تشخیص متعلَّق حروف جرّ و اهمیت آن را با ذکر مثال توضیح دهید.

گاهی یافتن متعلَّق دشوار شده و فهمِ صحیح معنا نیز وابسته به تشخیصِ صحیحِ متعلَّق است. البته اصلی ترین روش یافتن متعلَّق از طریق معناست اما درک صحیح معنا نیز در گرو تشخیص متعلَّق است. به این ترتیب، رابطه متعلَّق و معنا، یک رابطه دو سویه است. برای اینکه میزان اهمیت درک متعلَّق کاملا ملموس گردد مثال بسیار مهم و کاربردی را در ادامه مطرح می‌کنیم:

مثال: اِغسِل یَدَکَ اِلی المِرفَقِ

[ترکیب: اِغسِل: فعل امر مبنی بر سکون. ضمیر مستتر «انتَ»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل/ یَدَ: مفعولٌ به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ کَ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور، مضافٌ اليه/ اِلی: حرف جر، مبنی بر سکون/ المِرفَقِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جر کسره ظاهری/الی المِرفقِ: جار و مجرور، متعلَّق به «استقرَّ» مقدر]

احتمال اول: اگر «الی المرفق» را متعلق به «اِغسل» بگیریم، معنا چنین است: «دستت را تا آرنج بِشُوی ». یعنی «الی» جهت شستن را مشخص می کند.

احتمال دوم: اگر «الی المرفق» را حال از «یَدَکَ» و متعلّق به «استقرَّ» مقدر بدانیم، معنا چنین می شود: «دستت را در حالی که تا آرنج است بِشُوی». در این حالت «الی المرفق» محدوده شستن را مشخص می کند و نه جهت شستن را!

و در باره جهت شستن، سکوت کرده است؛ یعنی یا اختیاری است یا باید از دلیل دیگری جهت را بدست آوری.

بنابراين در آیه شریفه:

فَاغسِلُوا وُجُوهَکم وَ اَیدیکُم اِلَی المَرافقِ….

در مورد متعلق جار و مجرور دو احتمال وجود دارد که ما شیعیان با توجه به روایات اهل بیتD، «اِلَی المرافق» را حال برای «ایدیکم» و متعلق به عامل مقدر می دانیم و جهت شستن را از کلام اهل بیتD اخذ می کنیم، پس ما شیعیان کیفیت [محدوده] شستن را از این آیه برداشت می کنیم و اهل تسنن جهت شستن را! [4]

انواع متعلَّق

متعلَّق حرف جرّ می‌تواند شامل یکی از موارد زیر باشد:

1. فعل: بر وقوع عملی یا تحقق حالتی در زمان مشخص دلالت می کند.

    الف) ماضی     ب) مضارع      ج) امر

    2. شبه فعل: اسم هایی که در دلالت بر حَدَث (رویداد) شبیه فعل می باشند، که «اسم های مشبهةبالافعال» یا «اسم های متصل به افعال» نامیده می شوند.[5]

    شبه فعل هایی که متعلَّق جار و مجرور واقع می شوند عبارتند از:

    الف) مصدر     ب) مشتقات     ج) اسم فعل

    3. اسم جامد مؤوّل به مشتق: هرگاه اسم جامد به نوعی به یکی از الفاظی که شبه فعل است، تأویل گردد.   

    • متعلَّق جار و مجرور فعل باشد:

    مثال برای فعل ماضی: «صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم »[6]

    [ترکیب: صِراطَ: بدل از «صراط» در آیه قبل و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ الّذین: اسم موصول، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه/ اَنعَمتَ: فعل ماضی، مبنی بر سکون، تَ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ عَلَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ هم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ علیهم: جارّ و مجرور ، متعلّق به «انعمتَ»]

    مثال برای فعل مضارع : «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ»[7]

    [ترکیب: قُل: فعل امر، مبنی بر سکون، ضمیر  مستتر انت: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ اَعُوذُ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری /ضمیر مستتر أنا: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ بِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ ربِّ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ بِرَبِّ: جارّ و مجرور، متعلّق به «أَعُوذُ»/ الناسِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری]

    مثال برای فعل امر: «تَعاوَنوا عَلی البِرِّ و التَّقوی»[8]

    [ترکیب: تَعاوَنوا: فعل امر، مبنی بر حذف نون/ واو: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ البِرِّ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ علَی البرِّ: جارّ و مجرور، متعلّق به «تعاونوا»/ و: حرف عطف، مبنی بر فتح/ التَّقوی: معطوف به «البِرّ» و مجرور بنابر تبعیت، علامت جرّ کسره مقدر]

    • متعلق جار و مجرور شبه فعل باشد:

    مصدر: لفظی که بر انجام شدن کاری یا روی دادن حالتی بدون داشتن معنای زمان دلالت می کند و شامل حروف فعلش می باشد که می تواند ثلاثی مجرد و غیر ثلاثی مجرد باشد.

    مثال1: «…اِن تَرَکَ خَیراً الوَصیَّةُ لِلوالِدَینِ…»[9]

    [ترکیب: اِن: حرف شرط جازم، مبنی بر سکون/ تَرَکَ: فعل ماضی، مبنی بر فتح/ ضمیر مستتر هو: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ خیراً: مفعولٌ به، منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری (در اینجا جواب شرط محذوف است)/ الوصیةُ: نائب فاعلِ فعل «کُتِبَ» (که در اول آیه آمده) و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ لِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ الوالِدَینِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ للوالدین : جارّ و مجرور، متعلّق به «الوصیة»]

    توضیح: «وصیة» مصدر ثلاثی مجرد که متعلَّق واقع شده است.

    مثال2: «الجلوسُ فی المسجدِ انتظارَ الصَّلوةِ عبادةٌ…» [10]

    [ترکیب:الجلوسُ: مبتدا و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ فی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ المسجد: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ فی المسجد: جارّ و مجرور، متعلّق به «الجلوس»/ انتظارَ: مفعولٌ لَه برای «الجلوس» و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ الصَّلوةِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری/ عبادةٌ: خبر و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری]

    توضیح: «جلوس» مصدر ثلاثی مجرد به عنوان متعلَّق آمده است.

    مثال3: اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ…[11]

    [ترکیب: استکباراً: مفعولٌ لَه و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ فی: حرف جرّ، مبنی برسکون/ الارض: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری / فی الارض: جارّ و مجرور، متعلق به «استکبار»/ و: حرف عطف، مبنی برفتح/ مکرَ: عطف به «استکبار» و منصوب بنابرتبعیت، علامت نصب فتحه ظاهری/ السَّیّئ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری]

    توضیح: «استکبار» مصدر ثلاثی مزید ومتعلَّق برای «فی الارض» است.

    مشتقات: اسمی که از کلمه دیگر گرفته شده باشد.[12]

    مشتقاتی که متعلَّقِ جار و مجرور واقع می شود، شامل اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، صیغه مبالغه، اسم تفضیل، اسم مکان و اسم زمان می باشد.

    مثال1: «اِنّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفةً»[13]

    [ترکیب: اِنَّ: حرف مشبهةٌ بالفعل، مبنی بر فتح/ ي: ضمیر متصل، مبنی، محلاً منصوب، اسم «اِنَّ»/ جاعلٌ: خبر اِنّ و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ فی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ الارضِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ فی الارضِ: جارّ و مجرور، متعلّق به «جاعلٌ»/ خلیفةً: مفعولٌ به برای «جاعِل» و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری]

    توضیح: «جاعِل» اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد است.

    مثال2: «أَنتَ مُؤمِنٌ بِاللهِ»[14]

    [ترکیب: اَنتَ: ضمیر منفصل، مبنی، محلاً مرفوع، مبتدا/ مُؤمِنٌ : خبر و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ بِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ اللهِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ بِاللهِ: جارّ و مجرور، متعلّق به «مُؤمِنٌ»]

    توضیح: «مؤمِن» اسم فاعل از فعل ثلاثی مزید (باب اِفعال) مشتق شده است.

    مثال3: «صِراطَ الَّذینَ أنعمتَ علیهم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم»[15]

    [ترکیب: صِراطَ: بدل از «صراط» در آیه قبل و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ الّذین: اسم موصول، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه/ اَنعَمتَ: فعل ماضی، مبنی بر سکون، تَ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ هم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ علیهم: جارّ و مجرور ، متعلق به «انعمتَ»/ غیرِ: بدل از «الَّذینَ»، مجرور بنابر تبعیت/ المغضوبِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری / علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ هم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ علیهم: جارّ و مجرور، متعلق به «مغضوب»]

    توضیح: «مغضوب» اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد است.

    مثال4: «إِلّا عبادَکَ مِنهُمُ المخلَصین» [16]

    [ترکیب: الّا: از ادات استثناء، مبنی بر سکون/ عبادَ: مستثنی و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ کَ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه/ مِن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ هم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ مِنهُم: جارّ و مجرور، متعلّق به «المخلَصین»/ المخلَصین: نعت برای «عباد» و منصوب بنابر تبعیت، علامت نصب «یاء» یا نعت برای ضمیر «هم» و مجرور بنابر تبعیت، علامت جرّ «یاء»]

    توضیح: «مخلَصین» اسم مفعول از فعل ثلاثی مزید است.  

    مثال5: «وَ اللهُ بِکُلِّ شیءٍ علیمٌ» [17]

    [ترکیب: و: واو استینافیه، مبنی بر فتح/ اللهُ: مبتدا و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ بِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ کلِّ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  بِکُلِّ: جارّ و مجرور، متعلِّق به «عَلیمٌ»/ شیءٍ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری/ علیمٌ: خبر و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری]

    توضیح: «علیم» صفت مشبهه و متعلَّق واقع شده است.

    مثال6: … اِنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ …[18]

    [ترکیب: اِنَّ: از حروف مشبهة بالفعل، مبنی بر فتح/ النَّفسَ: اسم إِنَّ و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ ل: لام مزحلقه[19]، مبنی بر فتح/ اَمّارَةٌ: خبر إِنَّ و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ بِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ السّوءِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  بالسّوء: جارّ و مجرور، متعلِّق به «امّارة»]

    توضیح: «اَمّارة» صیغه مبالغه و متعلق برای «بِالسُّوءِ» می باشد.

    مثال7: «وَ نَحنُ أحَقُّ بِالمُلکِ مِنهُ»[20]     

    [ترکیب: وَ: حالیه، مبنی بر فتح/ نَحنُ: ضمیر منفصل، مبنی، محلاً مرفوع، مبتدا/ اَحَقُّ: خبر و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ بِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ المُلکِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  بِالمُلکِ: جارّ و مجرور، متعلق به «اَحَقُّ»/ مِن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ هُ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جرّ/ مِنهُ: جار و مجرور، متعلَّق به «أحَقُّ»]  

    توضیح: «احقّ» اسم تفضیلی است که متعلَّق برای دو جار و مجرور در جمله واقع گردیده است.

    مثال8 : عَرَّفنا مَدخَلَک َالی اَعوانه [21]

    [ترکیب: عَرَّفنا: فعل ماضی، مبنی بر سکون، نا: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ مدخل: مفعولٌ به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ ک: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه/ الی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ أعوانِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ الی اعوان: جارّ و مجرور، متعلّق به مدخل/ ه: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه]

    توضیح: در این جمله، متعلَّق جار و مجرور اسم مکان می باشد.

    مثال9 : «انقَضی مَسعاکَ لِتأییدِ الحّق» [22]

    [ترکیب: انقضی: فعل ماضی، مبنی بر فتحه مقدر/ مسعی: فاعل و مرفوع، علامت رفع ضمه مقدره/ ک: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه/ لِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر/ تأییدِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  لتأیید: جارّ و مجرور، متعلِّق به «مسعی»/ الحق: مضاف الیه ، علامت جرّ کسره ظاهری]

    توضیح: در این جمله، متعلَّق جار و مجرور اسم زمان می باشد.

    اسم فعل: عبارت است از لفظی که از نظر معنی و عامل، جانشین فعل می شود و عوامل در آن تأثیری ندارد، مقصود از قرار دادن و وضع اسم فعل، مبالغه است؛ برای مثال هرگاه بگوئیم: «أُفٍ» گویا خود فعل «أتضَجَّرُ» (ملول و آزرده می شوم) را عنوان ساخته ایم با این تفاوت که اسم فعل، بیانگر معنای مبالغه نیز می باشد یعنی به طور جدی و شدید آزرده خاطر می شوم.[23]

    اسم فعل از جهت معنا بر سه قسم است:

    الف) اسم فعل که دارای معنای ماضی است؛

    مانند: هَیهاتَ (بَعُدَ = دور شد) ـ  شَتّانِ (شَتَّ، بَعُدَ = جدا شد) ـ سَرعان (اَسرَعَ = شتاب کرد)

    مثال: هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ.[24]

    [ترکیب: هَیهَاتَ: اسم فعل ماضی به معنی «بَعُدَ»، مبنی بر فتح/ مِن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ نا: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جرّ/ مِنّا: جار و مجرور، متعلّق به «هَیهَاتَ»/ الذِّلَّةُ: فاعل برای « هَیهَاتَ» و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری]

    ب) اسم فعل که دارای معنای مضارع است؛

    مانند: آه ( اَتَوَجَّعُ = درد می کشم) ـ اُفٍّ (اَتَضَجَّرُ = بیزاری و نفرت و نارضایتی دارم)

    مثال: «آه مِن قِلَّةِ الزّادِ و طُولِ الطَّریقِ»[25]

    [ترکیب: آه: اسم فعل مضارع به معنی «أتَوَجَّعُ»،[1] [n2] [3] [4]  مبنی بر سکون – ضمیر مستتر «أنا» : مبنی، محلاً مرفوع، فاعل برای «آه»/ مِن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ قِلَّةِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  مِن قلّةِ: جارّ و مجرور، متعلق به اسم فعل «آه»/ الزادِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری/ و: حرف عطف، مبنی بر فتح/ طولِ: معطوف به «قلّةِ» و مجرور بنابر تبعیت، علامت جرّ کسره ظاهری / الطریقِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری]

    ج) اسم فعل که دارای معنای امر است؛

    مانند: الیک («تَنَحَّ» یا «اُبعُد» = دور شو)، عَلَیکَ (اِلزَم = همراه باش -بگیر)، آمّین (اِستَجِب = اجابت فرما)، مَه (اُکفُف = دست نگه دار)، صَه (اُسکُت = ساکت شو)[26]

    مثال: «یا دنیا اِلَیکِ عَنّی.»[27]

    [ترکیب: یا: حرف ندا، مبنی بر سکون/ دنیا: منادای مفرد معرفه، مبنی بر ضمّه مقدّر و محلا منصوب/ إلیکِ: اسم فعل امر به معنای «دور شو»- ضمیر مستتر «أنتِ»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل برای «الَیک»/ عن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ن: نون وقایه/ ي: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ عنّی: جارّ و مجرور، متعلِّق به اسم فعل  «الیکِ» ]

    • اسم جامد مؤوَّل به مشتق: اسم جامدی که از آن معنای مشتق اراده شود.[28]    

    مثال 1: «رَأَیتُ أَسَداً فِی الحَربِ»[29]

    [ترکیب: رَأَیتُ: فعل ماضی، مبنی بر سکون/ تُ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ أَسَداً: مفعولٌ به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ فی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ الحَربِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  فِی الحَربِ: جارّ و مجرور، متعلِّق به «أَسداً»]

    توضیح: «اسداً» (شیر) اسم جامدی است که در معنا، به «شجاع» (صفت مشبهه بر وزن فُعال) تأویل می شود.

    مثال2: « وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ… »[30]

    [ترکیب:وَ: حرف استیناف، مبنی بر فتح/ هُوَ: ضمیر منفصل، مبنی، محلاً مرفوع، مبتدا/ الّذی: اسم موصول، مبنی، محلاً مرفوع، خبر/ فی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ السماءِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  فی السماء: جارّ و مجرور، متعلِّق به «إله» / إلهٌ: خبر برای مبتدای مقدر (هُوَ) و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ فی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ الأرضِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/  فی الارض: جارّ و مجرور، متعلّق به «إلهٌ»/ إلهٌ: خبر برای مبتدای مقدر (هُوَ) و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری]

    توضیح: «إله» اسم جامد مؤوَّل به مشتق است که معنای معبود (اسمِ مفعول) از آن اراده می شود.


    [1].برگرفته از ترجمه و شرح مبادی ج4، ص404

    [2]1. خداوند مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند بر قاعدان (ترک کنندگان جهاد ) به درجهای برتری داده است . (95/ نساء )

    [3]3. امروز کسانی که کافر شدند از دین شما ناامید شوند . (3/ مائده)

    [4]. سایت طلبگی تا اجتهاد، شناخت شبه جمله (ظرف و جار و مجرور) و احکام آن

    [5] . ترجمه موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص358

    [6]. راه کسانی که به ایشان نعمت دادی. (7/ حمد)

    [7].بگو پناه می برم به پروردگار مردم. (1/ ناس)

    [8] . یکدیگر را در کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید. (2/مائده)

    [9]. …اگر مالی قابل توجه بر جای میگذارد برای پدر و مادر و … وصیت کند… (180/ بقره )

    [10]. نشستن در مسجد برای انتظار نماز عبادت است…(حدیث نبوی)

    [11] . (این نفرت) به سبب گردن‌كشی و تكبّر آنان در زمین و نیرنگ زشتشان بود…(43/فاطر)

    [12].  صرف متوسطه ، ص 287

    [13]. قطعا من در زمین جانشینی قرار خواهم داد.  (30/ بقره )

    [14]. تو به خداوند مومن هستی

    [15]. نه راه کسانی که بر آنان غضب کرده ای. (7/ فاتحه)

    [16]. مگر بندگان تو از آنان که مخلص باشند. (83/ ص)

    [17]   ” خداوند به هر چیزی آگاه است” (282/ بقره)

    [18]   ” قطعا نفس بسیار امر کننده به بدی است.” (53/ یوسف )

    [19] . لام مزحلقه، در اصل همان لام ابتداست ولی بعد از إنَّ و بیشتر بر سر خبر آن قرار می گیرد چون ابتدا به دو مؤکد مکروه است./ موسوعه، ص 499

    [20] . ما به فرمانروایی شایسته تریم. (247/ بقره)

    [21]  محل ورود تو را به سوی یارانش شناختیم

    [22]  زمان سعی تو برای تایید حق تمام شده است.

    [23] . برگرفته از شرح سیوطی، ص 17 و 18

    [24] . ذلت از ما دور باد.

    [25]   ” از کمی توشه و طولانی بودن راه درد می کشم.(حکمت 77 نهج البلاغه)

    [26]  صرف متوسطه ، ص 424

    [27] . اى دنيا از من دور شو.(نامه 45 نهج البلاغه)

    [28] . صرف متوسطه، ص 322

    [29] . شیری را در جنگ دیدم.

    [30]  او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود…(84/زخرف)


    مؤسسه نورالیقین

    مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

    بدون دیدگاه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *