أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
آيا طمع داريد كه [اينان] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف میکردند و خودشان هم مى دانستند
- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
موضوع: قطع امید از ایمان تحریفگران
موعظه پذیری و ایمان در انسانها از چه طرقی امکانپذیر است؟
استفهام در «أَفَتَطْمَعُونَ» انكاري و استبعادي (بعید دانستن )است كه با آن، ايمان آوردن يهود عصر نزول انكار و استبعاد ميشود و وجه اين انكار نيز اين است كه براي بيداري و ايمان انسان ها دو راه (به نحو مانعة الخلو)[1] وجود دارد كه هريك از آن دو در اسرائيليهاي عصر نزول قرآن مسدود شده بود؛ راه نخست برخورداري از قلبي بيدار است كه نتيجه آن جوشش از درون، بسان چشمه است و راه دوم داشتن گوشي شنواست كه ثمره آن دريافتن حق از بيرون و متنبّه شدن است؛ كساني كه نه قلب بيداري دارند و نه گوشي شنوا، زيرا با آن كه آيات الهي را ميشنوند و آن را ادراك ميكنند، در عين حال به تحريف آن دست ميزنند: «ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»، چنين كساني چگونه به حقّ ميگرايند و از آيات الهي متذكّر ميشوند: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكرَى لِمَن كَانَ لَهُۥ قَلبٌ أَو أَلقَى ٱلسَّمعَ وَهُوَ شَهِيد»[2]
نتيجه اين كه دو گروه ميتوانند از آيات الهي پند گيرند و متذكّر شوند:
1. گروهي كه خودكفا هستند و بر اثر داشتن عقل و فهم، خود ميتوانند به بررسي و تحليل حوادث بپردازند و از آيات الهي عبرت گيرند.
2. گروهي كه از هوش و دانش لازم برخوردار نيستند، اما مستمع شايستهاي براي عاقلان و عالمانند و با دقّت لازم و حضور قلب كافي به سخنان و مواعظ آنان گوش فرا ميدهند؛ برخي انسانها از هر دو گروهند و برخي فقط داخل در يكي از اين دو گروهند. اينان اهل تذكّر و موعظه و در نهايت اهل نجاتند.
3) كساني هستند كه جزو هيچ يك از اين دو دسته نيستند و بر اثر گناه قلوبشان به گونهاي بسته شده كه نه از درون و نه از برون، پذيراي مواعظ الهي نيستند. كار اين گروه به جايي ميرسد كه عالمانه و پس از ادراك آيات الهي دست به تحريف آن ميزنند و بلكه همواره در حال طرح و نقشه و نيرنگهاي شيطاني هستند
و بيترديد به ايمان آوردن چنين كساني نمي توان اميد داشت.[3]
كساني كه در آيه مورد بحث به آنان اشاره شده، از همين گروه سوم هستند.
امام صادق علیه السلام میفرماید: کسی که از قلب خویش واعظی و از نفس خویش بازدارندهای نداشته باشد و همچنین درکنار خود ارشادکننده و راهنمایی نداشته باشد، دشمن خود را بر خویش مسلط ساخته است.[4]
[1] . مانعة الخلو:دو امر که اتفاق آنها با هم ممکن نباشد لیکن اجتماع آن دو با هم ممکن باشد.
[2] . تفسیر تسنيم، ج5، ص256
[3] . تفسیر تسنيم ، ج 5, ص265
[4] . من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لکم یکن له قرین مرشد استمکن عدوه من عنقه.(من لا یحضره الفقیه، ج ۴ ق ۴۰۲)
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه