روز دوازدهم ماه مبارک رمضان استاد آل مرتضی در راستای سخنان خویش در جلسات گذشته پیرامون افزایش ظرفیت و سعه صدر موضوع مهم «سوال» را مطرح کرده و به حکمت ۳۲۰ نهج البلاغه اشاره نمودند:

پرسیدن برای فهمیدن نه آزردن
وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ [الْمُتَعَنِّتَ] شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ.
به كسى كه از او مشكلى پرسيد، فرمود: براى فهميدن بپرس، نه به قصد جدل. زيرا نادانى كه چيزى مى آموزد، همانند داناست و دانايى كه پاى از دايره انصاف بيرون مى نهد به نادان مى ماند.
هدف از سوال کردن نباید آزردن باشد بلکه پریشها باید در جهت فهمیدن یا فهماندن صورت گیرد.

سوال نیکو کردن

امام حسن علیه السلام: حُسْنُ السُؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ…
پرسش صحيح و نيكو، نيمى از دانش را به فرد مورد سؤال خواهد داد.

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن أحسَنَ السؤالَ عَلِمَ ، مَن عَلِمَ أحْسَنَ السُّؤالَ .
امام على عليه السلام : هر كه خوب سؤال كند، دانا شود ؛ هر كه دانا باشد، خوب سؤال كند
انسان عاقل مرتب از خود سوال می‌کند و درصدد کشف این پرسش‌ها برمی‌آید تا بتواند ظرفیت خود را افزایش دهد.

روش پرسش و پاسخ در قرآن

آیات استفهامی قرآن در دو معنا کاربرد دارند:
1- معنای حقیقی: برای کسب آگاهی سوال مطرح میشود.البته استفهام با معنای حقیقی در قرآن اندک است.
2- معنای مجازی:
پرسش برای کسب آگاهی نیست بلکه برای اهداف دیگری همچون توبیخ ، تقریر ، انکار ، استبعاد، استهزاء، استکبار و…. می باشد.
مثال
استفهام استعبادی: گوینده، مطلبی را دور از انتظار می‌داند یا از شنونده انتظار انجام آن را ندارد؛ از این رو، برای بیان منظور خویش سخن را در قالب سؤال می‌آورد؛ مانند: (انی لهم الذکری وقد جاءهم رسول مبین)؛ «آنان را کجا (جای) پند (گرفتن) باشد و حال آنکه به یقین برای آنان پیامبری روشنگر آمده است».

در این آیه ، ایمان آوردن کفار بعید شمرده شده و به صورت سؤال آمده است.

استفهام استهزائی:

گوینده، هیچ سؤالی از مخاطب ندارد، ولی برای مسخره کردن، سخن خود را به صورت سؤال می‌آورد؛.مانند (قالوا یا شعیب اصلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا…) ؛ “گفتند‌ای شعیب آیا نماز تو به تو دستور می‌دهد که آنچه را پدران ما می‌پرستیده‌اند رها کنیم”.

آیه ۵۱
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ
و در حقيقت پيش از آن به ابراهيم رشد [فكرى]اش را داديم و ما به [شايستگى] او دانا بوديم.

معنای واژه رشد

معنای لغوی: راه یافتن به مقصد
معنای اصطلاحی: ۱. حقیقت توحید که حضرت ابراهیم علیه السلام از سنین کودکی از آن آگاه شده بود.
۲. هرگونه خیر و صلاح به معنی وسیع کلمه

اوصاف انسان رشید
رشد در نگاه قرآن کریم، ویژه فرد یا ملتی است که دارای دو وصف ثبوتی و سه وصف سلبی باشند:
… وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷/حجرات)
ترجمه: و لیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهاتان نیکو بیاراست و کفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت. اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند.
صفات ثبوتی:

ایمان محبوب اوست
قلبش به آن مزین باشد

صفات سلبی:

کفر و فسوق و گناه در نظرش مکروه باشد.
پس رشید کسی است که دین محبوب او باشد نه اینکه از سر ترس یا شوق بهشت خدا را عبادت کند وگرنه ایمان محبوب و زیور و نمی‌بود.
در مورد آیه مورد بحث هم می‌فرماید، که حضرت ابراهیم علیه السلام از رشد الهی برخوردار است، چون ما به او رشد را عطا کردیم.
معلوم می‌شود برهان اقامه کردن آن حضرت، برابر رشد اوست. چنانکه دست به تبر بردن او و ریز ریز کردن بت‌ها نیز به استناد رشد است.
رشد الهی گاهی اقتضا می‌کند از سلاح مدد بگیرد و زمانی از کتاب الهی. از این رو قرآن کریم آهن را کنار کتاب آسمانی یاد می‌کندـ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ
زیرا با آهن، شمشیر و مانند آن می‌توان از کتاب‌های آسمانی دفاع کرد وگرنه تناسبی میان یادکرد از فرستادن آهن و ارسال قرآن نیست. حضرت ابراهیم خلیل هم از آهن بهره جست و تبر به دست گرفت فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُم و هم از صحیفه خود براهین فراوانی آورد که هر یک به گونه گونه‌ای رشد آن حضرت به شمار می‌رود.
رشد در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام، اهتدای فطری وی به توحید و هدایت یافتگی او به دیگر معارف الهی است.
از اضافه رشد به ضمیری که به ابراهیم خلیل می‌گردد «رشده» معلوم می‌شود، که چنین رشدی تنها به او اختصاص دارد و نیز می‌فهماند که آن حضرت خود شایستگی چنین رشدی را داشته است چنانکه جمله پایانی آیه و «کنّا به عالِمین» نیز موید آن است. چون این جمله کنایه از آن است که خدا به خصوصیات حال او و مقدار استعدادش آگاه بوده است.

موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *