«أَقِيلُوا ذَوِي‏ الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُه‏؛ از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردی نمی لغزد جز آن که دست لطف خداوند او را بلند می کند.»

ترجمه لغات

 أَقِيلُوا: بخشیدن و گذشت

الْمُرُوءَات: از ریشه «مرء»، به معنای «مرد» یا انسان و معادل مردی و جوانمردی و مردانگی است.(لغت نامه دهخدا واژه مروت)

عَثَرَات: لغزشها، فروافتادن های ناگهانی

شرح اجمالی  

امیرمؤمنان علیه السلام که سرآمد جوانمردان عالم است در این حکمت اخلاقی ـ اجتماعی چگونگی موضع گیری ما‌ در برابر لغزش جوانمردان را بیان میفرماید.

جوانمرد کسی است که نیکی ها برای او ملکه و وصف نفسانی شده است؛ در خودسازی و دست‌گیری از خلق خدا اهتمام جدی دارد ولی از آنجا که مقام عصمت مختص انبیاء و اولیای الهی است ممکن است جوانمرد هم از لغزش مصون نباشد و خطایی از ایشان سر زند ولی روحش هنوز پاک و زلال است؛ پس نمی‌توان از او و فضایلش صرف نظر کرد؛ سزاوار است با افراد شرافتمند و بزرگوار در هنگام خطاکردن، مدارا کنیم و آنان را به خاطر یک اشتباه، طرد نکنیم. چرا که حضرت فرموده است: «فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ) این بخش، توجیه الهی و عمیق برای بخشش آنان ارائه می‌دهد. دلیل این گذشت این است که این افراد به طور کلی با خداوند ارتباط دارند. وقتی آنان لغزشی مرتکب می‌شوند، خداوند خود دست یاری به سویشان دراز می‌کند تا بلند شوند و جبران کنند. (وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ)

«دست خدا با دست اوست» یک استعاره بسیار زیبا و پرمعناست و نشان‌دهنده لطف، حمایت و هدایت ویژه پروردگار برای چنین افرادی است.

سوال1) مروّت چیست و به عنوان اسم جامع فضائل چه نسبتی با عبودیت دارد؟

از امام صادق علیه السلام سؤال شد مروّت چیست؟حضرت پاسخ داد مـروّت آن است كه خدا تو را آنجـا كه نهى فرمـوده نبيند و آنجـا كه امر نمـوده بيابد: «لا يَراكَ اللّه  حَيْثُ نَهاكَ، وَ لا َفْقِدَكَ حَيْثُ أَمَرَكَ؛.»(تحف العقول ص 264، البحار ج 78 ص 24)

مروت به تعبیر اهل بیت علیهم السلام همان کمال انسانیت است و اسم جامع همه فضیلت ها و خوبی هاست. (المُروءَةُ اسمٌ جامِعٌ لسائرِ الفَضائلِ و المَحاسِنِ)(غرر الحكم : 2178) و تنها با عمل صالح حاصل می شود؛ عملی جهت دار و خالی از شرک و پراکندگی. این عمل صالح است که با جهت یابی، آدمی را از سجن و زندانِ محدودیت ها و شرک ها رهایی می دهد، رفعت و علو پیدا می کند و به طمأنینه و آرامش و یقین می رساند. حدّ و مرز انسانیت و مروت، حمد و شکر و پذیرش مسئولیت است. (صحیفه سجادیه، دعای اول) و به عبارت دیگر کمال مروت و کمال انسانیت همان عبودیت و عبد او شدن و از ماسوای او آزاد شدن است. این عبودیت است که انسان را به یقین و اطمینان می رساند. «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»(حجر/99)

اگر کسی عبد او نبود و اسیر دیگران شد و عملش جهت پیدا نکرد، زندانی عملش شده و از انسانیت خود کم گذاشته و بر آن ظلم کرده و آن را به ثمن بخس فروخته است. (علی و جاری حکمت، دفتر اول، ص27)

سؤال2) جوانمردان با چه معیارهایی شناخته می شوند؟

مروت صفتی است نفسانی که انسان را به کسب اخلاق پسندیده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار می کند. اَلمُروءَةُ اجتِنابُ الرَّجُلِ ما يَشينُهُ و اكتِسابُهُ ما يُزَيِّنُهُ؛ مردانگى، دورى كردن انسان است از آنچه مايه ننگ اوست و به دست آوردن آنچه كه باعث آراستگى اوست. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 258 ، ح 5491)

در روایات معیارهای بسیاری برای جوانمردی وجود دارد از قبیل:

  1. الگوی رفتاری فعال

مروت باید از یک صفت درونی به یک الگوی رفتاری فعال و مؤثر تبدیل شود در این صورت فراتر انجام کار خوبِ شخصی خواهد بود. برای این مهم سه معیار تعریف شده است:

  • (بَثُّ المَعروف؛ تلاش در رواج کارهای خوب)

فرد با مروت، مبلغ فرهنگ نیکی و معروف در جامعه است و برای نهادینه کردن آن تلاش می‌کند. او یک مصلح اجتماعی است که دایره تأثیرش از خودش فراتر میرود.

  • بَذلُ الإحسان (نیکوکاری و بخشش)

   این معیار، قلب خدمت رسانی و دست بخشنده مروت را نشان می‌دهد. فرد با مروت، احسان را نه از سر اضطرار که از سر فضل و گشاده‌دستی به دیگران می‌بخشد و جامعه را با پیوندهای محبت و عطوفت، مستحکم می گرداند.

  • تَرکُ الامتِنان (منت ننهادن):

   دوری از منّت، شرط اخلاص و بزرگ‌منشی است. منت گذاشتن، ارزش احسان را از بین می‌برد و قلب گیرنده را می‌آزارد. مروت واقعی آن است که انسان، لذت بخشش را به ذلت منت نفروشد و کرامت انسانی خود و دیگران را حفظ کند.

بنابراین مروت، چرخه‌ی نیکی را در جامعه به جریان می‌اندازد. او هم فعالیت اجتماعی دارد (بث المعروف)، هم خدمت فردی می‌کند (بذل الاحسان) و هم این خدمات را با نیت خالص و ادب کامل (ترک الامتنان) ارائه می‌دهد. این سه، معیار سنجش مردانگی حقیقی و تجلی عبودیت در روابط اجتماعی است.

  • ترجیح اخوّت بر تجارت

مروت از چارچوب فردی فراتر است و در تمام شئون زندگی، حتی در بازار و تجارت، جریان دارد. جوانمرد، «مناسبات انسانی و اخوت دینی» را بر «سود مادی محض» اولویت می‌دهد. آن‌جا که پای برادر دینی در میان است، جوانمردی حکم می‌کند که معامله، ابزاری برای تقویت پیوندهای ایمانی باشد، نه عاملی برای تضعیف آن. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: لَيْسَ مِنَ الْمُرُوَّةِ، الَرِّبْحُ عَلَى الأِخوانِ؛ سودگرفتن از برادران دينى، از مــروّت بـه دور اسـت. (ميزان الحكمة، ج 1، ص 917، و كنز العمال، خ 7171)

  • تعهد به همسایگان

مروت تنها یک فضیلت فردی نیست، بلکه مسئولیتی اجتماعی است. جوانمرد، خود را مسئول و دغدغه‌مندِ احوال و نیازهای اطرافیانش می‌داند و تنها به فکر رفع نیاز خود نیست. رسیدگی به همسایگان، جلوه‌ی عملی توحید و عبودیت است؛ چرا که حقوق مردم را در کنار حقوق خدا قرار می‌دهد و جوانمردی را از مرزهای ذهنی فراتر برده و در عرصه‌ی عمل و خدمت به خلق تعریف می‌کند. جامعه‌ای که بر پایه‌ی چنین مروتی بنا شود، به جایگاه واقعی «امت» نزدیک می‌شود. «مِنَ اَلْمُرُوَّةِ تَعَهُّدُ اَلْجِيرَانِ؛ رسيدگى به همسايگان (و سر و سامان دادن به حال و وضع آنان) از جوانمردى است. (غرر الحکم / ترجمه رسولی محلاتی ;  ج ۱  ص ۱۹۹)

  • ایثارگری پیشگیرانه، وفاداری ذاتی

انسان با مقیّد بودن به صفات جوانمردان می تواند به مراحلی دست یابد که اوج جوانمردی به شمار می رود. در واقع جوانمردی قلّه هایی دارد:

  • پیش‌دستی در احسان (عَطاءٌ مِن غَیرِ مَسألَةٍ):

   جوانمرد، منتظر درخواست دیگران نمی‌ماند، بلکه با دیده‌بانیِ قلبش، نیازها را می‌بیند و پیش از آنکه کسی زبان به حاجت بگشاید، او دست احسان می‌گشاید. این، نشانه‌ی شرافت نفس است.

  • وفاداری بی‌قید و شرط (وَفاقٌ مِن غَیرِ عَهدٍ):

   این، وفای به عهدِ با خدا و وجدان است، نه فقط به عهدِ مکتوب. حتی اگر پیمان رسمی در کار نباشد، انسان با مروت، به دلیل تعهد درونی و مسئولیت اخلاقی، وفادار می‌ماند. این، نشانه‌ی قابل اعتماد بودن اوست.

  • بخشش در تنگدستی (جُودٌ مَعَ إقلالٍ):

درخشان‌ترین نشانه‌ی مروت بخشش در تنگدستی است. بسیاری در رفاه بخشنده‌اند، اما آنکه خود در تنگناست و با این حال به دیگران می‌بخشد، نشان از ترجیح دیگران بر خود است که حاکی از اوج ایثار و رهایی از دلبستگی‌های دنیوی است.

امیرمومنان علیه السلام میفرماید: «ثلاثٌ هُنَّ جِماعُ المُروءَةِ : عَطاءٌ مِن غَيرِ مَسألَةٍ ، و وَفاءٌ مِن غَيرِ عَهدٍ ، وجُودٌ مَع إقلالٍ؛ سه چيز همه مردانگى است: دَهشِ بدون خواهش، وفادارى بى آنكه پيمانى بسته شده باشد و بخشش با وجود تنگدستى». (غرر الحكم، ح 4667)

نتیجه اینکه میتوان مروت را به «ایثارگری پیشگیرانه، وفاداری ذاتی و بخشش در شرایط سخت» تعریف کرد؛ سه ویژگی که انسان را از قید خود رها کرده و به عبودیت خالصانه می‌رساند.

حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه عليه فرمودند: « شابّ سخى مرهّق فى الذّنوب احبّ إلى اللَّه عزّ و جلّ من شيخ عابد بخيل؛ جوانى كه جوانمرد باشد و در گناهان فرو رفته باشد محبوبتر است‏ نزد حق سبحانه و تعالى از پير با عبادتى كه بخيل باشد». (لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏6، صص66. 67)

  • حیا و پاکدامنی

  «حیا» نیروی بازدارنده درونی است که انسان را از انجام کارهای ناشایست و پست بازمی‌دارد. کسی که حیا دارد، به طور طبیعی از دروغ، خیانت، بی‌ادبی و هر عملی که باعث خواری و سرشکستگی است، پرهیز می‌کند. بنابراین، حیا اساس و ریشه تمام رفتارهای جوانمردانه است.

  «عفت» نیز به حالت درونی ای گفته می‌شود که نفس انسان از آلوده شدن به شهوات و حرام پاک باشد. این صفت، برترین میوه درخت حیا است. جوانمردی حقیقی، ریشه در حیا و خودمراقبتی دارد و ثمره آن، پاکدامنی در گفتار و رفتار است. حیا و عفت، چنان به هم پیوسته هستند که یکی بدون دیگری معنا ندارد؛ حیا، عامل بازدارنده است و عفت، حالت و نتیجه اکتسابی آن.

بنابراین برای رسیدن به مقام «مروت»، باید نخست «حیا» را در خود تقویت کرد تا به برترین ثمره آن، یعنی «عفت» دست یافت. امیرمؤمنان علیه السلام:«أصلُ المُروءَةِ الحَياءُ ، و ثَمَرَتُها العِفَّةُ؛ ريشه مردانگى، حيا است و ميوه اش پاكدامنى» (غررالحکم، ح3101)

  • راستگویی

جوانمردی بر پایه”اعتماد” استوار است. مردم به جوانمرد به عنوان فردی امین، قابل اعتماد و صادق می‌نگرند. دروغ، این بنیاد را متلاشی می‌کند و جایگاه اجتماعی فرد را خدشه‌دار می‌سازد.

جوانمرد، شجاع و با عزت نفس است و از واقعیت نمی‌هراسد. دروغگو اغلب از ترس عواقب یک عمل یا از روی ضعف، به دروغ پناه می‌برد. این رفتار، نقطه مقابل روحیه قاطع و شجاع یک جوانمرد است. روایت است: «لِأَنَّ الْكَذِبَ يَنْقُصُ الْمُرُوءَة؛ دروغگویی جوانمردی را کاهش ‌می‌دهد.»(روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط – القديمة)، ج‏2، ص: 269)

سوال3) آیا هرگونه خطای جوانمردان قابل بخشش است؟

چشم‌پوشی از لغزش انسان شریف یک سیاست حکیمانه است زیرا علاوه بر حفظ حرمت و شرافت او و تشویق برای جبران، تأثیری به مراتب عمیق‌تر از مجازات در وجدان او می‌گذارد و محبت و وفاداری او را برمی‌انگیزد. اما یک استثنای مهم وجود دارد؛ این توصیه به معنای نادیده گرفتن قانون و شریعت نیست. اگر گناه فرد، از «حدود الله» باشد (مانند دزدی، زنا، قتل که مجازات‌های مشخص شرعی دارند)، دیگر جای چشم‌پوشی نیست. زیرا در این موارد حق الناس و حق الله به طور جدی ضایع شده و امنیت و نظم جامعه به خطر می افتد. لذا اجرای حد، یک تکلیف الهی است و جنبه بازدارندگی برای کل جامعه دارد.

به عبارت دیگردر برخورد با مردم، باید بین «خطای عادی» و «جرم شرعی» تفاوت قائل شویم. با افراد شریف و بااخلاق، حتی در موقعیت مجازات، باید مدارا و بزرگواری پیشه کرد، چرا که این کار، هم جامعه را اخلاقی‌تر می‌کند و هم احترام به شخصیت انسان‌ها است. اما در برابر گناهانی که اساس جامعه را هدف می‌گیرند، باید قاطع بود و قانون الهی را به درستی اجرا کرد.

این آموزه، نمایشگر تعادل شگفت‌انگیز اسلام میان «مهر و عطوفت» و «قاطعیت و عدالت» است.

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «تَجافُوا عَن عُقُوبَةِ ذَوِى المُـرُوَّةِ، مـالَم تَكُنْ حَـداً مِنْ حُـدُودِ اللّه؛ از عقـوبت كردن جوانمـردان درگذريد، تا وقتى كه كيفرشان حدّى از حدود الهى نباشد!» (نهج الفصاحه، ابولقاسم پاینده، ص379)

نکات تربیتی

۱. جوانمردان را دریابید؛ چرا که دست خدا با ایشان است. (هرگاه جوانمردی لغزید، به جای طرد او، با گذشت و مهربانی دستش را بگیرید؛ زیرا خداوند خود پشتیبان اوست و او را برمی‌انگیزد تا جبران کند.)

۲. مروت، عبودیت در عمل است. (جوانمردی تنها یک فضیلت اخلاقی نیست؛ بلکه تجلی بندگی خالصانه در روابط اجتماعی است.)

۳. جوانمردی، مسئولیت اجتماعی می‌آورد. (جوانمردی واقعی در سه چیز خلاصه می‌شود: پیشدستی در احسان (بی‌آنکه کسی درخواست کند)، وفاداری ذاتی (حتی بدون پیمان رسمی) و بخشش در تنگدستی.)

۴. حیا، ریشه و عفت، میوه درخت مروت است. (برای رسیدن به مقام جوانمردی، باید نخست «حیا» را در نفس خود تقویت کرد. حیا، انسان را از زشتی‌ها بازمی‌دارد و ثمره آن، «عفت» در گفتار و رفتار است.)

۵. میان عطوفت و عدالت، تعادل برقرار کنید. (از لغزش‌های جوانمردان بگذرید، مگر آنکه «حدودی از حدود الهی» را شکسته باشند. در این صورت، اجرای قانون الهی بدون تبعیض، خود مصداق بزرگواری است.

موسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *