«أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اكتِسابِ الإخوانِ و أعجَزُ مِنهُ مَن ضَيَّعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم؛ ناتوان ترین مردم کسی است که در دوستیابی ناتوان است و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد».

ترجمه لغات

الاخوان: «جمع أَخ» برادر، رفيق، مصاحب.

ضيّع: تباه شدن، تلف شدن.

ظفر: نجات و غلبه

شرح اجمالی

انسان براساس فطرت خود به محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن نیازمند است، لذا برای برطرف کردن این نیازو سایر نیازهای زندگی، ناگزیر به برقراری ارتباط با هم نوعان است. این حکمت اخلاقی ـ اجتماعی سراسر نور حامل دو موضوع تربیتی «اهمیت دوست یابی» و «مذمّت از دست دادن دوست» می باشد. درواقع اگر کسی در زمینه ارتباط صحیح با مردم مهارت نداشته باشد و نتواند دوست خوب برگزیند از دیدگاه مولا علی علیه السلام ناتوان ترین مردم معرفی شده؛ چرا که دوستیابی هنری است که در آن، با کم ترین سرمایه های خدادادی، می توان منافع بزرگ و همیشگی کسب کرد و در سایه آن، زندگی شاد،آرام و عاقبتی خوشایند حضرت حق داشت. هم چنین درمانده تر از ناتوان ترین را شخصی می داند که_ با انجام برخی کارهای نسنجیده و عدم پایبندی به برخی ضوابط و چارچوبهای اخلاقی- موجب گسستن پیوند دوستی می شود. آری این شخص، به حق ناتوان تر از ناتوان است؛ چراکه در انجام کار آسان تر (صیانت از دوستی) ضعف نشان داده است.

موضوع اول: اهمیت دوستیابی (أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اكتِسابِ الإخوانِ)

سوال1) ناکامی در دوستیابی و شکست در تداوم آن چه رابطه ای با عجز دارد؟

مولای متقیان شخص درمانده از یافتن و برگزیدن دوست را ناتوان، و تباه کننده روابط دوستانه را ناتوان تر از ناتوان معرفی میکند.

«عجز» استفاده نکردن از فرصت ها، امکانات و شرایط فراهم شده است، در حالیکه توان چنین استفاده ای وجود دارد، این کوتاهی و تباه کردن فرصت ها انسان را به عقب می اندازد و ناکامی به دنبال دارد.

واژه عجز میتواند شامل همه ابعاد عجز در هر زمینه ای از قبیل عجز روحی، عاطفی، اخلاقی و…باشد و همواره مانع رشد و سعادت خواهد بود.«العجز آفه؛ ناتوانی آفت است». (نهج اابلاغه، حکمت3)؛ همانگونه که آفت موجب نابودی گیاه است، ناتوانی هم (در هر زمینه ای) مایه آسیب و نابودی درخت مودت و دوستی خواهد بود.

   افرادی که از توسعه ظرف وجودی خود درمانده اند و ضعف اخلاقی و شخصیتی دارند قادر نخواهند بود احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، و عاطفه و محبت شان را بی دریغ و بدون چشم داشت نثار کنند، نمی توانند انیس و مورد اعتماد هم نوعان قرار بگیرند یا از تجارب دیگران بهره ببرند هم چنین مهارت ندارند در دل مردم جایی برای خود باز کنند؛ از اینرو با کوچک ترین ناگواری اطرافیان را می رنجانند و از آنان فاصله می گیرند و در روابط اجتماعی همواره دچار ضعف و کمبود و اغلب اوقات تنها و بی پشتوانه هستند.

غفلت از جایگاه والای دوستی نزد خداوند متعال می‌تواند نوعی عجز و نقصان محسوب شود. در حقیقت ناتوانی از تجلی بخشی اسماء و صفات الهی – نظیر «یا رفیق من لا رفیق له» و … که دال بر انس و الفت و دوستی هستند – هم چنین مزین نبودن به اخلاق الهی، از موانع رشد و تعالی و نفوذ در قلب دیگران هستند. درحالیکه که مطیع امر الهی بودن، رعایت حدود و حریم دوستی و پایبندی به آداب در رابطه با بندگان الهی، طبق وعده الهی (بطور تکوینی) انسان را محبوب دل ها می گرداند.«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ قطعا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند به زودی خدای رحمان برای آنان (در دلها) محبتی قرار خواهد داد». (مریم/96)

علت خطاب قرار دادن ناتوان تر از ناتوان برای کسی که پیوند دوستی را تباه می کند شاید از اینروست که به دست آوردن همدم حقیقی و رفیق صمیمی ممکن است قدری زحمت داشته و نیازمند مهارت هایی باشد ؛ ولی صیانت از این پیوند، آسان تر است. بنابراین کسی که دوستان خود را با بی مهری، بی اعتنایی یا بی لیاقتی از دست دهد عاجزتر از کسی است که نتوانسته دوستی برگزیند. به عنوان مثال: «کسی که شکار یا پرنده ای را به دست آورده از دست بدهد  عقب افتاده تر و مقصرتر از کسی است که رفته و پرنده ای را به دست نیاورده است. زیرا شکار کردن جستجو و کوشش می خواهد، اما حفظ آن، تنها یک قفس لازم دارد». (علی و جاری حکمت، دفتر اول، ص80)

سوال 2) استعمال واژه «اکتساب» در دوستیابی به چه منظور است؟

روابط میان انسان ها، یا نسَبی است که انسان، خود آن را به دست نمی آورد مثل والدین، خاله، عمو و… ویا سببی است که بعدها به انسان عارض می شود و خود انسان در کسب آن دخیل است. گاه دوستان همدل و باصفا بیش از خویشاوندان به یاری انسان می شتابند و تکیه گاه او می شوند و کسب سرمایه دائمی به حساب می آیند. از این رو مهرورزی و دوستی، نوعی خویشاوندی و پیوند نزدیک و ثمربخش به شمار می رود.  امام رضا علیه السلام فرمودند: مَوَدَّةُ عِشرینَ سَنَهً قَرابَةُ؛ دوستی بیست ساله، در حکم خویشاوندی است. (بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۷۵)

کاربرد واژه اکتساب به این لحاظ است که در واقع دوستی در گرو تلاش و مهارت است و بدون آن، دوستی و  روابط عمیق و صمیمی که منجر به برادری  شود، حاصل نمی شود.

سوال3) زمینه دوستی و جلب دل ها با چه لوازمی فراهم می شود؟

در یک تعریف ساده، دوستی نوعی پیوند و ارتباط است که بر اثر عشق، علاقه و با زیربنای محبت، بین فرد و دیگران به وجود می آید. «الموده قرابه مستفاده؛ دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد». (حکمت ۲۱۱) نیاز به محبت در فطرت  همه انسانها وجود دارد  ولی این علاقه و ارتباط بایستی از روی آگاهی و توجه و همراه با رعایت حقوق دوستان باشد تا بتوان رابطه عاقلانه ای را برقرار کرد. «التودد نصف العقل؛ دوستی ورزیدن نیمی از خرد است». (حکمت ۱۴۲)

نکته مهم بعدی  در رابطه دوستی پیدا کردن موارد مشترک بین افراد است که نقش مهمی در عمیق شدن این رابطه خواهد داشت. البته به نظر محمدجواد مغنیه شارح نهج البلاغه علی رغم تاثیر عوامل بسیاری در ایجاد دوستی، سببی که آدمیان را به سمت هم می کشاند هماهنگی روح آنان است، همانطور که سبب همزیستی پرندگان هم شکل بودن آنهاست. (در سایه سار نهج البلاغه، ص29)

عوامل تاثیرگذار در دوستی بسیار است از جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد.

  • دوستی برای رضای خدا

دوستی هایی که بر پایه رضای الهی باشد از آنجا که عامل این دوستی(خداوند) دائمی است، ماندگار و پایدار می ماند. زیرا فاعل آن، هدفی والاتر از شهرت، شخصیت خود یا منافع مادی و …را در نظر دارد. و اینگونه نیست که اگر در ازای نیکی و محبتش، نیکی متقابل یا تمجید و تحسین دریافت نکرد، از این رابطه صرف نظر کند.

«وُدُّ أبناءِ الدُّنيا يَنقَطِعُ لاِنقِطاعِ أسبابِهِ وُدُّ أبناءِ الآخِرَةِ يَدومُ لِدَوامِ سَبَبِهِ؛ دوستى فرزندان دنيا ، بر اثر گسستن سبب آن ، مى گسلد و دوستى فرزندان آخرت ، بر اثر پايداری سبب آن، مى پايد». (غرر الحکم، حح 10117 و 10118)

  • برخورد نیکو

خوشخویی، خوشرویی و خوشزبانی با همنوعان باعث جذب و جلب مردم می شود. «وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، خوشرویی ریسمان دوستیابی است». (نهج البلاغه، حکمت6) و چنین برخوردی یکی از ابزارهایی است که موجب کسب اعتبار اجتماعی برای انسان می شود، محبوبیت و همچنین یاری و همدلی را به همراه دارد. انسان هر اندازه هم که سرمایه های مادی و پست و مقام داشته باشد نمی تواند مالک دل های همگان شود؛ اما با خوشرویی و اخلاق پسندیده محبوب خواهد شد. در آیات و روایات، خوشخویی پیامبر بارها و بارها مورد توجه قرار گرفته و این اخلاق حسنه و خُلق عظیم باعث شده تا مردم پروانه وار گرد ایشان جمع شوند و از اطرافش پراکنده نگردند.

«فَبمَا رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْب لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ به سبب رحمت الهی در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند». (آل عمران/152)

پیامبر گرام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: انكم لن تسعوا الناس باموالكم فاسعوهم ببسط الوجوه و حسن الخلق؛ شما هرگز نمی توانید با اموال خود مردم را راضی نگه دارید ؛ پس با گشاده رویی و خوشخویی، آنان را از خود خشنود سازید. (بحارالانوار، ج71، ص394)

  • انصاف

رعایت اصل انصاف نیز یکی دیگر از ابزارهای جلب محبت و دفع کدورت است. مولا علی علیه السلام می فرمایند: آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند، فردی که طبق این فرمایش عمل می کند و فضیلت انصاف را در وجود خود متجلی می نماید، مورد حسن ظن و اعتماد سایرین قرار می گیرد و او را یار و یاور خود به حساب می آورند. «اَلمُنصِفُ کَثیرُ الأَولِیاءِ وَالأَوِدّاءِ؛ شخص با انصاف ، یاران و دوستان بسیارى دارد». (غررالحکم، حکمت 2138)

معیارهای انتخاب دوست

سوال4) در انتخاب دوست نیکو کدامین معیارها حائز اهمیت است؟

انسان طبعا موجودی اجتماعی  است و برای گذران اموراتش به ارتباط با دیگران نیاز دارد. این ضرورت رابطه در زمینه های بسیاری نظیر مادی و معنوی، روحی وروانی، و … به چشم می خورد. برای انتخاب دوستی که بتواند انسان را در زمینه های یاد شده یاری کند معیارهایی وجود دارد که مهمترین آنها را بر می شماریم:

  • تقویت ایمان

از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسى که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد، و گفتارش به علم شما بیفزاید و همچنین کردارش یادآور قیامت و سوق دهنده انسان به جمع آوری توشه برای آخرت باشد. با توجه به این گفتار گرانقدر پیامبر صلی الله یکی دیگر از معیارهای دوست خوب آن است که دیدار و گفتار و کردارش پر از خیر و برکت باشد و چه برکتی بیشتر از این که دیدار یک دوست باعث ذکر و یاد خدا گردد و سخنانش بگونه ای باشد که بر علم تو بیافزاید و همچنین کردار نیکوی او تو را به یاد قیامت بیندازد  و در نهایت مصاحبت با وی، تقویت ایمان را در پی داشته باشد. رفاقت با چنین دوستی که یاری رسان آخرت ماست را باید غنیمت شمرد و حفظ کرد. قطعا کسی که قدر چنین طلای نابی را نداند عاجزترین فرد است.

  • مساعدت و یاری همه جانبه

 دوستان حقیقی در وقت گرفتاری و مشکلات، در نقش بازوان هستند و کمک حال انسان می شوند.

«مَن لَا صَدیقَ لَهُ لَا ذُخرَ لَهُ؛ کسی که دوستی ندارد ذخیره ای ندارد». (غرر الحکم؛ حکمت 1106)

معمولا ذخیره به چیزی گفته می شود که روزی انسان به آن نیاز پیدا می کند و دوست خوب ذخیره ای است که هم در روزگار خوشی و سختی این دنیا و هم در آخرت سودمند خواهد بود. دوست خوب، از طریق تاثیرگذاری بر انسان در ارزیابی و گزینش طریق حقیقت در دنیا و بواسطه آثار این گزینش در آخرت در سرنوشت انسان دخیل است هرچند  استغفار و فرستادن خیرات  نیز نتایجی است که می تواند از همنشینی با او پس از مرگ نصیب انسان  شود.

در این راستا روایت است برادر فراوان گيريد زيرا هر مؤمنى را دعائى است مستجاب، و هر مؤمن را شفاعتى است. بسيار با مؤمنان پيمان برادرى بنديد زيرا آنان در پيش خدا حقى دارند كه روز قيامت برابر آن از وى پاداش گيرند.  (مصادقه الاخوان، ابن بابویه، محمدابن علی، ص46)

همچنین روایت است که: . «لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ؛ دوست را دوست نتوان گفت، مگر آن گاه، كه در سه جاى آبروى دوست خود نگه دارد. يكجا به هنگامى كه به بلايى گرفتار شود و يكى در هنگامى كه حاضر نباشد و يكى بعد از مرگش». (نهج البلاغه، حکمت 134)

حمایت روحی و روانی نیز از راه های مساعدت و یاری دوست به شمار می آید چرا که گاه در زندگی، خلأ و مشکلاتی پیش می آید و نیاز به دوستی همدل و هم زبان احساس می شود تا مایه آرامش خاطر و راهنمایش باشد. مثلاَ هم کلام شدن با رفیقی صمیمی برای کسی که در غم از دست دادن عزیزی اندوهناک است، یا از خانواده اش دور افتاده و در غربت است، یا شکستی را تجربه کرده است تسلای درد خواهد بود.

هم چنین انسان، طالب فیض و کمال است و همانطور که زیور آلات، انسان را زیبا و جذاب تر جلوه می دهد، دوستان ارزنده و صمیمی اطرافِ شخص نیز شأن وی را جلا می دهند و موجب آرامش روانی و دلگرمی وی خواهند بود.  «لِکُلِّ شَیءٍ حِلیَةٌ و حِلیَةُ الرَّجُلِ أوِدّاؤهُ؛ هرچیزی زینتی دارد و زینت انسان دوستان اوست». (بحارالانوار، ج71، ص176)

  • منذر و مبشِّر بودن

امام علی علیه السلام: «مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ؛ کسی که تو را (از چیز خطرناکی) بترساند مانند کسی است که تو را (به امر خیری) بشارت دهد». (حکمت59)

بنابراین، دوست خوب کسی است که انسان را نسبت به پیروزی ها دلگرم و نسبت به خطرات آگاه نماید و این که یکی از حقوق مؤمنان بر یکدیگر نصیحت شمرده شده اشاره به همین گونه نویدها و هشدارهاست، بلکه گاهی برحذر داشتن از خطرات اثراتی مهم تر و مؤثرتر از بشارت ها دارند، زیرا بیشتر اوقات بشارت دهنده به کارهای نیک انجام شده و پیروزی ها بشارت می دهد، بشارتی که تغییری در سرنوشت نخواهد داشت؛ ولی تحذیرکننده همیشه پیش از خطر هشدار می دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمی می گردد.

امام باقر علیه السلام به یکی از یاران خود فرمود: «اتَّبِعْ مَنْ یُبْکیکَ و هُو لَکَ ناصِحٌ وَ لا تَتَّبِع مَن یُضحِکَکَ وَ هُو لَکَ غاشٍّ؛ از کسی پیروی کن که تو را می گریاند ولی خیرخواه توست از کسی که تو را می خنداند اما به تو دروغ می گوید و حقایق را وارونه نشان می دهد، پیروی مکن». (کافی،ج2،ص 638،ح 2)

  • هم کفو بودن

« أَلصّاحِبُ كَالرُّقْعَةِ فِى الثَّوبِ فَاتَّخِذْهُ مُشاكِلاً؛ همنشین و دوست همانند وصله در لباس است، پس آن را هم شکل برگزین». (غررالحکم، ج1، ص379) به تعبیر مولایمان حضرت علی علیه السلام، گزینش دوست، مثل وصله زدن بر جامه ای است که پاره شده است. عاقلانه آن است که وصله را از جنس و نوع و رنگ پارچه ای انتخاب کنیم که به هم بخورند و ترکیب ناهماهنگی پدید نیاورند. زیبنده دوستی با یک مسلمان متعهّد، کسی است که شایستگی اخلاقی و پاکی و عفاف داشته باشد.

جوانان با فرهنگ و متعهد که به ارزشهای اخلاقی و خوبیها و پاکی ها دلبسته و پای بند هستند، باید دوستانی انتخاب کنند که با فکر و فرهنگ و باورهای دینی و سنتهای ارزشمند مکتبی و ملی متناسب باشد، در غیر این صورت چهره زندگی و اخلاق اجتماعی، زشت و ناهماهنگ خواهد شد. کسی که به ایمان و اخلاق و تعهدآسیب برساند، «وصله ناجور» بر اندام انسان است. (حکمت های علوی، جواد محدثی، ص15)

راه های آزمودن دوست

سوال5) با چه روش هایی می توان دوست خود را آزمود؟

دوستان حقیقی با ادعا و شعار شناخته نمی شوند، فراز و نشیب ها و آزمایش های زندگی است که جوهره اشخاص را هویدا می کند. شناخت دوست واقعی، باید با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و انسانی همراه باشد. بنابراین منطقی نیست در آغاز رابطه به هر کسی اعتماد کنیم، زیرا همین امر نیز مورد نکوهش است و نوعی ناتوانی به شمار می رود. «الطُّمَأنینَه اِلی کلِّ اَحَدٍ قَبْلَ الاْخْتِبارِ عَجْزٌ؛ اطمینان و اعتماد کردن به هر کس، پیش از آزمودن، [نشانه] ناتوانی است». (حکمت 384)

با در نظر گرفتن معیارهای دوست خوب می بایست او را مورد ارزیابی و آزمایش قرار داد. در حدیث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم و دینار و مسافرت آزمایش کن. اگر در این آزمایش‌‌ها موفق شد، دوست خوبى است. (الامالی طوسی: 646/1339. منتخب میزان الحکمه: 316)

  1. هنگام عصبانیت

هنگام خشم و ناراحتی انسان ماهیت خود را بروز می دهند، از مدار حق و انصاف خارج می شوند و سخنان ناروا و ناسزا بر زبان جاری می کنند. دوست واقعی و شایسته کسی است که بتواند در این هنگام بر نفس خود چیره گشته و حقوق دیگران را ضایع نکند.

امام صادق علیه السلام فرمود: مَن غَضَب عَلَیک مِن اخوانِک ثَلاثَ مراتٍ فَلَم یقُل فیک شرّاً فَاتَّخِذه لِنَفسِک صَدیقاً؛ کسی که سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی درباره ات نگفت، او را به دوستی انتخاب کن. (وسايل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 8، ص 502)

  •  امور مالی

 «يُمتَحَنُ الصَّديقُ بثلاثِ خِصالٍ، فإن كان مُؤاتِيا فيها فهُو الصَّديقُ المُصافِي ، و إلاّ كانَ صَدِيقَرَخاءٍ لا صَدِيقَ شِدَّةٍ : تَبتَغِي مِنهُ مالاً ، أو تَأمَنُهُ على مالٍ ، أو تُشارِكُهُ في مَكروهٍ؛ دوست ، به سه‌ خصلت سنجيده ‌مى‌شود. پس اگر از آنها سرافراز بيرون آمد ، دوستى يكرنگ و باصفا است ، و گرنه دوست دوران آسايش است ، نه سختى : اين كه از او مالى‌ بخواهى، يا او را بر مالى امين گردانى ، و يا در سختی و ناخوشی او را شريك خود سازى». (دوستي در قرآن و حديث، ص۱۷۲)

لقمان حکیم فرمود: «لاتُعرفُ اخاک الّا عندَ حاجتِک الیه؛ دوست را جز به هنگام نیازت نمی توانی بشناسی». (بحارالانوار، ج 74، ص 178)

  •  سفر

یکی از بهترین راه های شناخت دوست همسفر شدن با او است؛ زیرا در سفر انسان لباس تکلف را کنار می گذارد و به دلیل دشواری در حفظ ظواهر، خصوصیات پیدا و پنهانش آشکارتر می گردد. در ارتباط شبانه روزی، سختی ها و چالش های سفر، واکنش های متعددی از خود نشان می دهد و همین موضوع باعث شناخت بیشتر دوستان نسبت به یکدیگر می شود و انسان می تواند در این آزمون ها از خُلقیات و روحیات همنشین خود آگاه گردد.

  • قدرت

گاهی انسانها به طمع اینکه روزی بتوانند از موقعیت افراد قدرتمند به نفع خود استفاده کنند با او طرح دوستی می ریزند اما به محض اینکه سلطه و منصبش از بین برود دیگر توجه و تمایلی به او نخواهند داشت. این دوستیها ارزش و دوامی ندارد؛ دوست حقیقی کسی است که در همه فراز و نشیب ها همدم و وفادار باشد. امیرمؤمنان على علیه‌السلام فرمود: هنگامى که قدرتت از بین رفت، رفقاى واقعى تو از دشمنان شناخته مى‌‌شوند. (میزان الحکمه، ج 5، ص 312)

موضوع دوم: از دست دادن دوست(أعجَزُ مِنهُ مَن ضَيَّعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم)

آفت های پیوند دوستی

سوال6) کدامین آفت ها پیوند دوستی را تهدید می کند؟

امام سجاد علیه السلام در دعای 21 صحیفه سجادیه می فرماید:  «لکل شیء آفة؛ برای هر چیزی آفتی است…». آفت یا ثمره را از بین می‌برد یا آن را کم می‌کند. پس علاوه بر اینکه شکرگزار نعمت هستیم باید با آفت های آن نیز آشنا گردیم تا آن نعمت  تداوم و ازدیاد یابد نه اینکه تبدیل به نقمت شود. دوستی و محبت متقابل دوستان هم آفت هایی دارد که به مواردی از آنها اشاره می شود:

  • سستی و پیروی از سخن چینان

 امام علی علیه السلام در گفتار حکیمانه خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره کرده مى فرماید: «آن کس که از سستى اطاعت کند حقوق افراد را ضایع مى سازد و کسى که از سخن چین پیروى کند دوستان خود را از دست خواهد داد»؛ (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِیَ ضَیَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِیَ ضَیَّعَ الصَّدِیق. (نهج البلاغه، حکمت 239) روشن است که سستى در انجام کارها در زمان مناسب، منجر به انباشته شدن و در نهایت سبب ضایع گشتن بخشى از آن مى شود. به یقین چنین شخصی هم حق خالق و هم حق مخلوق را ضایع مى کند.

منظور از «واشى» فرد سخن چین است که براى بر هم زدن رابطه دوستان، خواه به منظور حسادت باشد یا به دلیل دیگر، نقطه ضعف هایى را از این دوست به آن دوست منتقل مى کنند و بالعکس و در نتیجه آن دو را به یکدگر بدبین و از هم جدا مى سازند. ممکن است هر دو دوست نقطه ضعف هایى داشته باشند و آنچه سخن چین مى گوید مطابق واقع باشد و یا این که دوستى درباره دوستش لغزشى پیدا کند و سخن نامناسبى در غیاب او بگوید؛ ولى نقل کردن این عیوب یا لغزش ها براى دوست دیگر که سبب سردى آنها مى شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود. قرآن مجید نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چینان و عیب جویان نهى کرده خطاب به ایشان مى فرماید: «وَلاَ تُطِعْ کُلَّ حَلاَّف مَّهِین * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِیم؛ و از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن. کسى که عیب جو و سخن چین است».(11 و 12 / قلم)

«اگر از برادرت چيزى به تو گفتند و او انكار كرد از وى بپذير چه همين انكار، توبه وى است». (مصادقه الاخوان، ابن بابویه، محمدابن علی، ص82)

  • عتاب علنی

امام علی علیه السلام می‌فرماید: «نصیحت گفتن به فردی در حضور مردم، کوبیدن شخصیت آن فرد است». (فلسفی، محمد تقی، روایات تربیتی، ج1، ص113)

از ویژگی های دوست خوب یادآوری کاستی‌ها در خفا و نهان است؛ چراکه سرزنش در حضور دیگران، چه به قصد اصلاح باشد و چه به قصد آزار، به هر ترتیب موجب مخدوش نمودن شخصیّت فرد مقابل خواهد شد و این جزء آدابی است که حتی در باب نصیحت دیگران نیز بدان سفارش شده است.  

نیز هرگاه به هر دلیلی درخواست تو را در رابطه با موضوعی نپذیرفت، از تندی به وی باید پرهیز کرد چنانچه در روایت آمده: «هر گاه از مؤمن حاجتى خواستى پيش از آنكه بهانه بياورد براى وى بهانه‏هایى بينديش و اگر پوزش خواست از وى بپذير و اگر چه گمان كنى كه امر بر خلاف گفته او است». (مصادقه الاخوان، ابن بابویه، محمد ابن علی، ص64)

  • آزردن و خشمگین ساختن دوست

مولای متقیان علیه السلام مى فرمايد: «هنگامى كه مؤمن، برادر باايمانش را به خشم آورد و شرمگين سازد مقدّمه جدايى از او را فراهم كرده است؛ إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ» (نهج البلاغه، حکمت 480) خشمگین ساختن و شرمنده کردن برادر مؤمن در نهایت مقدمه گسستن پیوند دوستی خواهد شد چرا که روایات نیز از مصاحبت با افرادی که دوستانشان را شرمنده یا خشمگین می کنند نهی کرده است. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «مَنِ احْتَشَمَ أَخَاهُ حَرُمَتْ وُصْلَتُهُ وَ مَنِ اغْتَمَّهُ سَقَطَتْ حُرْمَتُه؛ كسى كه برادر مسلمانش را عصبانى يا شرمنده سازد دوستى با او حرام است و كسى كه برادر مسلمانش را اندوهگين نمايد احترامش از بين مى رود.» (تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص370)

 تکرار این عمل مذموم چه از روی نادانی باشد و چه از روی برتری جویی –که به مراتب بدتر است- در انتها سبب از دست دادن دوست خواهد شد.

  • حسادت

حسادت می تواند ناشی از ترس، حس ناامنی و یا عدم اعتماد به نفس باشد که اثرات مخربی در رابطه دوستی بر جای می گذارد. «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ؛ حسادت (به دوست) دليل بيمارى دوستى است». (نهج البلاغه، حکمت ۲۱۸)

  • تکلّف

تکلّف در زندگی انسان را از مدار ساده زیستی خارج کرده و به خودنمایی و ریا می کشاند و یا ممکن است باعث اسراف یا ایجاد شرمندگی و اضطراب و در نتیجه کم شدن روابط گردد.

امام علی علیه السلام می فرماید: شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ؛ بدترين دوست آن  است كه براى او به رنج و زحمت افتى. (نهج البلاغه، حکمت ۴۷۹)

قال الرضي: لأن التكليف مستلزم للمشقة و هو شر لازم عن الأخ المتكلف له فهو شر الإخوان.

سید رضى گويد: (تكلّف و تكليف با مشكلات و به زحمت افتادن است، پس دوستى كه انسان را دچار مشكلات مى كند مايه شر است پس او از بدترين دوستان بشمار مى آيد).

  • ضایع کردن حقوق

بسیاری از افراد هنگام صمیمیت با کسی به بهانه راحت بودن با او، ادب و احترام را رعایت نمی کنند و موجب تضییع حقوق وی می گردند و این در حالی است که رعایت ادب نسبت به دوست صمیمی و ادای حقوق او اهمیت بیشتری دارد.

مولا علی عليه السلام :لا تُضِيعَنَّ حقَّ أخيكَ اتّكالاً على ما بينَك و بينَه؛ فإنّه لَيسَ لكَ بأخٍ مَن أضَعْتَ حقَّهُ ؛ امام على عليه السلام :هيچ گاه حقّ برادرت را، به اعتماد روابط دوستانه اى كه با او دارى ضايع مگردان؛ چه، آن كس كه حقّ او را ضايع مى كنى ديگر برادرت نيست.

  • افراط  و تفریط 

گاهی اوقات مخصوصا در دوران جوانی و برخورداری از احساسات و عواطف بالا ممکن است انسان گرفتار افراط و تفریط هایی گردد. یکی از مواردی که این رفتارها بیشتر در آن بروز می کند در مقوله دوستی است. بسیار دیده شده که برخی این رابطه را آنچنان ثابت و ناگسستنی می پندارند و در دوستی زیاده روی می کنند که سعی دارند تمام کارهایشان شبیه هم باشد به نحوی که گمان می کنند یک روح در دو بدن هستند و حتی تمام اسرار خود را برملا کرده و تحمل جدایی یکدیگر را ندارند و یا اینکه اگر میانشان اختلافی پیش آید که دست از دوستی بردارند، بیش از حد ابراز دشمنی می کنند. در حالی که اسلام همگان را سفارش به اعتدال کرده و در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.

«أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا؛ وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا؛ در دوستى با دوست مدارا كن، شايد روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمن نيز مدارا كن، زيرا شايد روزى دوست تو گردد». (نهج البلاغه، حکمت 268)

باید توجه داشت که افراط در شوخی کردن نیز می تواند اثرات سوئی در تداوم دوستی و حفظ حرمت ها داشته باشد. امام صادق عليه السلام : إن أرَدتَ أن يَصفُوَ لكَ وُدُّ أخِيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ ، و لا تُمارِيَنَّهُ ، و لا تُباهِيَنَّهُ ، و لا تُشارَّنَّهُ؛  اگر مى خواهى كه دوستى برادرت براى تو خالص بماند، هرگز با او شوخى مَكن، با او ستيزه مَكن، به او فخر مفروش، و با وى خصومت مورز». ( بحار الأنوار :۷۸/۲۹۱/۲ )

نکات تربیتی

  1. تاکید بسیار آیات و روایات در رابطه با گزینش دوست خوب از این جهت است که همنشین نقش کلیدی در سرنوشت انسان دارد؛ هم می تواند انسان را به سعادت برساند و هم شقاوت او را رقم بزند. يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا؛ یَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا؛ و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش می‌گرفتم. وای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمی‌گرفتم.
  2. همچنین شخصیت انسان از دوستانش شناخته می شود امام علی علیه السلام فرمود: «فَمَن اشتَبَهَ عَلَیکم امرُهُ وَ لَم تَعرِفُوا دینَهُ، فَانظُرُوا الی خُلَطَائِهِ، فَان کانُوا اهلَ دینِ اللّه فَهُوَ عَلی دینِ اللّه وَ ان کانُوا عَلی غَیرِ دینِ اللّه فَلا حَظَّ لَهُ مِن دینِ اللّه؛ هرگاه وضع کسی بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید به دوستانش نظر کنید. اگر اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آئین خداست و اگر بر آئین خدا نباشند او نیز بهره ای از آئین خدا ندارد». (وسائل الشيعه، ج 16، ص 365)
  3. اهمیت پاسداری از مرزهای محبت و دوستی و همچنین منفور بودن رنجاندن و تعدی به حقوق دوستان در مکتب اسلام تا حدی است که روا داشتن برخی ظلم ها به دوست به منزله تباهی ایمان شمرده شده است: «هر گاه کسی به برادرش «از سر دلتنگی و درد» اف بگوید، دوستی میان آنها گسسته می شود و اگر بگوید: «تو دشمن منی» یکی از آن دو کافر شده است و هر گاه به او تهمتی بزند، ایمان در دلش چنان آب می شود که نمک در آب ذوب می شود». (کافی، ج2، ص170)
  4. مضرات و آسیب های انقطاع از دوستان بیش از هرکسی متوجه خود شخص است؛ چرا که امام علی (ع) می فرماید: «کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضای بدن خود را از دست داده است». (غررالحکم، ج5، ص 472)
  5. هرگاه دوست، واجد خصال نیکو و ضروری برای رفاقت نباشد یا جزو افرادی باشد که طبق آیات و روایات از دوستی با ایشان نهی شده ایم نباید به دستاویز ناپسند بودن جدایی از دوست، در قطع رابطه با او درنگ کرد. مولای متّقیان اینگونه می فرماید: «فرزندم! بر حذر باش از دوستی با احمق که می‌خواهد به تو منفعت برساند؛ زیان می‌رساند. بر حذر باش از دوستی با بخیل؛ چرا که به هنگام شدیدترین حاجت، تو را رها می‌سازد. بر حذر باش از دوستی با انسان فاجر و فاسق؛ چرا که تو را به چیز کمی می‌فروشد. برحذر باش از دوستی با دروغگو؛ چرا که او مثل سراب است: دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می‌سازد.» (حکمت 38)

موسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *