فهرست مطالب
«وَ سُئِلَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ فَقَالَ علیه السلام إِنَّمَا قَالَ صلی الله علیه و آله ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ فَأَمَّا الآْنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ؛ از امام پرسیدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: موها را رنگ کنید و خود را شبیه یهود نسازید، یعنی چه؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این سخن را در روزگاری فرمود که پیروان اسلام اندک بودند. اما امروز که اسلام گسترش یافته و نظام اسلامی استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.»
شرح اجمالی
وقتی از امیرمومنان علیه السلام درباره این فرمایش رسول خدا سؤال شد، ایشان توضیح دادند که این دستور در اوایل اسلام صادر شده بود که مسلمانان کمشمار بودند و باید هویت مستقل خود را حفظ میکردند. اما اکنون که اسلام گسترش یافته و پایدار شده، رنگ کردن موی سفید واجب نیست و هر کس میتواند با رعایت چارجوب مصالح عمومی به انتخاب خود عمل کند.
اسلام به عنوان کامل ترین ادیان، دستورات ظریف و سفارشاتی متناسب با زمان دارد . پیامبر اگر دستوری میدهد، جامع ترین دستورها بوده، تمام جوانب را در نظر گرفته و به اقتضای شرایط زمان ارائه شده است؛ گرچه ممکن است بعدها با تغییر شرایط، سنت یا حتی احکام الهی، به حکم نسخ تغییر یابد؛ این حکمت حکیمانه بیانگر انعطافپذیری احکام اسلامی با توجه به شرایط زمانی و مکانی می باشد. حکمت احکام دینی و توجه به مصلحت جامعه اسلامی و تأکید بر اختیار و انتخاب شخصی در موارد غیرضروری، حاکی از این است که اسلام دینی جامع و پویاست که به شرایط مختلف جامعه توجه دارد.
سوال1)علت صدورچنین دستوری از جانب پیامبر اسلام چه بود؟
در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود در میان آنها گروهی از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اصرار داشت که پیران، چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانی از ضعف در آن ها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها برای اینکه دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند. پیامبر اکرم این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمی دادند. (پیام امام، ج12، ص120)
قرآن کریم نیز به مسلمانان سفارش می کند که در جنگ تا جایی که می توانند خود را در برابر دشمنان تجهیز کنند و در دل آنان رعب ایجاد کنند« وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» خضاب به رنگ مشکی یکی از مصادیق کلمه «قوة» در تفاسیر است.
سوال2) آیا مقصود رسول اکرم از بیان این فرمایش مقطعی بوده یا قابل انطباق در همه زمان ها است؟
امیرمؤمنان علیه السلام به این نکته دقیق اشاره مى کند که هر حکمى تابع موضوع خود است؛ اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض مى شود، همان گونه که اگر شراب سرکه شود و یا کافر مسلمان گردد حکم آن تغییر پیدا مى کند.
امیرمؤمنان علیه السلام مى فرماید: موضوع این حکم رعب افکندن در دل دشمنان از طریق جوان نمایى پیران بوده و این مربوط به زمانى است که عدد مسلمانان کم بود اما در عصر امام که اسلام سراسر منطقه را فرا گرفته بود و حکومت اسلامى تثبیت یافته بود نه ترسى از مشرکان وجود داشت و نه خوفى از یهود، دیگر موضوعى براى رعب افکندن در دل دشمن از طریق رنگ کرد موهاى سفید باقى نمانده بود.
در اینجا ممکن است این سوال ایجاد شود که ما معتقدیم: «حَلاَلُ مُحَمَّد حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَحَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة؛ حلال و حرام اسلام تا دامنه قیامت تغییر ناپذیر است». (کافی، ج1، ص58) و این اصل با آنچه در این حدیث آمده چگونه سازگار است؟
مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود پاسخ خوبى به این سؤال داده است که با توضیحى آن را مى آوریم: احکام شرع دو گونه است؛ نوع اول: احکامى که بر اساس موضوعات ثابت و فطرى تشریع شده مانند نماز و روزه و حج و… که تغییرپذیر نیست، همچون قوانین ثابتى که در جهان آفرینش حکمفرماست و نوع دوم: احکامى که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع، حکم عوض مى شود.
سوال3) اگر خضاب یکی از مستحبات است چگونه امام می فرماید هر کس بین خضاب یا ترک آن مخیر است؟
امیرمؤمنان علیهالسلام با اشاره به تاریخچه حکم خضاب توضیح میدهند که اگرچه وجوب اولیه این عمل- که برای جداسازی هویت مسلمانان از یهودیان بود – برداشته شده و اکنون یک انتخاب شخصی است، اما استحباب آن پابرجاست و مخیر بودن منافاتی با استحباب ندارد؛ چرا که خضاب کردن، آثار مثبت روانشناختی برای خود فرد و ایجاد شادابی در کانون خانواده به همراه دارد. از جمله:
ـ عمل به سنت
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:«الْخِضَابُ هَدْيُ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مِنَ السُّنَّةِ؛ خضاب و رنگ بستن هديه محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و از سنت مىباشد».(بحارالانوار، ج79، ص33)
ـ زیادی قوه جماع
اسلام آیین محبت و خانواده دوستی است و به مسلمانان سفارش می کند، چونان یهود و نصاری از زنان کناره گیری نکنند. خضاب به روایاتی مایه آرامش زنان و عفت ایشان است. می توان گفت سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خضاب کردن، در این مهم هم نقش بسزایی داشته است.
امام کاظم علیه السلام فرمود: «فِي الْخِضَابِ ثَلَاثُ خِصَالٍ مَهْيَبَةٌ فِي الْحَرْبِ وَ مَحَبَّةٌ إِلَى النِّسَاءِ وَ يَزِيدُ فِي الْبَاهِ؛ خضاب را سه اثر باشد هيبت است در نبرد، و دوستى است با زنان و قوت جماع است.»( بحار، ج73، ص102)
ـ عفت زنان
به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله علت خارج شدن زنان یهود از عفت ژولیدگی مردانشان بود.
امام رضا علیه السلام فرمود: پدرم از پدرانش خبر داد كه زنان يهود از عفت بيرون رفتند و به فساد كشيده شدند، و چنين نشدند مگر به كم توجهى شوهران به آرايش و نظافت خود.( مکارم الاخلاق، ص 154)
نکات
1ـ شاید دلیل امتناع یهود از خضاب، افراط در باورهای غلطشان، رهبانیت یا ترک آراستگی ظاهری، به بهانه عبادت، ریاضت و زهد بوده است، در حالی که قرآن خطاب به مسلمانانی که قصد عزلت و گوشه گیری داشتند فرمود:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ…؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنید…»(مائده/87)
2 ـ یهود خطری جدی برای اسلام نوپا محسوب میشد. آنان با علم به حقانیت اسلام، کمر به نابودی آن بسته بودند، اهمیت شباهت نداشتن به چنین دشمن قدری، برای مسلمانان بالا بود و انگیزه آنان را برای خضاب کردن بالاتر می برد. سفارشات دیگری هم از این قبیل موجود است من جمله:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم اكْنُسُوا أَفْنِيَتَكُمْ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُود؛ حیات منازل خود را جارو کنید و شبیه یهود نگردید.(مکارم الاخلاق، ص127)
3 ـ آراستگی هرگز مغایر با دستورات الهی نیست. خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. نقل است پیامبر اسلام و برخی از ائمه علیهم السلام خضاب به حنا یا وسمه یا برگ نکتل می نمودند. در روایتی آمده: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخِضَابِ بِالْوَسِمَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع وَ هُوَ مُخْتَضِبٌ بِالْوَسِمَةِ؛ از امام صادق علیه السلام درباره خضاب با وسمه سوال شد فرمود: ایرادی ندرد امام حسین علیه السلام در حالی کشته شد که با وسمه خضاب کرده بود.»(بحارالانوار، ج45، ص94)
4 ـ شباهت نداشتن مسلمانان به یهود و در کل غیر مسلمانان اهمیت زیادی داشته زیرا، تشابه حکایت از، خودباختگی در برابر آنها، دلدادگی به آنها و نشان از ضعف فرد و قوت آنها است.( علی و جاری حکمت، سید مجید فلسفیان، ص 102) با این اوصاف آیا زمان اندیشه و تعمق نرسیده برای جوانان و زنان امت اسلام که تحت تاثیر تبلیغات مسموم غرب قرار نگرفته و در امور مختلف خود را شبیه دشمنان اسلام نسازند؟
نمونه دیگری از تشبه به کفار تراشیدن ریش است. این سنت اسلامی و ایرانی نیز تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه ادامه داشت؛ تا این که او سفری به اروپا رفت و ریش خود را به تقلید از غربی ها تراشید و تشبه به کفار را ترویج کرد. (اندیشه سیاسی ـ تربیتی علوی، ج9، ص238)
حکایت
مردى نزد پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و سپيدى در ريش او ديد و فرمود: نور است هر كه در اسلام مو سپيد كند نور او باشد در روز قيامت. فرمود: آن مرد با حنا خضاب كرد و نزد پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و چون خضابش را ديد فرمود: نور است و اسلام. و آن مرد خضاب سياه بست و پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نور است و اسلام و ايمان و دوستى همسران شما است و بيم در دل دشمنان شما. (بحار، ج73، ص100)
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن
بدون دیدگاه