام ببینند و از آنها پیروی کنند، مثل یهود خواهند بود که خداوند آنان را به خاطر پیروی از علمای فاسق نکوهش کرده است. سپس امام فرمود: عوام باید از دانشمندانی تقلید کنند که پاکی روح خود را حفظ می‌کنند، دین خود را نگه می‌دارند و مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان خداوند هستند.[1]


[1] . تفسیر نمونه، ج1،ص371-373

مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *