مقدمه

مولا علی- علیه السلام- در این حکمت اخلاقی ـ تربیتی به معرفی 4 مورد از ارزش‌های اخلاقی و یک مورد از رذایل و ضد ارزش ها می پردازد.

بخش اول، عجز را آفت می نامد؛ زیرا همان‌گونه که آفت، ثمره و محصول را تباه می کند، یا به آن آسیب می رساند، عجز نیز اعمال و عبادات را تباه می کند.

بخش دوم، سخن از صبر است که آیات و روایات در مدح آن بی شمار است و در اینجا شجاعت نامیده شده؛ زیرا برخی عقاید، ترس و سکوت را صبر می نامندکه باطل و اشتباه است.

بخش سوم، زهد به ثروت تشبیه شده، چون زاهد از همه خلق، بی نیاز است همان‌گونه که انسان ثروتمند از نظر مالی بی نیاز است.

بخش چهارم، ورع را چون سپری می‌داند که انسان را در مقابل هوای نفس و حملات شیاطین محافظت می کند.

بخش آخر، رضا به قضا را همنشینی خوب معرفی می کند؛ چرا که همنشین در آرامش و تسلی خاطر آدمی نقش بسزایی دارد.

بخش اول: العجز آفة

ترجمه لغات:

العجز: نقیض الحزم: ناتوانی، ضد اراده است. 2

«و صار في التّعارف اسما للقصور عن فعل الشي‏ء وهو ضدّ القدرة» 3

واژه عجزدر سخن معمولى اسمى است براى كوتاهى كردن از انجام كار و نقطه مقابل قدرت و توانايى است.

آفة: آفت

شناخت عجز

عجز آفتی است که جز فساد و هلاکت ثمره ای ندارد، آتشی است که هر خرمنی را می سوزاند، هر حاصلی را طعمه باد می کند و صاحبش را از هر فلاح و رویِش باز می دارد.4

امام علی- علیه السلام- می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ؛ خدای سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد، آنگاه که مردم ناتوان کوتاهی کردند.»5

انواع عجز:

1ـ عجز جسمانی

این نوع عجز همان نقص عضو یا بیماری بدن است که مانع انجام آسان وکامل کارها می شود.

«لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَج‏» 6

2ـ عجز دینی

بسیاری از مردم، ارده لازم جهت تحصیل احکام شرعی و انجام امور عبادی را ندارند و برخی نیز حتی با داشتن آگاهی، از انجام آن عاجزند.

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا؛ پروردگارا! قلب‌های ما را بعد از هدایت کردنمان، منحرف نکن»7

3ـ عجز اخلاقی

بر کسی پوشیده نیست که هرکس از فضایل دور شود، به سمت رذایل سوق می یابد «مَن عَجَزَ عَن تَهذیبِ أَخلاقِهِ وَ إِمساکِ نَفسِهِ عِندَ الشَّهَواتِ فَلَقَد أَدرَکَتهُ أَلآفَة؛ هرکس عاجز شود از تهذیب اخلاقش و خودداری کردنش از شهوات، حتماً دچار آفت می شود.» 8

4ـ عجز اقتصادی

این نوع عجز، فقر یا کمبود مالی است که مانع بسیاری از پیشرفت‌ها بوده و می تواند اشخاص یا حتی ملل را دچار صدمات و آفات جبران ناپذیری کند.

آیت الله خویی می فرماید: «…أَلفَقرَ وَ عَدَم ألمالِ نوعٌ مِن ألعَجزِ حَیثُ إِنَّ أَلفَقیرَ لا یَقدِرُ عَلی إِنفادِ ألاُمر أَلمُحتاجَة إلی بَذلِ ألمالِ فَهُوَ عاجِزٌ مِن کَثیرٍ مِن ألآعمالِ؛ فقر و نداشتن مال نوعی عجز و ناتوانی است به این خاطر که فقیر قطعاً قادر نیست در به دست آوردن امری که احتیاج به بخشش مال دارد، پس او ناتوان است از بسیاری از کارها. 9

درمان عجز:

1ـ باور توانایی های شخصی(اعتماد به نفس)

تجربه نشان داده است، انسان به کمک اراده و باورتوانایی اش به موفقیت می رسد.

امام علی- علیه السلام- می فرماید: «قَدْرُ الرَّجُلِ‏ عَلَى‏ قَدْرِ هِمَّتِهِ‏ ؛ ارزش هرکس به قدر همت اوست.» 10

2ـ استعاذه

رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- از عجز به خدا پناه برده، می فرمودند: ِ«اللَّهُمَ‏ إِنِّي‏ أَعُوذُ بِكَ‏ مِنَ‏ …وَ الْكَسَل‏ وَ… .»11

3ـ امید به پاداش الهی

تلاش برای انجام کارهای نیک و خدمت به مردم، سزاوار پاداش‌های دنیوی و اخروی است و هرکس نتیجه کار خیر خود را خواهد دید.

امام صادق- علیه السلام- می فرماید: « إِنْ‏ كَانَ‏ الثَّوَابُ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ فَالْكَسَلُ لِمَا ذَا؛ امید به ثواب از سوی خدا که صادق است. پس چرا تنبلی به خود راه داده کسب ثواب نکنیم؟» 12

بخش دوم: الصَّبرُ شُجاعَه

ترجمه لغات:    

الصَّبْر: «الامساک فی الضّیقِ» :خويشتن دارى در سختى و تنگى.13

الشُّجاعَه: دلاوری، شجاعت 14

شرح صبر

الصَّبْرُ: « حبس النّفسِ على ما يقتضيه العقلُ و الشرعُ، أو عمّا يقتضيان حبسُها عنه؛ صبر یعنی شكيبائى و خوددارى نفس بر آنچه كه عقل و شرع حكم مى‏كند و آن را مى‏طلبد يا آنچه را كه عقل و شرع، خوددارى نفس از آن را اقتضاء مى‏كند.15

شرح شجاعت

شجاعت عبارتست از انقیاد و فرمانبرداری قوه غضبیه از برای عاقله، تا آنکه آدمی خود را نیفکند در مهالکی که عقل، حکم به اهتزاز از آنها می کند و مضطرب نشود از آنچه عقل حکم به عدم اضطراب از آنها می کند.16

صبر و جهاد

در تعریف صبر آمده، ایستادگی در برابر هوای نفس تا انسان را به سمت لذت‌های ناروا سوق ندهد.17 بنابراین مبارزه با نفس(صبر) جهاد اکبر است واز آنجا که لازمه جهاد، شجاعت است، الصَّبرُ شُجاعَةٌ تعبیری نیکو و به جاست.

صبر و شجاعت

شجاعت از حالت‌های درونی و از جمله نعمت‌های بزرگ الهی است که با آن شرافت و فضایل فراوان کسب می شود. آورده اند، صفت شجاعت از تهذیب قوه غضبیه حاصل می شود و مصدر صبر و علو همت و حلم و وقار می‌گردد. 18

انسان شجاع هرگز در مقابل موانع عقب نشینی نمی‌کند و احساس ترس، ضعف و ذلت به خود راه نمی دهد از طرفی انسان صبور هنگام ناملایمات، مشکلات را کوچک شمرده، با استعانت از صبر واستواری تمام مشکلات را پشت سر می گذارد. صبر امیرمومنان- علی علیه السلام- که اشجع الناس بود در مقابل غصب حقوقش گرچه بسیار سخت و جانکاه، ولی عین شجاعت بود.

آثار صبر:

1- اجر بی حساب

در آیه ای از قرآن کریم آمده، خداوند متعال به کسانی که در راه دین صبر کنند بدون حساب، پاداش می دهد. «… إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»19

صبر پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- بر سختی‌ها و آزارهای وارده در راه تبلیغ دین و همچنین صبر حضرت زینب- سلام الله علیها- بر مصیبت‌های هولناک عاشورا جهت زنده ماندن اسلام دو نمونه بارز در این زمینه است.

جزا و اجر صابر بی حساب است         نه من می گویم این نصّ کتاب است                              نباشد صبر جز خوی کریمان                      پیمبر خواند آن را نصف ایمان  

2ـ رحمت الهی

صبر چنان فضیلت والایی است که بدون شک، صابران درخور پاداش و رحمت خدای سبحان هستند

چنانچه حضرت ایّوب ـ علیه السلام ـ پس از مصیبت‌های فراوان، سربلند، آزمون الهی را پشت سر نهاد و رحمت الهی شامل حالش گردید طوری که در قرآن آمده:

«وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا ..‏.؛ و خانواده اش را به او بخشیدیم و همانند آنها را بر آنان افزودیم تا رحمتی از سوی ما باشد …» (20)

بخش سوم: والزُّهدُ ثَروَة

ترجمه لغات:

الزهد: روی گردانی از چیزی که بیهوده باشد. 21

زهد از نظر اصطلاحی: زهد در دنیا یعنی روی گردانی از دنیا و خوشی های آن و گرایش به عبادت خدا 22

ثروة: سرمایه و دارایی

شناخت فضیلت زهد

زهد، فضیلتی والا وتسلطی عمیق برنفس است، چرا که خودداری از لذائذ و رفاه در عین توانایی وامکان و درکل بی اهمیتی به دنیا است. خداوند متعال درقرآن کریم زهد را دردو جمله تعریف نموده است: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ …؛ تا بر آنچه از دست شما رفته، افسوس نخورید و به آنچه به شما رسیده، شادی نکنید.» 23

امیر مؤمنان- علیه السلام- می فرماید: «…اَلزَّهادَةُ قِصَرُ الاَمَل وَ الشُّکرُ عِندَ النِّعَمِ وَ الوَرَعُ عِندَ المَحارِمُ؛ زهد کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری هنگام نعمت و پرهیز از حرام است.»24

علت تشبیه زهد به ثروت

زهد بزرگترین دارایی انسان در دنیا و زینت نیکوکاران در آخرت است و کلمه ثروت استعاره برای زهد آمده است از آنرو که هر دو سبب بی نیازی می شوند.25 و اشاره به این دارد که مال و ثروت چیزی است که انسان را از دیگران بی نیاز می سازد و انسان زاهد از همه خلق بی نیاز است. 26

امام صادق- علیه السلام- می فرماید: «زاهدان پادشاهان دنیا و آخرت هستند کسی که در دنیا زاهد نباشد و به آن اشتیاق ورزد (همیشه احساس حقارت و بیچارگی کند و) در دنیا و آخرت تهیدست خواهد بود. 27

زهد وتقوا بهترین ملکست و مال            زان بیابی مال و ملک بی زوال                        

زهد و تقوا شاهراه جنّت است              چند گردی کوروار اندر ضلال

زاهد حقیقی                          

امام علی- علیه السلام- از زاهدان حقیقی عالم بود و می فرمود: اگر من می خواستم غذای خود را عسل مصفا و مغز گندم قرار دهم و جامه های خود را از بافته های حریر و ابریشم کنم، ممکن بود . لیکن، هیهات که هوا و هوس بر من غلبه کند و طعامم چنین باشد. شاید در حجاز و یمامه کسی باشد که نان نداشته باشد و شکم سیر بر زمین نگذاشته باشد. 28

نکته:

زهد به معنی دل نبستن به دنیا و فریفته نشدن بدان است و منظور از آن ترک کسب و کار و اجتناب از تحصیل مال دنیا نیست. رسول خدا- صلی الله علیه و آله- می فرماید: «الزّهادَةُ فِی الدُّنیا لَیسَت بِتَحریمِ الحَلالِ وَلا إِضاعَةِ المالِ وَلکِنِ الزَّهادَةُ فِی الدُّنیا أن لا تَکونَ بِما فِی یَدَیکَ أَوثَقَ مِنکَ بِما فِی یَدِ اللهِ؛ زهد در دنیا و از دنیا گذشتگی این نیست که حلال را بر خود حرام کنی یا مال خود را تلف کنی زهد یعنی به آنچه در دست توست بیش از آنچه در نزد خداوند است، اعتماد نداشته باشی. 29

بخش چهارم: وَالوَرَعُ جُنَّه

ترجمه لغات:

الورع: روی گردانی از معاصی و فاصله گرفتن از شبهات 30

جُنّه: سپر

شناخت ورع

ورع به مرحله ای بالاتر از تقوا اطلاق می شود؛ زیرا تقوا موجب پرهیز از معاصی، ولی ورع موجب پرهیز از معاصی و شبهات است.

امام علی- علیه السلام- می فرماید: «لا شَرَفَ أَعلی مِن الإِسلامِ وَلا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقوی وَلا مَعقِلَ أَحسَنُ مِنَ الوَرَعِ…؛ هیچ شرف وبزرگی بالاتر از اسلام نیست و هیچ پناهگاهی نیکوتر و استوارتر از ورع و پارسایی (باز ایستادن در برابر معاصی و شبهات) نیست.» 31

علت تعبیر ورع به سپر

جنگجویان در میدان نبرد از سپر استفاده می کنند تا در آماج حملات دشمن کم تر آسیب ببینند، می توان گفت، ورع نیز به سان سپری است که انسان را در مبارزه با نفس از گزندهای شیطان و نفس اماره محافظت می کند، آورده اند، حقیقت ورع و پرهیزگاری عبارتست از پایبندی به کارهای خوب لذا همانند سپر انسان را از عذاب خدا در آخرت و از بزرگترین گرفتاری‌ها در دنیا نگه می دارد.32

حکایت

زمانی در کوفه، گوسفندانِ به یغما گرفته شده با سایر گوسفندان مخلوط شد. یکی از زاهدان از تناول گوشت گوسفند امتناع ورزید و پرسید: طول عمر میش چند سال است؟ گفتند: هفت سال و او این مدّت را از گوشت گوسفندان نخورد.33

بخش پنجم : وَنِعمَ القَرینِ الرِّضا

ترجمه لغات:

نعم: خوب

القَرِين‏: ج‏ قُرَنَاء: پيوسته شده به ديگرى، همنشين، رفيق، شوهر، نفس‏ 34

الرضا: بسندگى و اكتفا، قبول و موافقت، خرسندى‏ 35

شناخت رضا

راضی بودن به قضای الهی از درجات بالای ایمان و اعظم سعادت دو جهان و سخن در باب فضایل و آثار درخشان آن بی پایان است. امام علی- علیه السلام- می فرماید: «الْإِيمَانُ لَهُ أَرْبَعَةُ أَرْكَانٍ التَّوَكُّلُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ وَ التَّفْوِيضُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ الرِّضَاءُ بِقَضَاءِ اللَّهِ؛ ایمان چهار پایه دارد توکل به خدا، واگزاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضای خدا.» 36

در معراج السعاده آمده است، رضا عبارت است از ترک اعتراض بر مقدرات الهیه در باطن و ظاهر، قولاً و فعلاً و صاحب مرتبه رضا پیوسته در لذت و بهجت و سرور و راحت است. 37

رضایت امام حسین- علیه السلام- و اهل بیت ایشان در واقعه عاشورا را می توان از بزرگترین رضایت بنده به قضای الهی دانست که تاریخ مانند آن را به خاطر ندارد. آورده اند ایشان در آخرین و سخت ترین لحظات اظهار داشت: الهی رضاً بِرضائک از این‌رو ازمصادیق مهم آیه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» 38 امام حسین- علیه السلام- می باشد.

رابطه رضا با بهترین هم‌نشین

طبق آیات و روایات، هم‌نشین خوب در تسلی خاطر نقش بسزایی دارد؛ زیرا هم‌نشین خوب به انسان آرامش می بخشد و او را از بی تابی در برابر مشکلات بازداشته و در او روح امید می دمد و تمام این آثار در راضی بودن به قضای الهی است. 39

امام صادق- علیه السلام- می فرماید: خداوند به قدر ایمان هر مومن همدمی برای او قرار می دهد تا با او انس گیرد و آرامش یابد؛ دراین صورت اگر بالای کوهی باشد، وحشت نمی‌کند.40

رضا برقضا، هم‌نشینی شریف                  به جان است و بر لشکر غم، حریف

نکته

تلاش و دعا از عوامل مؤثر در بهبود وضعیت انسان بوده و هیچ منافاتی با رضا به قضای الهی ندارد، در واقع برخی وقایع به کمک الهی و دعا قابل تغییر هستند. برای مثال، قوم حضرت یونس(علیه السلام) با توبه و درخواست بخشش از خداوند متعال از عذاب حتمی نجات یافتند.

بنابراین، ما حق نداریم در برابر مشکلات یا ظلم دشمنان تسلیم شویم و این عمل خود را رضایت بنامیم، در این موارد شرط پیروزی و نجات، اعلام صریح نارضایتی، تلاش، مبارزه و سپس توکل بر خدا است.

در زمان کنونی نیز با اینکه غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از قضایا و مقدرات الهی است ولی باید هر کس به نوبه خود برای فراهم نمودن زمینه ظهور، تلاش و دعا نماید تا خداوند از باقی زمان غیبت درگذشته و زمان فرج را نزدیک نماید.

موسسه نورالیقین

مرکز آموزش تفسیر و علوم قرآنی


پی نوشت:1. ترجمه نهج البلاغه، محمد دشتی.2. العین، ج 1، ص 215.3. مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 547.4. شرح کلمات قصار نهج البلاغه، علی وجاری حکمت، فلسفیان، صص 37 و 38.5. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج‏11، ص 94 .6. فتح، 17.7. آل عمران، 8.8. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17، ص 149.9. منهاج البراعة، ج 21، ص 12.10. نهج البلاغه، حکمت 44.11. بحارالانوار، ج 83، ص 187.12. بحار الانوار، ج 70، ص 159.13. مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 474.14. فرهنگ ابجدی، فؤاد بستانى ‏، ص 517.15. مفردات الفاظ قرآن ، راغب اصفهانی، ص 474.16. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص 18.17. شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج8، ص5.18. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص18.19. زمر، 10.20. ص، 43.21. فرهنگ ابجدی، فؤاد بستانی، ص 463.22. فرهنگ ابجدی، فؤاد بستانی، ص 463.23. حدید، 23.24. نهج البلاغه فیض الاسلام، خ 80.25. شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 8، ص5 .26. جلوه تاریخ در شرح ابن ابی الحدید، عز الدین ابو حامد ابن ابی الحدید، ج7، ص230.27. ارشاد القلوب، دیلمی، باب دوم، زهد در دنیا.28. الآمال، عباس قمی، ص 212.29. نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص 358 ، ح 1712 .30. فرهنگ ابجدی ، فؤاد بستانی ، ص 982.31. نهج البلاغه، ح 371.32. شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج8، ص6.33. کشکول شیخ بهایی، ص 89.34. فرهنگ ابجدی ، ص 433.35. تحف العقول ص225.36. تحف العقول ص225.37. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، ص 393.38. آیات 27 و 28 ، فجر.39. پیام امام ج12 ص49.40. کشکول شیخ بهایی، ص 48، ناشر اصباح، نوبت اول 1389، مترجم مهدی صباغی، ویراستار حسین ارغوانی، چاپخانه سیدالشهداء.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *