ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ

سپس شما بعد از آن [پيمان] رويگردان شديد و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما از زيانكاران بوديد

  • تفسیر و مفاهیم
  • اعراب و موضوع آیات
  • نکات تجویدی

موضوع: فضل الهی

چگونه با وجود اعراض و سرکشی انسانها ، فضل و رحمت الهی شامل حالشان می‌شود؟

جمله «فَلَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ اَلْخاسِرِينَ» بر نهايت فضل و رحمت الهي دلالت دارد؛ زيرا جمله مزبور بدين معناست كه بني‌اسرائيل پس از آن همه معجزه و آيات روشن الهي از چنان پيمان غليظ و شديدي، روي برگرداندند و به زشت‌ترين كردار اخلاقي و حقوقي (گوساله پرستي) روي آورده، شايسته هلاكت و عذاب شده بودند، ولي در عين حال لطف خاص الهي شامل حال آنان شد و با توفيق توبه‌اي كه يافتند، عذاب الهي از آنها دفع شد و از خسارت رهايي يافتند. اگر توفيق و فضل ويژه الهي شامل حال آنان نمي‌شد از خاسران بوده، هر گناهي كه از خيال آنها مي‌گذشت، مرتكب مي‌شدند.

 تفضلات الهي دو گونه است:

۱. بخشي از آن شامل همه انسان‌ها مي‌شود، چه بخواهند يا نخواهند

۲. بخشي ديگر تفضّلات ويژه‌اي است كه انسان، بايد آن را از خدا طلب كند: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»

 آنچه از جانب خداي سبحان به انسان ها مي‌رسد و هر فيضي از طرف مبدأ جهان نصيب آنان مي‌شود، تنها از فضل و رحمت خداست؛ از اين رو در بعضي از آيات به همه مؤمنان خطاب مي شود: «وَ لَو لا فَضل‌ُ اللّه‌ِ عَلَيكُم‌ وَ رَحمَتُه‌ُ ما زَكي‌ مِنكُم‌ مِن‌ أَحَدٍ أَبَداً»

كه نشان آن است كه از انسان به طور استقلال كاري ساخته نيست، بلكه او تنها آينه‌دار جمال فيض حقّ است. حضرت امام سجّاد عليه‌السلام در مناجات خود به خدا عرضه مي‌دارد: خدايا هرگاه توفيق عبادت تو را يافتيم، نه تنها طلبي پيدا نكرديم، بلكه بدهكار شديم و اگر توفيق شكر تو را يافتيم، به سبب چنين توفيقي شكر ديگري بر ما واجب شد.

بر همين اساس، خداي سبحان  مكرراً هشدار مي‌دهد كه نپنداريد اگر علم صائب و عمل صالحي نصيب شما شد از جانب خود شماست و از خداوند طلبي پيدا مي‌كنيد.

در  هر حال، اگر چه لطف خدا شامل همه انسان‌هاست و در اين باره فرمود: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ»، ليكن در ذيل همين جمله آمده است: «فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ»

 رحمت ويژه‌ام را براي اهل تقوا ثبت و مقرّر كرده‌ام. خداي سبحان رحمت ويژه خود را براي اهل ايمان ذخيره كرده و به آنان عطا مي كند: «وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‌» و كليد مخازن فضل و رحمت ويژه، در دست خود مؤمنان است، كه عبارت از همان دعا و سؤال و درخواست از خداوند است: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»؛ زيرا دعا نسبت به هر خواسته مشروعي سبب گشايش مي شود: «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ»[1]


[1] . تفسیر تسنیم، ج ۵ ،ص۱۰۳- ص ۱۱۴الی ۱۱۷

مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

تجزیه

ثُمَّ :حرف عطف- مبنی- غیرعامل

تَوَلَّيْتُمْ :فعل ماضی، جمع مذکر مخاطب- ثلاثی مزید- باب تفعُّل- ریشه ولی- معتل لفیف مفروق- مبنی- متعدی- معلوم- متصرف

مِنْ :حرف جر- مبنی- عامل

بَعْدِ:اسم ثلاثی مجرد- اسم زمان- ریشه بعد- سالم- معرفه- معرب- جامد- منصرف- غیر متصرف

ذَلِكَ :ذا: از اسماء ثنایی- مفرد- مذکر- معرفه- مبنی اسم اشاره به دور- مفرد مذکر- مبنی- معرفه- جامد- غیرمتصرف
ل: لام بعید یا مؤکد ،ک: کاف خطاب

فَ:حرف استیناف- مبنی- غیر عامل

لَوْلَا :حرف امتناعیه- مبنی- غیر عامل

فَضْلُ :اسم ثلاثی مجرد- مصدر سماعی- مفرد مذکر- ریشه فضل- سالم- معرفه به اضافه- معرب- جامد- منصرف- متصرف

اللَّهِ :ال زائد لازمه- مبنی- غیرعامل- مختص اسم
اسم ثلاثی مجرد- مفرد- مذکر- ناسالم از ماده(وله)- (مثال واوی) یا ریشه (اَله) (مهموزالفاء)- معرفه (علم)- معرب- جامد- منصرف- متصرف

عَلَی:حرف جر- مبنی- عامل- مختص اسم

كُمْ :ضمیر متصل مجروری، جمع مذکر مخاطب- مبنی- معرفه- جامد- غیرمتصرف

وَ:حرف عطف، مبنی، غیر عامل

رَحْمَتُ:اسم ثلاثی مزید- مصدر سماعی- مفرد مونث- ریشه رحم- سالم- معرفه به اضافه- معرب- جامد- منصرف- غیرمتصرف

هُ :ضمیر متصل مجروری- مفرد مذکر غائب- مبنی- معرفه- جامد- غیرمتصرف

لَ:ضمیر متصل مجروری- مفرد مذکر غائب- مبنی- معرفه- جامد- غیرمتصرف

كُنْتُمْ :فعل ماضی- جمع مذکر مخاطب- ثلاثی مجرد- ریشه کَونَ، معتل، اجوف واوی- مبنی- لازم- معلوم- متصرف

مِنَ:حرف جر- مبنی- عامل

الْخَاسِرِينَ:اسم ثلاثی مزید، جمع مذکر- ریشه خَسَر- سالم- معرفه به ال- معرب- مشتق (اسم فاعل) منصرف- متصرف

ترکیب

ثُمَّ: حرف عطف- مبنی بر فتح- محلی از اعراب ندارد.

تَوَلَّيْتُمْ:فعل ماضی- مبنی بر سکون- ضمیر متصل تم مبنی و محلاً مرفوع- فاعل

مِنْ: حرف جر، مبنی بر سکون- محلی از اعراب ندارد.

بَعْدِ:اسم مجرور به حرف جر، علامت جر: کسرة ظاهری

ذَلِک:اسم اشاره، مبنی بر فتح- محلاً مجرور مضافٌ الیه بعد

فَ:حرف استیناف- مبنی بر فتح- محلی از اعراب ندارد.

لَوْلَا:حرف وجودیه امتناعیه- مبنی بر سکون- محلی از اعراب ندارد.

فَضْلُ:مبتدا و مرفوع به ضمه ظاهری ـخبر آن کلمه موجودٌ محذوف است و واجب الحذف است

اللَّهِ :لفظ جلاله، مضافٌ الیه و مجرور علامت جر: کسرة ظاهری

عَلَيْ:حرف جر- مبنی بر سکون- محلی از اعراب ندارد.

كُمْ :ضمیر متصل، مبنی بر سکون و محلاً مجرور به حرف جر(علی)

وَ:حرف عطف، مبنی بر فتح، محلی از اعراب ندارد

رَحْمَتُ:عطف به فضل و مرفوع- علامت رفع: ضمة ظاهری

هُ :ضمیر متصل به اسم- مبنی بر ضم و محلاً مجرور مضافٌ الیه

لَ:حرف جواب لولا مبنی بر فتح، محلی از اعراب ندارد.

كُنْتُمْ :فعل ماضی از افعال ناقصه، مبنی بر سکون
ضمیر متصل تم، مبنی و محلاً مرفوع اسم کان

مِنَ :حرف جر- مبنی بر فتح- محلی از اعراب ندارد.

خاسرین:

من الخاسرین:جار و مجرور متعلق به فعل مقدر- خبر کان و محلاً منصوب

اعراب جملات

  1. تَوَلَّیتُم: جمله فعلیه، عطف به ماسبق محلی از اعراب ندارد.
  2. لولا فضل الله: جمله مستأنفه و محلی از اعراب ندارد.
  3. لکنتم من الخاسرین: جمله فعلیه جواب لولا و محلی از اعراب ندارد.

سؤالات آیه 64

سؤال: نظرات مختلف درباره کلمه «لولا» چیست؟ الف) «لولا» حرف امتناع برای وجود است و به جمله اسمیه اختصاص دارد و اسمی که بعد از آن واقع می­شود، مبتدا بوده و خبرش واجب الحذف است، چون کلام بر آن دلالت کرده و سدّ مدّ جواب است. ب) به عقیده کوفیون، اسمی که بعد از «لولا» واقع می­شود، فاعلِ فعل محذوف بوده و لولا غیر عامل است. ج) یعنی از غیر متبحّرین در ادبیات می­گویند: کلمه «لولا» بر خلاف قواعد ادبیات عرب، بر جملة (لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علیَّ لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما) داخل شده درحالیکه می­بایست «لولا انت» می­فرمود.[1]


[1] . البیان جلد اول صفحه 789.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *