«مَنْ جَرَى فِي عِنَان أَمَلِهِ، عَثَرَ بِأَجَلِهِ؛ و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه در پى آرزوى خويش تازد، مرگ او را از پاى در آورد».

ترجمه لغات

عِنان: لجام

أمَل: آرزو

عَثَرَ: لغزيد

شرح اجمالی

این جمله کوتاه، دریایی از معنا را در خود جای داده و هشداری ژرف درباره یکی از خطرناک‌ترین آفات روحانی و عملی است؛ حضرت با استفاده از واژه «عِنَان» (لگام اسب) آرزوهای انسان را به اسبی سرکش و چموش تشبیه می‌کنند. اگر انسان لگام آرزوهایش را در دست نگیرد و آن را رها کند، این اسب سرکش، او را به هر سو که بخواهد می‌برد و کنترل از دستش خارج می‌شود. این آرزوها، پایان‌ناپذیر، فریبنده و اغلب متمرکز بر دنیا و لذات زودگذر آن هستند.

تعبیر «جَرَى فِی عِنَانِ أَمَلِهِ» (در پی آرزویش تازیدن)؛ نشان‌دهنده حالت انفعال و اسارت انسان است. کسی که اسیر آرزوهای دور و دراز است، همواره در حال «تازیدن» و دویدن است، اما این دویدن، حرکتی بی‌هدف و در جهت امیال نفسانی است، نه حرکت آگاهانه و هدفمند برای آخرت. گویی او سوار بر مرکب آرزو شده و خودش را به دست آن سپرده است.

چنین کسی که چشمانش تنها به افق آرزوهای دور دوخته شده و از «اکنون» و «حقیقت مرگ» غافل است، ناگهان و در حین همین دویدن افسارگسیخته، به سنگی بزرگ برخورد می‌کند و از پای درمی‌آید. این سنگ، «اجل» و مرگ ناگهانی اوست. مرگی که در اوج غفلت و بی‌خبری می‌آید و همه آرزوهای ناتمام را پشت سر می‌گذارد. این لغزش و زمین خوردن، نمادی از شکست ناگهانی و تلخ در زندگی است. («عَثَرَ بِأَجَلِهِ»؛ به اجلش بر زمین خورد)؛

سوال1) آیا در تعالیم اسلامی آرزومندی مطلقاً مورد مذمت قرار گرفته است؟

مذمت «آرزو» در اسلام، مطلق نیست بلکه مقید و مشروط است. آنچه مذمت شده، «آرزوی غفلت‌زا، دنیامحور و عمل‌ستیز» است که انسان را از یاد مرگ و قیامت غافل می‌کند. اما «آرزوی آگاهانه، آخرت‌محور و عمل‌آفرین» که از خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ایمان به قیامت نشأت می‌گیرد، نه تنها مذمت نشده، بلکه مورد تشویق و تأکید قرار گرفته است.

آرزوهایى که مى توان به آن دست یافت مفهومش با امید، تقریباً یکى است و آرزوهاى دور و درازى که دست نیافتنى است، مفهومش از امید جدا است.

  اساسا امیدها و آرزوها موتور محرک وجود انسان هستند؛ یعنی چرخ وجود  انسان  را امیدها به حرکت در می آورند و او را وادار به تلاش و تدبیر آینده می‌کنند؛ در روایتی از رسول اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که : «الامل رحمه لامتی …..»  و آرزو رحمتی برای امت من است و اگر نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی نشاند . (سفینه البحار ج۱ ص ۳۰)

اگر آرزوها متوجه جنبه‌های ارزشی و والای انسان باشند؛ او را  در مسیر تکامل و پیشرفت سوق خواهند داد و باعث آبادانی دنیا و آخرت او خواهند شد. 

(…فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد؛ باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس در عبادت پروردگارش شریک نیست» (کهف/110)

ولی اگر آرزوها نامعقول و دامنه آنها نامحدود باشد، باعث غفلت از یاد خدا و مرگ می‌گردد. از طرفی نیز تمام نیروهای جسمی و فکری به جای ایجاد رشد و رسیدن به سعادت، خرج این آرزوها شده و انسان را به ورطه هلاکت می کشاند.

اواخر خطبه 86 نهج البلاغه، حضرت با تعبیر بسیار گویایى در این زمینه به همه انسانهایى که طالب سعادتند؛ هشدار داده و مى فرماید: «وَ اعْلَمُوا! أَنَّ الاْمَلَ یُسْهِى الْعَقْلَ وَ یُنْسِى الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الاْمَلَ! فَاِنَّهُ غُرُورٌ وَ صاحِبُهُ مَغْرُورٌ»؛ (بدانید! آرزوهاى دراز، عقل را گمراه مى سازد و یاد خدا را به فراموشى مى سپارد. بنابراین به این گونه آرزوها اعتنا نکنید که فریب است و دارنده این آرزوها فریب خورده است.)

پس باید مهار اسب چموش آرزو را به دست عقل و دین سپرد و به سوی اهداف متعالی تاخت، نه آنکه رهایش کرد تا انسان را به پرتگاه غفلت بیندازد.

سوال2) چه عواملی انسان را به وادی آروزهای طولانی میکشاند؟

انسان به دلیل ترکیبی از عوامل، که ریشه در روان، جامعه، شناخت و فلسفه وجودی او دارد در عرصه آرزوها قدم می گذارد.

  • دنیا پرستی

دنیاپرست به کسی می‌گویند که هدف نهایی و آرزوی اصلی او درزندگی رسیدن به دنیا است یعنی رسیدن به ثروت و قدرت و شهرت و مقام و منصب و لذت و شهوت دنیوی ؛ این اهداف او را از یاد خدا و آماده شدن برای سفر آخرت باز خواهد داشت. «وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا، الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ: هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ، وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ، وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ؛  آن كس كه قلبش با محبت دنيا پيوند خورده سه چيز او را رها نخواهد كرد: اندوه دائم، حرصى كه هرگز او را ترك نمىكند و آرزويى كه هيچ گاه به آن نخواهد رسيد.» (نهج البلاغه، حکمت 228)

 دنیاپرستى همواره با غم و اندوه مستمر همراه است و چنان نیست که یک روز این غم و اندوه باشد و روز دیگر نباشد. دلیل آن روشن است؛ انسان دنیاپرست براى به چنگ آوردن دنیا و همچنین براى حفظ آن به کوشش فراوان و گذشتن از موانع زیادى احتیاج دارد که عبور از همه آنها بسیار مشکل است. به همین دلیل غم و اندوهى، پیوسته وجود او را احاطه مى کند.(لا یغبّ) به معناى همواره و مستمر مى باشد. (پیام امام ذیل حکمت 19)

زمانی که انسان به دوستی دنیا مانوس شد و به لذاتش مشغول؛ دوری کردن  و ترک آن  برایش سخت؛ پس دوست دارد دنیا و آنچه در آن است دائمی باشد؛ لذا هرگز  به مرگی که سبب مفارقت او از دنیا و مشغولیت‌هایش می‌شود، نمی اندیشد چرا که ثمره این تفکر، وجدانی بیدار و توفیق  توبه و انجام اعمال اخروی است که از نظر محبین دنیا زمان برای انجامشان زیاد است .

  امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «ارفض الدنیا فان حب الدنیا یعمی و یصم و یبکم و یذل الرقاب؛ دنیاپرستی را ترک کن چرا که حب دنیا چشم را کور و گوش را کر و زبان را لال می کند و گردنها را به ذلت می کشاند».( کافی، ج۱۳ص۲۳ ح۲)

  • شیطان و وسوسههای شیطانی

انسانی که بر اثر جهل و غفلت  خود مستحق ولایت پذیری شیطان شده به وسیله وعده های دروغین که از القائات شیطان است گمراه می شود و از این پس چیزهایی را آرزو می کند که نتیجه اش تسلط کامل شیطان و هلاکت اوست. در روایتی از رسول اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ آمده است:

«إذَا استَحَقَّت وِلايَةُ الشَّيطانُ وَ الشَّقاوَةُ، جاءَ الأَمَلُ بَينَ العَينَينِ و ذَهَبَ الأَجَلُ وَراءَ الظَّهرِ؛ هرگاه كسى مستحقّ ولايت شيطان و شقاوت (تيره روزى) شود، آرزو پيشِ رو مى آيد و اجل، پشتِ سر می‌رود». (کافی ج ۳ص ۲۵۸ح۲۷)

بر  اساس  همین انتخاب اشتباه؛ از این پس شیطان در دل و ذهن آنها  با آرزوهای باطل او را وسوسه می‌کند؛  چرا که   یکی از راه‌های اغواگری شیطان ایجاد آرزو در دل و مشغول کردن اذهان انسانها به آرزوهای فراوان و بیش از استحقاق است؛ بنابراین ابتلا به آرزوها نشانه‌ای از تسلط شیطان بر آدمی است و بیشتر وسوسه‌های شیطانی در قالب آرزوها، قلب و ذهن انسان را به تسخیر در میآورد.

«وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ» (119/نساء)  در این آيه شريفه از شيطان حكايت شده كه گفته است: من انسان ها را از راه سرگرم كردنشان به پرستش غير خدا و ارتكاب گناهان گمراه خواهم كرد و آنان را با اشتغال به آمال و آرزوهایى كه از اشتغال به واجبات زندگيشان باز بدارد فريب مى دهم، تاآنچه را كه برايشان مهم و حياتى است  را به خاطر آنچه موهوم و خالى از واقعيت است، رها كنند.

 امیرمؤمنان علیه السلام فرمود : «الأمل سلطانُ الشیاطین عَلی قلوبِ الغافلین؛ آرزو مایه سلطه و چیرگی شیطان ها بر دل غافلان و بی خبران  است». (غررالحکم، ص17)

  • جهل به دنیا و آخرت

جهل انسان نسبت به دنیا ، قدرت و لطف خدا، آخرت و نعمتهای بی پایان آن و همچنین نسبت به وضع خویش و عدم توجه به این حقیقت که هر لحظه ممکن است پایان عمر او فرا رسد، او را به وادی آرزوهای دراز میکشاند.

مولاى متّقيان علي عليه السلام مى ‏فرمايد: «مَنْ اَيْقَنَ اَنَّهُ يُفَارِقُ الْاَحْبَابَ وَ يَسْكُنُ التُّرَابَ وَ يُوَاجِهُ الْحِسَابَ وَ يَسْتَغْنِى عَمَّا خَلَّفَ، وَ يَفْتَقِرُ اِلَى مَا قَدَّمَ كَانَ حَرِيّاً بِقَصْرِ الْاَمَلِ وَ طُولِ الْعَمَلِ؛ كسى كه يقين دارد [به زودى] از دوستان جدا مى‏ شود و در زير خاك مسكن مى‌گزيند و با حساب الهى رو به ‏روست و از آنچه بر جاى گذاشته بى‌نياز مى‏‌گردد و به آنچه از پيش فرستاده محتاج مى‏‌شود، سزاوار است كه آرزو را كوتاه و اعمال صالح را طولانى كند». (بحارالانوار، 73/167/31)

گاه جهل به آخرت و نعمت‏ هاى بى پايان آن سراى جاويد سبب مى ‏شود كه انسان به آرزوهاى دراز در اين جهان كشيده شود، حتّى گاه مى‏ شود بى خبرى از لذّت زهد در دنيا و آزادگى از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادى «طول اَمَل» مى ‏كشاند.  در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى‏ خوانيم: «اِسْتَجْلِبْ حَلَاوَةَ الزِّهَادَةِ بِقَصْرِ الْاَمَلِ؛ شيرينى زهد را با كوتاهى آرزوها به دست آور!». (تحف العقول ص ۲۸۵)

  • جهل به قدرت خداوند

گاه مى‌شود انسان قدرت خدا را فراموش مى‌كند و يا نسبت به آن جاهل و بى خبر است و نمى ‏داند خدايى كه از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پيوسته به او روزى داده است، در حالى كه هيچ كس دسترسى به او نداشته مى ‏تواند تا پايان عمر زندگى او را اداره كند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمى ‏گذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بى دليل است.

پس آرزو، همچون شمشیری دو لبه است که یک سویش، بال‌های امید برای اوج به سوی کمال و آبادانی دنیا و آخرت است، و سوی دیگرش، ریسمان غفلتی است که انسان را به ورطه هلاکت می‌کشاند. فرجام این مسیر، به مهارگری عقل و دین وابسته است تا اسب چموش آرزو را به سوی اهداف متعالی رهنمون شود. دنیاپرستی، وسوسه‌های شیطانی و جهل به حقیقت دنیا و آخرت، بادبان‌های این کشتی را برای حرکت به سوی آرزوهای نامحدود و فریبنده می‌گشایند. بنابراین، رستگاری در گرو کوتاه کردن آرزو با یاد مرگ و قدرت الهی، و بلند کردن قامت عمل صالح است. تنها در این صورت است که آرزو از دام «غُرور» رها شده، به «رحمت»ی الهی بدل می‌گردد.

سوال3) غرق شدن در آرزوهای طولانی چه آثار سوئی را به دنبال دارد؟

عوامل زیادی وجود دارد که انسان را در آرزوهای طولانی غرق می کند و او را در مسیر خطرناکی قرار می دهد در ادامه به تعدادی از این عوامل اشاره می شود:

  • غفلت:

از شگفتیهاى آرزوها این است که هر چه انسان پیشتر مى‌رود جاذبه هاى کاذب آن بیشتر مى شود و غفلت آن سهمگین تر مى گردد.این همان است که قرآن مجید درباره آن خطاب به پیامبر اسلام در اشاره به وضع گروهى از کفّار مى فرماید: «ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الاْمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ؛ آنها را به حال خود واگذار! تا بخورند و از لذتهاى این زندگى مادّى بهره گیرند و آرزوهای (دراز)، آنها را در غفلت فرو برد، ولى به زودى خواهند فهمید». (حجر،3)

آخر خطبه 86 نهج البلاغه، حضرت با تعبیر بسیار گویایى در این زمینه به همه انسانهایى که طالب سعادتند; هشدار داده است، و مى فرماید: «وَ اعْلَمُوا! أَنَّ الاْمَلَ یُسْهِى الْعَقْلَ وَ یُنْسِى الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الاَمَلَ! فَاِنَّهُ غُرُورٌ وَ صاحِبُهُ مَغْرُورٌ»؛ (بدانید! آرزوهاى دراز، عقل را گمراه مى سازد و یاد خدا را به فراموشى مى سپرد. بنابراین به این گونه آرزوها اعتنا نکنید که فریب است و دارنده این آرزوها فریب خورده است. علی(علیه السّلام) : «أکثرُ الناس أملاً أقلُّهم للموت ذکراً؛ کسانی که دارای آرزوهای بیشتری هستند، کمتر به یاد مرگ می افتند». (غررالحکم، ص 118)

  • طمع و زیاده خواهی

  تاریخ نشان داده انسان در بلند پروازى و آرزوها هیچ حدّ و مرزى را به رسمیّت نمى شناسد و هر چه در این وادی پیش رود بیشتر دچار حرص و طمع می شود؛ از آنجاکه زیاده خواهی و افراط در طلب،  با حریت و کمال انسانی در تضاد است سبب میشود شخص برای رسیدن به بهره مادی در برابر دیگران تملق کند و عزت نفس خود را از بین ببرد.

 در حدیثی از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «مَافَتَحَ اللهُ عَلَى عَبْد بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلاَّ فَتَحَ اللهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ؛ خداوند هيچ درى از دنيا به روى كسى نمى گشايد جز اينكه درى از حرص نيز به روى او گشوده مى شود». (کافی ج۲ ص۳۱۹)

  • کردار زشت :

طول امل انسان را وادار می کند برای رسیدن به مطلوب به هر وسیله‌ای – حتی ظلم و دروغ- متوسل شود و در راه به رسیدن به آرزوها، دستورات الهی را زیر پا بگذارد و واجبات الهی، همچون خمس و زکات را ترک کند .

«مَنْ أَطالَ الاْمَلَ أَساءَ الْعَمَلَ؛آن کس که آرزوهاى خود را طولانى کند، مرتکب اعمال بدى مى‌شود». (نهج البلاغه، حکمت30)

بنابر این غرق شدن در آرزوهای دراز، همچون سفر در گردابی است که ناخودآگاه جان و روان آدمی را می‌فرساید. این وادی خطرناک، نخست چراغ عقل و یاد خدا را در کام غفلت خاموش می‌کند و انسان را در دام “فریب و فریفتگی” می‌اندازد. سپس، آتش حرص و طمع را در دل می‌افروزد و عزت نفس را قربانی زیاده‌خواهی بی‌پایان می‌سازد. و در نهایت، برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز، فرد را به ورطه کردارهای زشت و ناپاک می‌کشاند و حتی واجبات الهی را به فراموشی می‌سپارد. بنابراین، طول امل نه تنها سعادت آخرت را تباه می‌کند، بلکه کرامت و پاکی انسان را در همین دنیا نیز به نابودی می‌کشاند.

سوال4) چگونه میتوان تمایلات قلبی و آرزوها را مدیریت کرد؟

مدیریت تمایلات قلبی، فرآیندی هوشمندانه است که بر امور مهمی استوار می‌شود:

۱. بیداری با یاد مرگ و گذرایی دنیا

کلید اصلی، نگریستن به دنیا از پنجره آخرت است. وقتی انسان باور کند که «الأجلُ حَصادُ الأمل» (اجل، دروکننده آرزوست) ( غرر الحكم : ۶۳۸ )، طبیعی است که آرزوهایش را در چارچوب عمر محدود خویش تنظیم می‌کند. این نگاه، همچون ترمزی قدرتمند، از سرعت افسارگسیخته آرزوهای دنیوی می‌کاهد.

۲. تمیز دادن «نیاز» از «آرزو» با عقلانیت

بسیاری از آرزوهای ریشه‌دار،از شناخت نادرست نیازهای واقعی نشأت می‌گیرند. زمانی که عقل فرماندهی قلب را بر عهده بگیرد، آرزوها در مسیر کمال‌گرایی فطری و ارزشهای متعالی جهت‌دهی می‌شوند، نه در پی لذتهای زودگذر و پوچ. «إنَّ الأملَ يُذْهِبُ العقلَ ، و يُكْذِبُ الوَعدَ ، و يَحُثُّ علَى الغَفْلَةِ ، و يُورِثُ الحَسْرَةَ …؛ آرزو عقل را مى برد، وعده پوچ مى دهد، به غفلت ترغيب مى كند و حسرت به بار مى آورد…( بحار الأنوار : ۷۷/۲۹۳/۲ )

۳. جایگزینی امید آگاهانه به جای آرزوی کور

امید واقعی- برخلاف آرزوی ویرانگر – بر ایمان و عمل استوار است. همانگونه که قرآن می‌فرماید: «پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید عمل صالح انجام دهد». (کهف/110) این نوع امید، موتور محرک تلاش و انگیزهبخش زندگی است، نه بازدارنده آن.

در یک کلام، مدیریت آرزوها به معنای ریشه‌کن کردن آنها نیست، بلکه به باغبانی می‌ماند که نهال‌های ارزشمند را پرورش می‌دهد و علفهای هرز را از میان می‌برد.

 نکات تربیتی

  1. هر آرزویی را پیش از پذیرش، به محکمه عقل و دین بسپارید.
  2. . «یاد مرگ» را فراموش نکنید؛ این مؤثرترین مهارِ آرزوهای افسارگسیخته است.
  3. هرگاه احساس کردید آرزویی شما را از انجام وظایف فعلی (نماز، مطالعه، خدمت به دیگران) بازمی‌دارد، بدانید که این یک وسوسه شیطانی است. به جای رؤیاپردازی، بر «امید مبتنی بر عمل» تمرکز کنید.
  4. دنیا را «وسیله» بدانید، نه «هدف»؛ این نگاه، ریشه طمع و حرص را می‌سوزاند.
  5. بدانید که آرزوهای شما، نقشه راه زندگی‌تان را ترسیم می‌کند. هوشیار باشید که این نقشه را به دست «عقل و دین» بسپارید، نه به دست «هوس و شیطان». آرزوهایی بجویید که هم دنیایتان را با برکت، و هم آخرتتان را با نور، آباد کند.

موسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *