فهرست مطالب
«امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ؛ با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است».
ترجمه لغات
إمْشِ بِدائِك: با بيماريت بساز
شرح اجمالی
این کلام گهربار از امیرمؤمنان علیه السلام دربردارنده عمیقترین بینشهای فلسفی و تربیتی در مواجهه با مصائب و آلام است. این جمله به ظاهر ساده، در حقیقت نقشه راهی است برای عبور از دشوارترین شرایط زندگی بدون از دست دادن شأن و کرامت انسانی. حضرت به ما میآموزد که در برابر مشکلات، نه تسلیم شویم و نه با آنان به ستیز بیهوده برخیزیم، بلکه با شناخت و پذیرش واقعیت، راه تعامل حکیمانه را در پیش گیریم. «همراهی با بیماری» به معنای پذیرش منفعلانه نیست، بلکه هنر مدیریت درد و رنج است. این حکمت نشان میدهد که انسان عاقل کسی است که میداند چگونه با محدودیتهایش کنار آید و در عین وجود درد، به حرکت تکاملی خود ادامه دهد. در نگاهی عمیقتر، این جمله درس زندگی کردن در لحظه حال و استفاده بهینه از توانهای موجود است. سرانجام این کلام نورانی، پرورش صبر فعال و خردمندانه در انسان است که از رهگذر آن، بیماری نه تنها مانع رشد نمیشود، بلکه به ابزار تکامل تبدیل میگردد.
سوال 1) منظور از «همراهی با بیماری» چیست و چگونه میتوان با بیماری همراه شد بدون اینکه به تسلیم محض تبدیل شود؟
همراهی با بیماری در این حکمت، به معنای یک «تعامل آگاهانه و فعال» با شرایط موجود است. این همراهی سه سطح اساسی دارد:
در سطح اول، به معنای «پذیرش واقعیت» بدون توهم و انکار است. انسان خردمند میپذیرد که اکنون بیمار است، همانگونه که یک فرمانده در میدان نبرد، حضور دشمن را انکار نمیکند، بلکه آن را به عنوان یک واقعیت میپذیرد و برایش برنامه دارد. این پذیرش، اولین گام برای مدیریت بحران است.
در سطح دوم، همراهی به معنای «مدیریت انرژی» است. انسان حکیم میآموزد که انرژی محدود خود را در ستیز بیهوده با بیماری هدر ندهد. مانند کوهنوردی که در طوفان، به جای جنگ با باد، از سنگینی خود استفاده میکند و با حفظ تعادل، به راهش ادامه میدهد. این همراهی، هنر استفاده بهینه از باقیمانده قوا است.
در سطح سوم، همراهی به معنای «بیماری به مثابه معلم» است. بیماری میتواند معلم بزرگی برای تواضع، صبر، همدلی با دیگران و توجه به نعمتهای فراموش شده باشد. همراهی واقعی زمانی است که انسان از بیماری درس میگیرد و آن را به تجربهای برای رشد معنوی تبدیل میکند.
سوال 2) مرز بین «همراهی با بیماری» و «تسلیم در برابر بیماری» چیست؟
تمایز این دو مفهوم در «نگرش» و «کنش» فرد نهفته است. همراهی با بیماری ویژگیهایی دارد که آن را از تسلیم متمایز میکند:
تسلیم شدن حالتی انفعالی است که در آن، فرد هویت خود را در بیماری گم میکند و تمام وجودش را بیماری تعریف میکند. اما در همراهی حکیمانه، فرد میگوید: «من بیماری دارم» نه اینکه «من بیماری هستم». این تفاوت ظریف ولی عمیق، نشاندهنده حفظ هویت مستقل انسانی است.
در حالت تسلیم، فرد از تلاش برای بهبودی و انجام وظایفش دست میکشد، اما در همراهی فعال، فرد ضمن پذیرش محدودیتها، برای بهبودی تلاش میکند و در حد توان به مسئولیتهایش عمل مینماید. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم میکند و هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد». (تمیمی آمدی، عبدالولحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ص354)
نشانه دیگر تسلیم، تمرکز دائمی بر درد و رنج است، در حالی که در همراهی حکیمانه، فرد به دنبال یافتن فرصتهای رشد در سایه بیماری است.
سوال 3) این حکمت چگونه میتواند در مواجهه با بیماریهای روانی و چالشهای معنوی به کار آید؟
این حکمت در حوزه سلامت روان از کاربردهای شگرفی برخوردار است. در روانشناسی مدرن، رویکردهایی مانند «پذیرش و تعهد درمانی» بر مفاهیم مشابهی تأکید دارند.
در بیماریهای روانی مانند افسردگی یا اضطراب، «همراهی» به معنای جنگیدن بیهوده با افکار منفی نیست، بلکه به معنای پذیرش وجود آنها بدون قضاوت، و در عین حال ادامه مسیر زندگی با ارزشهای شخصی است.
همچنین انسان وقتی در مقابل بیماری تسلیم میشود و با مختصر بیماری در بستر می خوابد به خودش تلقین بیماری می کند، تلقین خود اثر تخریبی دارد. (پیام امام، ج 12، ص 171)
اما کسی که به راحتی در برابر درد و رنج و بیماری ضعف نشان ندهد، قوی می شود. صبر و شکیبایی در وجودش پرورش می یابد و تن پروری، سستی و راحت طلبی از او دور می شود.
این نگاه، بحرانهای روحی را به فرصتی برای پالایش ایمان تبدیل میکند.
سوال 4) چرا توصیه می شود به محض بروز برخی بیماریها، درمانها به سرعت شروع نشود؟
این توصیه دلایل مختلفی می تواند داشته باشد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1 ـ بدن انسان بطور طبیعی دارای سیستم ایمنی است و تا حد زیادی قادر است با بیماری مبارزه کند. ریاضت و تحمل سختی کمک به طبیعت انسان است و او را در برابر بیماری مقاوم می سازد و بعضی از بیماری ها به وسیله حرکات بدن از بین می روند.(ابن میثم)
2ـ هر بیماری دوره ای دارد که با سر آمدن مدتش از بدن خارج می شود.
3ـ داروها عوارض جانبی دارند. علت این امر، تنها مصرف خودسرانه دارو نیست؛ بلکه داروی تجویز پزشک هم از این قاعده مستثنا نیست. امام کاظم علیه السلام فرمود:« لَيْسَ مِنْ دَوَاءٍ إِلَّا وَ هُوَ يُهَيِّجُ دَاءً وَ لَيْسَ شَيْءٌ فِي الْبَدَنِ أَنْفَعَ مِنْ إِمْسَاكِ الْيَدِ إِلَّا عَمَّا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ؛ هیچ دارویی نیست مگر اینکه دردی را تحریک می کند و هیچ چیز در بدن سودمند تر از امساک جز نسبت به چیزی که به آن نیاز دارد نیست». ( بحار الانوار، ج59، ص58، سفینة البحار، ج5، ص279)
«شرب الدواء للجسد كالصابون للثوب، ينقّيه و لكن يخلقه؛ نوشيدن دارو براى بدن مانند صابون براى لباس است كه آن را پاكيزه ولى فرسوده مىسازد.» (شرح ابن ابی الحدید، ج20، ص300)
6- برخی بیماری ها نافع هستند و ضررهای بزرگتری را از انسان دور می کنند:
گل مژه (ورم چشم) که مانع از کوری می شود. سرفه که مانع از بیماری های ریوی است. جوش که مانع مرض برص و پیسی است. ذکام یا سرماخوردگی که مانع از جذام می شود.
نکته: باید به این موضوع نیز توجه داشت که مقاومت افراد با توجه به نوع بیماری، شرایط فیزیکی و میزان درد متفاوت است، گاه تحمل آن غیرممکن است و شاید دربرخی موارد، اقدام دیر هنگام منجر به مرگ بیمار شود؛ پس منظور این نیست که در هیچ شرایطی نباید به پزشک مراجعه و دارو استفاده کرد.
نکات تربیتی
1) پرورش صبر فعال: این حکمت، صبر را از حالت انفعالی به فعال تبدیل میکند. صبری که در آن انسان دردمند، منتظر پایان درد نمیماند، بلکه در دل درد به سازندگی ادامه میدهد.
2) تقویت توان مدیریت بحران: این تعالیم به انسان میآموزد که چگونه در شرایط سخت، تصمیمات عاقلانه بگیرد و انرژی خود را بر روی امور قابل کنترل متمرکز کند.
3) تربیت نگاه واقعبینانه: در برابر فرهنگ انکار مشکلات از یک سو و بزرگنمایی آنها از سوی دیگر، این حکمت راه میانه و متعادل را نشان میدهد.
4) پرورش روحیه مقاومت و انعطافپذیری: این آموزه به انسان میآموزد که چگونه همچون نیزار در تندباد مشکلات خم شود ولی نشکند، و پس از عبور طوفان، دوباره راست بایستد.
5) تقویت معنویت در سایه رنج: این بینش نشان میدهد که رنجها میتوانند مسیرهای جدیدی به سوی خداوند بگشایند و انسان را به درک عمیقتری از هستی برسانند.
6) تربیت هنر زندگی در لحظه حال: این حکمت به انسان میآموزد که چگونه با شرایط کنونی خود کنار بیاید و در همان حال، از ظرفیتهای موجود نهایت استفاده را ببرد.
7) پرورش مهارت همدلی: کسی که خود با بیماری همراهی کرده باشد، بهتر میتواند درد دیگران را درک کند و پشتیبانی مؤثر برای آنان باشد
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه