تجزیه

فَ: حرف استيناف، مبني، غيرعامل،


ويلٌ: اسم ثلاثی مجرد، مصدر، مفرد، مذكر، از ماده«ويل»/لفيف مقرون


نكرهِ: معرب، جامد، منصرف، غير متصرف

لِ : حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


الذينَ: اسم موصول خاص، جمع مذكر، مبني، معرفه، جامد، غيرمتصرف.

يكتبونَ: فعل مضارع، جمع مذكر غايب، ثلاثي مجرد، از ماده «كتب»/صحيح و سالم، معرب، متعدي، معلوم، متصرف.


ال: حرف تعريف عهد ذهني خارجي، مبني، غيرعامل


كتاب: اسم ثلاثي مزيد، مصدر، مفرد، مذكر، از ماده كتب، صحيح و سالم، معرفه به ال، معرب، جامد، منصرف، متصرف.


بِ: حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


أيدي: اسم ثلاثي مزيد، جمع مكسر قِلّه، مؤنث مجازي، از ماده «يديٌ»،ناسالم/معتل لفيف مفروق، معرفه به اضافه، معرب، جامد، منصرف، متصرف.


هِم:
ضمير متصل مجروري، جمع مذكر غايب، مبني، معرفه، جامد، غيرمتصرف


ثُمَّ: حرف عطف، مبني، غيرعامل


يَقولونَ:
فعل مضارع، جمع مذكر غايب، ثلاثی مجرد، از ماده «قول»،ناسالم/معتل اجوف واوي، معرب، متعدي، معلوم، متصرف


(در اصل يقْوُلونَ بوده كه حرف عله متحرك ما قبل صحيح و ساكن حركتش را به ماقبل ميدهد و يَقُولونَ مي شود.)


هذا:
اسم اشاره به نزديك، مفرد مذكر، مبني، معرفه، جامد، غير متصرف.


مِن
: حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


عِندِ: اسم ثلاثي مجرد، مفرد مذكر، از ماده «عند»، سالم، معرفه به اضافه، معرب، جامد، منصرف، غير متصرف.


اللهِ: ال: زائده لازمه، مبني، غيرعامل، مختص اسم.


الله:
اسم ثلاثي مجرد، مفرد مذكر، از ماده «الهِ»،ناسالم/مهموز الفاء يا از ماده «ولهَ» معتل مثال واوي، معرفه، اسم علم، معرب، جامد، منصرف، متصرف.


لِ : حرف جر، مبني، عامل


يشتروا
: فعل مضارع، جمع مذكر غايب، ثلاثي مزيد، باب افتعال، از ماده «شريٰ»/معتل ناقص يائي، معرب، متعدي، معلوم، متصرف.
(در اصل «يشتَرِيُوا» بوده كه ياء متحرك ماقبل صحيح متحرك،حركتش راه به ما قبل ميدهد:يشتَرُيْوا و در اثر التقاء ساكنين حرف عله حذف شده:يشتَرُوا)


بِ:
حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


هِ: ضمير متصل مجروري ، مفرد مذكر غايب، مبني، معرفه، جامد، غير متصرف.


ثمناً:
اسم ثلاثي مجرد، مفرد، مذكر، از ماده «ثمن»، سالم، نكره، معرب، جامد، منصرف، متصرف.


قليلاً: اسم ثلاثي مزيد، مفرد، مذكر، از ماده «قَلّ»،ناسالم/مضاعف، نكره، معرب، مشتق/صفت مشبه، منصرف، متصرف.


فَ: حرف عطف، مبني، غيرعامل.


ويلٌ: اسم ثلاثی مجرد، مصدر، مفرد، مذكر، از ماده«ويل»/لفيف مقرون


لَ: حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


هُم: ضمير متصل مجروري، جمع مذكر غايب، مبني، معرفه، جامد، غيرمتصرف.


مَمّا: من: حرف جرّ، مبني، عامل، مختص اسم.


ما: موصول اسمي، مبني، معرفه، جامد، غير متصرف.


كَتَبَت: فعل ماضي، مفرد مونث غايب، ثلاثي مجرد، از ماده «كتب»، صحيح و سالم، مبني، متعدي، معلوم، متصرف.


هِم: ضمير متصل مجروري، جمع مذكر غايب، مبني، معرفه، جامد، غيرمتصرف


وَ: حرف عطف، مبني، غيرعامل.


ويلٌ: اسم ثلاثی مجرد، مصدر، مفرد، مذكر، از ماده«ويل»/لفيف مقرون


لَ: حرف جر، مبني، عامل، مختص اسم.


هُم: ضمير متصل مجروري، جمع مذكر غايب، مبني، معرفه، جامد، غيرمتصرف

مَمّا: من: حرف جرّ، مبني، عامل، مختص اسم.


يكسِبُون: فعل مضارع، جمع مذكر غايب، ثلاثي مجرد، از ماده «كسب»، صحيح و سالم، معرب، متعدي، معلوم، متصرف.

ترکیب

فَ: استینافیه، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.

ویلٌ: مبتدا و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری

لِ: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

الذین: اسم موصول، مبنی، محلا مجرور به حرف جرّ

للذین: جار و مجرور، متعلق به عامل مقدر، خبر برای «ویل»، محلامرفوع

یکتبون: فعل مضارع و مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل

الکتاب: مفعولٌ به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری

بِ: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

ایدی: اسم مجرور به حرف جر، علامت جر ضمه مقدر

بِأیدی: جار و مجرور، متعلق به «یکتبون»

هم: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور، مضاف الیه

ثم: عاطفه، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.

یقولون: فعل مضارع و مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل

هذا: اسم اشاره، مبنی بر سکون، محلا مرفوع، مبتدا

مِن: حرف جر، مبنی بر سکون ، عامل، محلی از اعراب ندارد.

عند: اسم مجرور به حرف جر، علامت جر کسره ظاهری

من عند: جار و مجرور، متعلق به عامل مقدر، خبر برای «هذا»

الله: لفظ جلاله، مضاف الیه و مجرور، علامت جر کسره ظاهری

ل: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

یشتروا: فعل مضارع منصوب به «اَن» مقدره، علامت نصب حذف نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل

ب: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

هِ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جر

قلیلاً: نعت برای «ثمناً» و منصوب بنا بر تبعیت

فَ: عاطفه، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.

ویل: مبتدا و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری

لَ: حرف جر، مبنی بر فتح، عامل، محلی از اعراب ندارد.

هُم: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جر

لهم: جار و مجرور، متعلق به عامل مقدر، خبر برای «ویل»

مِن: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

ما: اسم موصول، مبنی، محلا مجرور به حرف جر

مما: جار و مجرور، متعلق عامل مقدر، خبر

کتبت: فعل ماضی، مبنی بر فتح.

یدی: فاعل و مرفوع، علامت رفع ضمه مقدر

هم: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور، مضاف‌الیه

و: عاطفه، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد.

ویلٌ: مبتدا و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری

مِن: حرف جر، مبنی بر کسر، عامل، محلی از اعراب ندارد.

ما: اسم موصول، مبنی، محلا مجرور به حرف جر

مما: جار و مجرور، متعلق عامل مقدر، خبر

یکسبون: فعل مضارع و مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل

عراب جملات:


1-ويلٌ للذينَ: جمله اسميه، مستأنفه، محلي از اعراب ندارد.
2-لِلَّذينَ: شبه جمله (جارومجرور با متعلق محذوف)، خبر و محلاً مرفوع.
3-يكتُبونَ: جمله فعليه، صله براي الذينَ، محلي از اعراب ندارد.
4-يقولونَ هذا من عندِ الله: جمله فعليه، عطف به صله، محلي از اعراب ندارد.
5-هذا من عند الله: جمله اسميه، مقول قول و محلاً منصوب.
6-من عندِ الله: شبه جمله (جار و مجرور با متعلق محذوف)، خبر و محلاً مرفوع.
7-ويلٌ لهم: جمله اسميه، عطف به مستأنفه، محلي از اعراب ندارد.
8-لَهم: شبه جمله (جارومجرور و متعلق محذوف)، خبر براي ويلٌ و محلاً مرفوع.
9-كتبت أيديهم: جمله فعليه، صله براي «ما»، محلي از اعراب ندارد.
10-ويلٌ لهم: جمله اسميه، عطف يه مستأنفه و محلي از اعراب ندارد.
11-لَهم: شبه جمله (جارومجرور و متعلق محذوف)، خبر براي ويلٌ و محلاً مرفوع.
12-يكسِبُون: جمله فعليه،صله براي «ما»،محلي از اعراب ندارد.

سؤال:


علت تكرار جمله «ويلٌ لهم» چيست؟
به لحاظ توبيخ و سرزنش مي باشد و بيانگر اين نكته است كه گناه آن ها به اوج زشتي و ناپسندي رسيده است و اين صنعت كلامي اطناب ميباشد.

نکته بلاغی:
در تعبیر «یکتُبُونَ الکتاب بِأَیدیهِم» به منظور بر طرف کردن توهّم مجاز، لفظ «أَیدی» ذکر شده است‌، تا ثابت شود که نوشتن از جانب خود آنان صورت گرفته است، همان طوری که می گویند (کتبتُه بیمینی و سمعتُه بأُذنی) که نوعی اطناب نامیده می شود.

مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *