صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ (7)
راه آنان كه گرامى شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان
- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
درباره مصادیق واژه های «انعمت»، «مغضوبین» و «ضالین» چه احتمالاتی وجود دارد؟
قرآن کریم در سوره حمد مردم را به سه گروه تقسیم میکند و در سوره های دیگر مصادیقی را برای آنها ذکر میکند تا در نهایت معنایی کامل را به مخاطب رسانده باشد. گروه اول که خداوند به آنها نعمت داده چهار صنفاند: پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان. اینان برگزیدگان خداوند هستند که به آنها نعمت داده شده و اطاعت از خداوند، بزرگترین ویژگی آنها است.
احتمالاتی نیز در مورد گروه دوم «مغضوبین» و سوم «ضالین» که شباهتهای بسیاری به یکدیگر دارند، وجود دارد. احتمال اول این است که «ضالین» گمراهان عادی و «مغضوبین» گمراهان لجوج و منافق هستند. احتمال دیگر نیز این است که یهودیان گمراه، به علت دشمنی بسیار با اسلام، منظور اصلی «مغضوبین» بوده و مسیحیان منحرف که لجاجت کمتری داشتند «ضالین» هستند.
احتمال سوم نیز این است که «ضالین» به گمراهانى اشاره مىکند که اصرارى بر گمراه ساختن دیگران ندارند، در حالى که «مغضوب علیهم»کسانى هستند که هم گمراهند و هم گمراهگر، و با تمام قوا مىکوشند دیگران را همرنگ خود سازند.[تفسیر نمونه، صص81-83]
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تسیر و علوم قرآنی
تجزیه
صِرَاطَ : اسم ثلاثی مزید، مفرد، مذکر، سالم، از ماده «صرط» معرب، معرفه به (ال) منصرف، غیرمتصرف
الَّذِينَ : (ال) زائد لازمه، مبنی، غیرعامل، اسم موصول خاص، جمع مذکر، معرفه، مبنی، جامد، غیرمتصرف
أَنْعَمْتَ : فعل ماضی، مفرد مذکر مخاطب، ثلاثی مزید (باب افعال) از ماده «نعم» صحیح، سالم، مبنی، متعدی، معلوم، متصرف
عَلَي : حرف جر، مبنی، عامل، مختص اسم
هِمْ : جمع مذکر غائب، مبنی، معرفه، جامد، غیرمتصرف
غَيْرِ: اسم ثلاثی مجرد، مفرد، مذکر، ناسالم، معتل (اجوف یایی) از ماده «غیر» معرب، معرفه به اضافه، جامد، منصرف، متصرف
الْ : (ال) موصول اسمی، مبنی، غیرعامل، مختص اسم
مَغْضُوبِ : اسم ثلاثی مزید، مفرد، مذکر، سالم از ماده «غضب» معرب، معرفه به (ال) مشتق (اسم مفعول) منصرف، متصرف
عَلَي : حرف جر، مبنی، عامل، مختص اسم
هِمْ : جمع مذکر غائب، مبنی، معرفه، جامد، غیرمتصرف
وَ : حرف عطف، مبنی، غیرعامل، مشترک بین اسم و فعل
لَا : حرف نفی، مبنی بر سکون، غیرعامل
ال : (ال) موصول اسمی، مبنی، غیرعامل، مختص اسم
ضَّالِّينَ : اسم ثلاثی مزید، جمع مذکر ناسالم، مضاعف، از ماده «ضَلّ» معرب، معرفه به (ال) مشتق (اسم فاعل) منصرف، متصرف
ترکیب
صِراطَ : بدل از صراط در آیه قبل و منصوب بنا بر تبعیت. علامت نصب فتحه ظاهری
الَّذينَ: اسم موصول، مبنی بر فتح، مضاف الیه محلاً مجرور
أَنعَمتَ: فعل ماضی، مبنی بر سکون.
ضمیر بارز و متصل«تَ» ، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
(صله برای ٱلّذینَ، محلی از إعراب ندارد)
عَلیٰ : حرف جرّ، مبنی، عامل، محلی از اعراب ندارد.
هِم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ
عَلَيْهِمْ: جارو مجرور ، متعلّق به «أنعَمتَ»
غَیرِ: بدل از ضمیر «هِم» در « عَلَیهِم» و مجرور بنابر تبعیت.علامت جرّ کسره ظاهری
ٱلمَغضوبِ: مضافٌإلیه برای «غَیرِ» و مجرور. علامت جَرّ کسره ظاهری
عَلیٰ : حرف جرّ، مبنی، عامل، محلی از اعراب ندارد.
هِم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ
عَلَیهِم: جارو مجرور ، متعلّق به «ٱلمغضوبِ»
وَ: حرف عطف، مبنی بر فتح،غیرعامل، محلی از إعراب ندارد.
لاٰ: حرف زائیده برای تأکید نفی، مبنی بر سکون، غیرعامل، محلی از إعراب ندارد.
ٱلضّالّینَ: معطوف به «ٱلمَغضوبِ» و مجرور بنابر تبعیت. علامت جرّ «یاء»
اعراب جملات
أنعَمتَ عَلَیهِم:جمله فعلیه، صله برای اَلَّذینَ، محلی از اعراب ندارد.
موضوع آیه
موضوع : انواع موصولات
موصولات بر دو گونهاند :
• موصول اسمی
• موصول حرفی
1- موصولات اسمی:
به اسم مبهمى كه تبيين معناى آن،به جملهصله نياز دارد «موصول»گویند.
جملهصله: جمله اى كه ابهام موصول را برطرف مى كند.
اسم موصول دو قسم است:
• مختص
• مشترك
اسم موصول مختص :برای هر کدام از مفرد، مثنی و جمع، مذکر و مؤنث ،لفظ خاصی دارد.
الفاظ اسم موصول مختص عبارت است از:
- مفرد مذكر: «ٱلَّذى»
- تثنيه مذكر: «ٱللَّذانِ، ٱللَّذَیْنِ»
- جمع مذكر: «ٱلَّذين، ٱلأُولَی، ٱلاولاء»
مثال: یٰأیُّهَا ٱلنّاسُ ٱعْبُدُوا رَبّکُمُ ٱلّذِي خَلَقَکُم….
- مفرد مؤنث: «الَّتى»
- تثنيه مؤنث: «ٱللَّتانِ، ٱللَّتينِ»جمع مؤنث: «ٱللَّاتِ، ٱللَّاتِى، ٱللَّواتِی، ٱللَّاء، ٱللَّائی، ٱللَّوائی».
مثال۱: فإِن لّم تفعلُوا و لَن تَفعلُوا فاتّقُوا النّار ٱلّتی وقُودُها النّاس و الحِجارةُ….
مثال۲: وَ ٱللّاتی تخافُون نُشوزهُنّ..
اسم موصول مشترک : یک لفظ به طور مشترک برای تمام مفرد، مثنی، جمع، مذکر، مؤنث به کار می رود.
الفاظ اسم موصول مشترك عبارت است از: مَن، ما، أيّ، ذا، ذو.
مثال۱: وَیَدرَؤُنَ بِالحَسَنَةِ السِّیَّئَةَ وَ مِمّا (مِنمَا) رَزَقناهُم یُنفِقُونَ»
مثال۲: وَ اللّهُ یَختصُّ بِرَحمتِهِ مَن یشاءُ .
بناء و إعراب اسمهای موصول : تمام اسمهای موصول مبنی هستند به جز «أيّ» که در بیشتر حالات اعراب می شود.
2- موصولات حرفی :
موصولات حرفی عبارتند از :«أن، أنَّ، ما، لَو، کَي»
موصول حرفى كه به آنها حروف مصدريه نيز مي گويند:
– مبنى است.
– محل اعراب ندارد.
– نياز به عائد ندارد.
صله آن همان جمله مابعد آن است كه آن را تأويل به مصدر مىبرد:
در صورت دخول بر فعل بايد صله آنها فعل متصرفی باشد كه تمامى مشتقات و مصدر را دارا باشد، تا بتواند آن را تأويل به مصدر برد.
مثال:سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ الدَّار .
در این آیه شریفه، صله، فعل «صَبَرتُم» است که تمامی مشتقات و مصدر را دارا میباشد و تأویل مصدرآن «بِصَبرِکُم» است.
افعال غيرمتصرف مانند «عَسىٰ» مصدر ندارند، به همين جهت نمىتواند بعد از حرف مصدريه قرار گيرد.
با توجه به مطالب فوق، در آیه ۷ سوره حمد :
ٱلَّذینَ : موصول اسمی، جمع مذکر و مبنی بر فتح است.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
صِرَاطَ :«ص» صفت استعلاء، صفیر
الَّذِينَ: «ذ» از تماس نوک زبان با دندانهای ثنایای بالا
أَنْعَمْتَ: «ع» دارای صفت استعلاء.
عَلَيْهِمْ: «ع» دارای صفت استعلاء
غیر: «غ» از ابتدای حلق ادا می شود، دارای صفت استعلاء.
الْمَغْضُوبِ: «غ» از ابتدای حلق ادا می شود، دارای صفت استعلاء.
الضَّالِّينَ: «ض» از تماس کناره زبان با دندانهای اسیاب بالا، دارای صفت استعلاء، استطاله.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه