«إِذَا قَدَرْتَ‏ عَلَى‏ عَدُوِّكَ‏ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ؛ اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدنِ او را شکرانه پیروزی قرار بده».

ترجمه لغات

عدو: دشمن كه در قلب عداوت دارد. (مفردات نهج البلاغه، ج2، ص707)

الشُّكْر: به ياد آوردن و تصوّر نعمت و اظهار آن نعمت است. (ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص343)

شرح اجمالی

گذشت یکی از سجایای اخلاقی بزرگ و مؤکد است و لازمه آن داشتن قلب و روحی بزرگ است و معمولا انسان های کم ظرفیت و ضعیف از آن بی بهره اند.  بخشش و رها کردن احساسات منفی همچون کینه توزی و انتقام جویی زمانی دشوارتر خواهد بود که مخاطب ما دشمن مان باشد. اغلب اوقات افرادی که توان تلافی ندارند به ناچار از کیفر مجرم، صرف نظر میکنند ولی به محض دستیابی به قدرت و امکانات، در انتقام از دشمنان و بدخواهان درنگ نمی‌کنند. اکثر افراد با سلطه یابی دچار مستی میشوند و توان تفکر و صبر بر قدرت را از دست میدهند؛ از اینرو شعله وری آتش انتقام مانع از عفو میشود.

امیربیان در این حکمت اجتماعی اخلاقی یادآور میشود که پیروزی بر دشمن نعمتی از جانب خداست و از آنجا که شکر هر نعمتی واجب، و موجب بقای آن است این توجه سبب افزایش روحیه گذشت و اغماض و عفو با تکیه بر مسند قدرت خواهد بود.

باید توجه داشت که این حکمت بیشتر در بعد روابط اجتماعی کاربرد دارد و در رابطه با دشمنان  قسم خورده که قابل هدایت و بازگشت نیستند صدق نمی کند. چرا که در قرآن کریم هم به دشمن شناسی و برخورد شدید با آنان سفارش شده است. (اشدّاءُ علی الکفّار).

سوال1) چه راهکارهایی سبب تحصیل  و تقویت روحیه عفو در انسان می شود؟

برای کسب هر سجیه اخلاقی یا عقاید حقه مقدمات کاربردی بسیاری در آیات، روایات، و کلام و سیره بزرگان به چشم می خورد که با تمرین و تکرار و پایبندی به آنها، در مواقع لزوم بدون تفکر و تأمل، آن عمل یا باور نیکو آشکار می گردد. تحصیل ملکه گذشت و منش کریمانه نیز نیازمند عوامل و راهکارهایی است که با مداومت به آنها، گذشت در قلب و جان آدمی رسوخ میکند و تبدیل به ملکه نفسانی او می شود و از آنجایی که لزوم بعضی خُلق و روش ها در برخی جایگاه ها و افراد منتسب به آن بیشتر احساس میشود -مثلا توقع آموزش علم از عالمان – مزین شدن به زیور عفو و گذشت از قدرتمندان و صاحب منصبان بیشتر مورد انتظار است. «اولی الناس بالعفو اقدرهم علی العقوبه؛ سزاوارترین مردم به گذشت قادرترین آنها بر انتقام است». (حکمت 53)

از جمله عوامل ایجاد و فزاینده عفو از قرار زیر است:

1- اتصاف به صفات الهی

    یکی از اوصاف زیبای خدای متعال «عفو و بخشش» است. کسی که شکرگزار نعمت قدرت باشد همواره به دهنده آن توجه دارد؛ پس اولاً بخشش خطاکاران، برایش آسان می شود، ثانیا تلاش می کند در وجودش آثاری از صفات بخشندگی و رحمت خداوند متعال تجلی یابد و در حد ظرفیت و توان خود از آن بهره مند گردد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «إنَّ اللّه َ عَفُوٌّ يُحِبُّ العَفوَ؛ خداوند بسيار با گذشت است و گذشت را دوست دارد». (كنز العمّال : 7005)

     امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین کمالات انسانی را بخشش کسانی می داند که به انسان بدی کرده اند؛ اتصاف به این سجیّه اخلاقی شباهت یافتن به مبادی عالیه است. کسی که تحت تربیت رب العالمین واقع شد باید در او از صفات جمال حق تعالی جلوه ای حاصل شود و آینه جمال حقّ تعالی گردد. رحمت بر بندگان و تجاوز (عبور) از سیئات و عفو از خطیئات از بزرگترین اوصاف الهی می باشد؛ اگر در انسان بهره ای از این اوصاف نبود در جواب سوال قبر  نمی تواند بگوید: «ربی الله» یعنی آنگاه که سوال شود: «من ربّک» اگر انسان در تحت ربوبیت ذات مقدس الهی تربیت شده باشد می تواند جواب دهد و الّا یا جواب نمی دهد یا ممکن است بگوید: «ربّی الشیطان» یا «ربی النّفس الامّاره». (ر.ک: شرح حدیث جنود و عقل، امام خمینی، ج1، صص 443 و 444)

    2- توجه به عجز خویش در برابر عظمت پروردگار

    خداوند عالِم و قادر با اینکه از جزئیات جرایم و گناهان بندگان آگاهی مطلق و بر کیفرشان قدرت محض دارد…ولیکن غفرانش بر کیفرش پیشی گرفته و از بسیاری خطاها چشم میپوشد؛ حال  خداوندی که سوال کننده است بی آنکه مورد سوال قرار گیرد، رحمت را بر خود لازم کرده (کتب علی نفسه الرحمه) چطور بنده سراسر  عجز و نیاز که قدرتش هم عاریه ای و زوال پذیر است به خود اجازه میدهد کیفر را بر گذشت، ترجیح دهد و مهم تر اینکه همواره مورد بازخواست است و باید روزی در محضر خداوند متعال حساب پس دهد و متوجه خواهد شد کسانی که آسان بگیرند و ببخشند خدا نیز حساب شان را آسان میگیرد.

    مولی امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: عجِبتُ لِمَن یَرجو فضلَ مَن فوقَهُ كَیفَ یَحرُمُ مَن دونَه؟!تعجب می‌کنم از کسی که به فضل و عنایت (پروردگار) مافوق خود امید دارد چگونه مادون خود را ناامید می‌نماید؟! (و از لغزش‌ او نمی‌گذرد.) (فهرست‌ غرر، ص ٣٠٩)

    3- اندیشه در حکمت نعمات

    شاکر نعمت قدرت، همواره می اندیشد که این نعمت (قدرت) برای تحقق چه هدفی به او داده شده است؛ از اینرو از قدرتش برای احقاق حق و رضایت مردم بهره می گیرد، نه برای انتقام و ایجاد فضای نا امن.

    گذشت یوسف علیه‌السلام از انتقام گرفتن از برادران خود نمونه بارزی از عفو و صفح در اوج قدرتمندی بود:

    «قَالَ لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ …؛گفت امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست خداوند شما را مي‌بخشد!

    4- توجه به آمرزش خداوند

    از عوامل دیگری که روحیه عفو و بخشش را در انسان تقویت می کند، توجه انسان به آمرزش و غفران الهی است که نصیب فرد بخشنده می شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «تَجاوَزوا عَن ذُنوبِ النّاسِ يَدفَعِ اللّه ُ عَنكُم بِذلكَ عَذابَ النّارِ؛ از گناهان مردم درگذرید، تا خداوند بدین سبب عذاب دوزخ را از شما دور گرداند». (تنبيه الخواطر : 2/120) بنابراین اگر کسی دوست دارد که مورد بخشش خداوند قرار بگیرد باید خود نیز اهل گذشت از خطای دیگران باشد. (باید توجه داشت که اهل گذشت بودن این نیست که انسان گاهی اوقات و از روی احساس شادی و رضایتی که خود دارد کسی را ببخشد؛ بلکه این سجیه اخلاقی باید همیشه در انسان باشد تا اهل عفو شناخته شود.)

    سوال2) توصیه به چشم پوشی از مجازات دشمن در آیات و روایات چه حکمت هایی دارد؟

    همه دستورات مکتب اسلام حتی دشوارترین آنها -که شاید به ذائقه انسان خوش نیاید- دارای حکمت و برکات بیشماری است ولو اینکه انسان‌ها به جنبه های بسیاری از آن واقف نباشند. آنچه مهم است توجه به این مطلب است که با متعهد کردن خود به پیاده‌سازی این تعالیم ارزشمند در شئونات زندگی به اهداف والا و نتایج مطلوب آن خواهیم رسید. عفو نیز از جمله دستورات مورد تایید می‌باشد که هدایای ارزشمندی به ارمغان خواهد آورد از جمله:

    1ـ انسان سازی در سایه گذشت

    شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که دشمن با دیدن کرامت اخلاقی  افراد رئوف و بخشنده، توبه کرده و مسیر زندگی شان عوض شده است، نیز دیده شده عفو، درخت عداوت را ریشه کن کرده و بذر دوستی در قلب ها افشانده است.  

    هنگامی که شکست خورده جهالت پیشه ای با عفو و گذشت فاتحی پیروز رو به رو می شود، چه حالی پیدا می کند؟!

    کاری که پیامبر رئوف اسلام در روز فتح مکه با مردم کرد، روح تازه ای بود در کالبد نیمه جان انسانیت، و تجسم عدل و احسان بود در برابر دیدگان مردمی سرافکنده و نادم و شکست خورده. امام علی علیه السلام  در مکتب همان پیامبر پروریده شده، و به درجه استادی رسیده و کردار و گفتار و پندارش همه یکی است.

    هر جا عفو و احسان تجلی کرده، و هر کس با گفتار و رفتارش خطایی را پوشیده و گنه کاری را مورد عفو قرار داده، دانسته یا نادانسته پیرو مکتب علوی و دنباله روِ راه و رسم مصطفوی است. (اندیشه سیاسی- تربیتی علوی در کلمات قصار نهج البلاغه، ج9، ص129)

    قرآن کریم می فرماید:«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ؛ هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی خلق را به بهترین عمل پاداش ده تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد». (فصلت،34)

    لاتُعاجِلِ الذّنبَ بِالعُقوبَةِ وَ اجعَلْ بَینهُما لِلاِعْتذارِ طَریقاً؛ در عقوبت کسی که به تو بدی کرده عجله نکن و (با بزرگواری خود) یک راه پوزشی برای او باقی بگذار. (بحار، ج ٧٨، ص ١١٣)

    2ـ افزایش قدرت

    نعمت ها مجموعه امکاناتی هستند که در رهگذر زندگی، مالک هستی در اختیار انسان قرار می دهد تا بنگرد که او با این همه چگونه برخورد می کند و از آنها چه برداشت و حاصلی دارد، این نعمت ها سرمایه هایی هستند که به انسان داده می شود تا با آنها تجارت کند و آنها را به سود دهی برساند. از جمله این نعمت ها قدرت یافتن بر کسی است که تا دیروز به حدود تو تجاوز کرده و بر تو ظلم روا داشته است؛ اکنون که تو بر او ظفر یافته ای و توانایی این را پیدا نموده ای که او را به جزای عملش برسانی و مقابله به مثل نمایی، می توانی راه دیگری را در پیش گیری و این نعمت قدرت را وسعت دهی و خود را در کنار تداوم این نعمت به وسعت برسانی و آن راه این است که  با عفو و گذشت، شاکر نعمت باشی. (لإن شکرتم لأزیدنّکم) (علی و جاری حکمت، دفتر اول، صص 74 و 75) همچنین امیرمؤمنان در حکمت 211، عفو و بخشش را زکات پیروزی معرفی می کند و زکات باعث ازدیاد نعمت می شود. «وَ الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ؛ عفو و بخشش زکات پیروزی است».

    در حدیثی دیگری از پیامبر اکرم صلی الله عیه و آله و سلم آمده است: «عَفوُ المَلِكِ أبقى لِلمُلكِ؛ گذشت پادشاه، پادشاهى را پاينده تر مى كند.(من لا يحضره الفقيه : 4/381/5830)

    3- خشنودی پروردگار

    شکر قدرت به این است که بدانی محبوب تو و صاحب نعمت در این مقام، عفو و گذشت را بهتر می پسندد و اجر و جزای این گذشت را خود شخصاً قبول می نماید: «وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ؛ کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد!» (شوری/40) اگر چه خداوند با آنها که ظلم و عداوت می کنند دشمن است و آنها را دوست ندارد، اما کسانی که این ظرفیت گذشت و عفو را دارند، دوست دارد و پاداش عملشان را شخصاً بر عهده می گیرد چرا که عفو در مقام قدرت، زکات پیروزی (حکمت 211) و عامل پاکی پیروزی است و آن را از آفات و خطرات تهدید کننده پاک می گرداند.(علی و جاری حکمت، دفتر اول، ص75)

    قَالَ مُوسَى علیه السلام يَا رَبِّ أَيُّ عِبَادِكَ أَعَزُّ عَلَيْكَ قَالَ‏ الَّذِي‏ إِذَا قَدَرَ عَفَا؛ حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرضه داشت: خدایا کدام یک از بندگانت در برابر تو عزیزتر است؟ خداوند فرمود: آن که هنگام قدرت عفو کند». (جواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسی)، ص156)

     4- رهایی از بند کینه

    دوری از کینه، جزو راهکارهای بسیار مؤثر در بخشش و پایان دادن به اختلافات است. چراکه کینه از رذائلی است که ایجاد کننده انگیزه انتقامجویی، وقوع جنگ و خشونت میان انسان ها و نهایتا از بین رفتن آرامش خواهد بود. درحالیکه افزایش روحیه عفو و بخشش از بسیاری تنش ها و ناهنجاری ها جلو گیری می کند و دوری از کینه و مقابله به مثل باعث آرامش روح و جان می گردد.

     امام على علیه السلام فرمود: «أَلْحَقُودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ مُتَضاعِفُ الْهَمِّ؛ انسان کینه توز، پيوسته روحش در عذاب واندوهش رو به‌ افزايش است». (غررالحكم ج۲ ص۹۱)  کسی که خواهان فتح قله های انسانیت و کامیابی باشد باید راهی غیر از کینه را انتخاب کند؛ زیرا بر اساس آیه «إِلَّا مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (الشّعراء/89) راه کینه مخالف راه پروردگار است. کسی که نسبت به فرد دیگری کینه داشته باشد، بهره ای در دنیا و عقبی ندارد.

    5آرامش و محبوبیت (اجر اخروی و بهره دنیوی)

    بندگان رئوف و بخشنده علاوه بر اجر اخروی فراوان که در انتظارشان است (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرينَ؛ و اگر کسی به شما عقوبت و ستمی رسانید، شما باید به قدر آن در مقابل، انتقام کشید و اگر صبوری کنید و از او درگذرید البته برای صابران اجری بهتر خواهد بود.(126، نحل). در زندگی دنیوی نیز از آثار شایسته این عمل خداپسندانه بی نصیب نخواهند بود از جمله  این آثار طول عمر، عزت مندی، زندگی آرام و در امان بودن از فشارهای روانی حاصل از جدال و درگیری است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «مَن کَثُرَ عَفُوهُ مُدَّ فی عُمرِهِ؛ هر کس پر گذشت باشد عمرش  طولانی شود». (أعلام الدین، ص315)

    همچنین محبوبیت، عزت و سربلندی انسان های باگذشت نزد مردم، غیر قابل انکار است. پیامیر صلی الله علیه و آله و سلم فرموند: «إنَّ الْعَفوَ لا یَزِیدُ الْعَبدَ إلّا عِزّاً فَتَعافَوا یُعِزُّکُمُ اللَّهُ؛ گذشت، جز بر عزّت بنده نمی افزاید، پس از یکدیگر درگذرید تا خداوند به شما عزّت بخشد». (الکافی، ج6، ص 108)

    در سختی اگر ز خشم باشی به حذر               با قدرت اگر نپیچی از نرمی سر

    وز تو نرسد ستم به افراد بشر                     در چشم خرد از همه باشی برتر

    البته حقارت و منفور بودن انسان‌های بی‌گذشت – که گاهی حتی از کوچک ترین حق خود و مسائل جزئی نمی‌گذرند – نیز بر کسی پوشیده نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «شَرُّ الناسِ مَن لایَغفِرُ الذَّنبَ و لایُقیلُ العَثْرَةَ؛ بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نمی‌بخشد و از لغزش آن‌ها نمی‌گذرد». (بحار، ج ٧٧، ص ٦٦)

    بارها شنیده‌ایم خاطرات اولیای دمی که به محض قصاص مجرم، دچار پشیمانی و عذاب وجدان گشته‌اند در حالی که قادر بودند با کنترل احساسات و صرف نظر از قصاص، هم حال خوب ناشی از زندگی بخشی را تجربه کنند هم الگوسازی شایسته انجام دهند.

    امام محمدباقر(علیه‌السلام): اَلنّدامَةُ علیَ العَفوِ أفضَلُ وَ أیسَرُ مِنَ النَّدامَةِ عَلَی العُقوبَةِ؛ پشیمانی از عفو و گذشت بهتر از پشیمانی از عقوبت و انتقام است (جبرانش آسان‌تر است). (اصول کافی، ج ٣، ص ١٦٨)

    سوال 3) تعیین ماهیت عفو مدوح و مذموم با چه معیارهایی قابل تشخیص است؟

    صرف نظر از آثار درخشان دنیوی و اخروی عفو، یادآور می شویم عفو نیز مانند حسنات دیگر، جایگاه و مواقعی دارد که اگر رعایت نشود، نه تنها اجری ندارد بلکه مفاسدی هم به دنبال خواهد داشت. عفو دو قسم است، که یکی ممدوح و دیگری مذموم است.

    1ـ عفو ممدوح

    در این نوع بخشش با اینکه فرد، قدرت بر انتقام از فرد خاطی را دارد از جرم او گذشت کرده و حتی او را مورد سرزنش قرار نمی دهد. امام رضا علیه السلام در این مورد می فرمایند:

    فى قَولِهِ تَعالى: (فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَميلَ) ـ : عَفوٌ مِن غَيرِ عُقوبَةٍ و َلا تَعنيفٍ وَ لا عَتبٍ؛ درباره آيه «پس گذشت كن گذشتى زيبا…» فرمودند: مقصود، گذشت بدون مجازات و تندى و سرزنش است. (اعلام الدين ص‏307) چنین عفوی پسندیده و ممدوح است و سخن در باب فضائل آن بسیار است. مواردی که در آثار عفو بیان شد مربوط به عفو پسندیده می باشد.

    2ـ عفو مذموم

    با اینکه در آیات و روایات بر عفو و بخشش تأکید شده است اما این بدان معنا نیست که استثنائاتی وجود نداشته باشد. در مواردی عفو و گذشت مذموم شمرده شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:

    • عفو در مواقعی که به دین اسلام و ایمان و اعتقادات ضربه می خورد صحیح نیست.

    امام علی علیه السلام: «جَازِ بِالْحَسَنَةِ وَ تَجَاوَزْ عَنِ السَّيِّئَةِ مَا لَمْ يَكُنْ ثَلْماً فِي الدِّينِ أَوْ وَهْناً فِي سُلْطَانِ الْإِسْلَامِ؛ (بدى يا خوبى را) به نيكى پاداش ده و از بدى درگذر، به شرط آن كه به دين لطمه ‏اى نزند يا در قدرت اسلام ضعفى پديد نياورد». (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص245 ،ح5014)

    • عفو در جایی که فرد خاطی با عفو جری تر می شود، به هیچ وجه مورد پسند خدای متعال و دین مبین اسلام نیست.

     در سوره مبارکه بقره آیه ۱۹۳ آمده: «وَقَتِلُوهُم حَتَّى لَا تَكُونَ فِتنَة وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ ٱنتَهَواْ فَلَا عُدوَنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّـلِمِينَ؛ و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست».

    امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) در رساله حقوق خود می‌فرماید: «حق کسی که به تو بدی کرده، ‌آن است که از او بگذری، ولی اگر عفو او را مضر دانستی، می‌توانی او را عقوبت کنی». (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۹)

    • کسی که از روی علم و آگاهی  جرمی را انجام می‌دهد شایسته عفو نیست.

    امیرالمؤمنین در این باره می فرمایند: «آن‌که با بصیرت بر زشتی گناه، آن را مرتکب می‌شود، سزاوار بخشش نیست». (شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۹۱)

    • بخشش افراد لئیم و پست مورد پسند نیست و باعث فساد آنان می گردد و هنگامی که بردشمن پیروز گردند به خاطر کینه ای که در سینه پنهان کرده بودند چندین برابر انتقام می گیرند. امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلعَفوُ یفسِدُ مِنَ الَّلئیمِ بِقَدرِ اِصلاحِهِ مِنَ الکریمِ؛ عفو و گذشت افراد لئیم و پست را فاسد می‌کند، به همان اندازه که افراد بافضیلت را اصلاح می‌نماید. (کنز الفوائد، ج2، ص182)
    • عفو و گذشت از خطاکارانی که نظم و امنیت جامعه یا افرادی را به خطر می اندازند و حدود الهی را زیرپا می نهند نه تنها مورد پسند نیست بلکه باید حدود الهی و قوانین اجتماعی، تمام و کمال اجرا شود تا سعادت عموم مردم تأمین گردد.

    قرآن کریم در کنار دستورات فراوانی که در خصوص عفو و بخشش داده، وقتی اجرای حدود الهی و احترام به حقوق اجتماعی مطرح می شود، از بخشش های نابجا به صراحت نهی می‌کند. به عنوان مثال، در دستور اجرای حدّ زنا می‌فرماید: «وَ لا تَاْخُذْکُمْ بِهِما رَاْفَةٌ فی دینِ اللهِ؛ در اجرای حکم خداود بر آنان، دستخوش عاطفه و نازک دلی بیجا نشوید». (نور/2)

    نکات تربیتی

    1ـ خویشتن داری هنگام دستیابی به دشمن قطعا کار آسانی نیست و نیازمند قلب و روحی بزرگ است؛ کسانی می توانند به آن عمل کنند که یاد خدا مانع از تسلط  روح انتقام، بر روح بخشش در آنها شود.

    2ـ عفو هنگامی جلوه و معنا دارد که شخص، قدرت انتقام و مقابله به مثل داشته باشد، اگرنه، گذشت شخص ضعیف که چاره ای جز سکوت و سازش ندارد، عفو نیست بلکه صبر و تحمل نامیده می شود.

    3- مال و مقام غرور آفرین است. کسی که از مال و مقام محروم است نمی تواند یقین کند که با دستیابی به ثروت و قدرت، طغیان نمی کند. مار در هوای سرد تحرکی ندارد و نیش نمی زند؛ ولی همین که بدنش گرم شود، به تکاپو می افتد و زهر جانگداز خود را وارد بدن دیگر موجودات می کند و آنها را تا آستانه مرگ پیش می برد. باید از خدا کمک بخواهیم که توفیق شکر قدرت بدهد و از قدرتی که ابزار تعدی و تجاوز باشد، دور بدارد.

    4- عفو همیشه در ظرف قدرت و توانایی از انتقام گرفتن مطرح می شود و این عفو در چنین جایگاهی شکر قدرت است و موجب تداوم و پاکی و ازدیاد آن می شود و هر مقدار این قدرت و توانایی از انتقام گرفتن بیشتر باشد شایستگی عفو و گذشت زیادتر می شود. امام حسین علیه‌السلام در این باره می فرماید: «إنَّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفی عَن قُدرَةٍ؛ باگذشت‌ترین مردم آن کسی است که با تکیه بر مسند قدرت، عفو و اغماض داشته باشد». (بحار، ج ٧٨، ص ١٢١)

    حکایت

    آورده‏اند كه داود پيامبرـ علیه السلام ـ در آخر زندگانيش سخنى از فرزندانش پرسيد و آن سؤال اين بود كه: هر گاه كسى گناهى كند چگونه او را كيفر مى‏دهيد پس هر يك از پسرانش پاسخى داد و گفت: او را به مقدار گناهش كيفر مى‏كنيم، آن گاه از سليمان ـ علیه السلام ـ در آن مورد پرسيد پس پاسخ داد كه او را مى‏بخشم پس داود گفت: اگر دوباره گناه كرد چه مى‏كنى؟ جواب داد: او را عفو مى‏كنم. پس گفت: اگر مجددا گناه كرد چه مى‏كنى؟ جواب داد: او را مى‏بخشم سپس بعد از چند بار سؤال و جواب، سليمان گفت: او را مى‏بخشيم تا حيا كند كه آن گناه را تكرار كند پس داود ـ علیه السلام ـ براى سليمان دعا كرد و فرمود: تو براى حكومت و سلطنت شايسته‏تر و براى نشستن بر تخت خلافت سزاوارترى، و خدا داناتر به حق است. (ترجمه‏شرح‏صدكلمه‏اميرالمؤمنين‏عليه‏السلام، صفحه‏ 372)

    موسسه نورالیقین

    مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *