حرف جرّ «کَی» بر چه معنایی دلالت دارد؟
حرف جرّ «کَی» بیانگر معنای «تعلیل» است.[1]
و بر موارد زیر وارد می شود:
- بر «ما» مصدریه
مثال: یُرادُ الفتی کَیما یَضُرُ و یَنفَعُ[2]
[ترکیب: یُرادُ: فعل مضارع مجهول و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ الفتی: نائب فاعل و مرفوع، علامت رفع ضمه مقدر/ کی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ ما: مای مصدریه، مبنی بر سکون/کَیما: جارّ و مجرور و محلاً مجرور، متعلق به «یُرادُ»/ تأویل به مصدر «ضَرَرِهِ» می رود و مصدر مؤوّل «کیما یَضُرُّ» محلاً مجرور به حرف جرّ، متعلق به «یُرادُ»/ یضرُّ: فعل مضارع مرفوع به ضمه ظاهری، هو مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ و: حرف عطف، مبنی بر فتح / ینفعُ: فعل مضارع و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری، هو مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل]
تقدیر کلام: یُرادُ الفتی کی ضررِهِ و نفعِهِ
توضیح: «ما» مصدریه فعل را تأویل به مصدر نموده و حرف جرّ «کی» سبب مجرور شدن مصدر موؤل شده است.
- بر «ما» استفهامیه: در جایی که سؤال از علت چیزی مطرح می شود.
مثال: کیمَه تَضَرِبُ زیداً؟
[ترکیب: کی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ ما: اسم استفهام، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ کیمه: جارّ و مجرور، متعلِّق به «تضربُ»/ تضربُ: فعل مضارع و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری، انت مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ زیداً: مفعول به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری]
نکته: «کیمه» در اصل «کیما» بوده و چون قاعده این است که در صورت مجرور شدن «ما» استفهامیه الف حذف گردیده و «هاء» سکت به آخر آن اتصال می یابد لذا به صورت «کیمه» درآمده و به معنای «لِمَ» (به کدامین علت و به چه منظور) است.[3]
- بر«أن» ناصبه مصدریّه مقدر: آن در صورتی است که نصب فعل را توسط «أن» مقدره بدانیم نه «کی».
مثال: جئتُ کَی اُکرِمَ زیداً [4]
[ترکیب: جئتُ: فعل ماضی، مبنی بر سکون – تُ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ کَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ اُکرِمَ: فعل مضارع منصوب به «أَن» ناصبه مقدّر، انامستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ زیداً: مفعول به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ این فعل به تأویل «إکرامِ» می رود و این جارّ و مجرور (کی اکرامِ ) متعلق به «جِئتُ»]
تقدیر کلام: جِئتُ کَی اِکرامِ (لِاکرامِ) زَیدٍ.
توضیح: «زید» که درجمله اصلی، مفعولٌ بهِ برای «جئتُ» بوده. ، در تقدیر کلام، مضافٌ اليه برای مصدر واقع شده است
[1] . مبادی العربیه، ج 4، ص 421
[2]. آن جوانمرد برای ضرر رساندن به دشمنان و نفع بخشیدن به دوستان، طلب می شود./(ترجمه و شرح مبادی العربیه ،ج 4 ،ص 505)
[3] . ترجمه و شرح مغنی الادیب، ج2، ص 397
[4]. به منظور گرامی داشتن زید، آمدم.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه