كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

همان طور كه در ميان شما فرستاده‏ اى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مى‏ خواند و شما را پاك مى‏ گرداند و به شما كتاب و حكمت مى ‏آموزد و آنچه را نمى‏ دانستيد به شما ياد مى‏ دهد 

  • تفسیر و مفاهیم
  • اعراب و موضوع آیات
  • نکات تجویدی

موضوع: موانع پذیرش رسالت

با توجه به عبارت «رسولا منکم»  نفی پذیرش رسالت از سوی مردم چگونه پاسخ داده می‌شود؟

 پذیرش نبوت و رسالت پیامبران بر بسیاری از مردم سنگین و دشوار می‌نموده است. از آنجا كه برخي عوامل عاطفي، رواني و اجتماعي، مانند بيگانه و ناشناخته بودن و اختلاف نژادي و زباني، مي‌توانست بهانه‌اي براي اين عدم پذيرش باشد، خداي سبحان با عبارت «رَسُولًا مِّنكُمْ» اين موانع را از پذيرش رسالت رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نفي كرد.توضيح اينكه:

1.رسول گرامي صلّي الله عليه وآله وسلّم از متن مردم حجاز برخاسته و از آنان بيگانه نبوده است. اين نكته درباره برخي پيامبران، با تعبير «برادر قومش» بيان شده است: «وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً»[1] ليكن درباره پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم با تعبير «نفس» از آن ياد شده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنفُسِهِمْ»[2]

۲.   اين مطلب به خوبي براي مردم حجاز مشهود بوده است كه رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم ساليان متمادي با اشتهار به امانت و درستكاري در ميان آنان مي‌زيسته و از اين‏رو ناشناخته نيست، چنان‌كه خود آن حضرت نيز اين مطلب را به آنان يادآور شده و فرمود: «… لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»[3]

۳.آن حضرت همچون سايرپيامبران عليهم‌السلام كه از جنس و نژاد بشر بوده‌اند نه فرشته: «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»[4]

۴. رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم مانند هر پيامبر ديگري به زبان مردم خود سخن مي‌گويد.

خلاصه آنكه دو عنصر محوري كه به مثابه دو ركن ركين پذيرش رهبري است در آيه مورد بحث مورد عنايت قرار گرفته است: يكي «فيكم» و ديگري «منكم» زيرا اگر پيامبري در بين مردم باشد و همه نيازهاي آنها را بداند و آداب، عادات و رسوم آنان را ارزيابي كند، ولي از نژاد و قبيله آنها نباشد و بالعكس از قبيله آنان باشد، ولي در بين آنها نباشد مشروعيّت او مقبوليّت جامعه را به همراه ندارد؛ ولي اگر واجد هر دو اصل بود، يعني هم در بين مردم بود و هم از نژاد آنان بود مقبوليت او با مشروعیت همراه است.[5]

مبلغ دین باید مردم شناس و آشنا به فرهنگ آنها باشد، تا بتواند مشکلات را حل کند همانگونه که مولای متقیان علی‌علیه السلام فرمودند:  با مردم طوری زندگی کنید که اگر از دنیا رفتید برای شما گریه کنند و اگر هم بودید میل داشته باشند در کنار شما زندگی کنند.[6]

در این حکمت از معاشرت نیکو با مردم سخن به میان آمده، مقصود امام علی‌علیه السلام مخالطت و معاشرتی است که همراه با یاری رساندن به مردم، تلاش در جهت مصالح و به دست آوردن دل‎هاشان باشد، به گونه‎ای که با مردنت ناراحت شوند که چرا دلسوز و حامی خود را از دست داده‎اند.

 نمونه‎های بارز مردم دوستی و خوش رفتاری، رفتار امام خمینی(ره) بود. رفتار او- چه در نجف،‌ چه در پاریس و چه زمانی که به ایران آمد- به گونه‎ای بود که شیعه،‌ سنی و مسیحی و هر غیر مسلمانی را تحت تأثیر قرار می‎داد. توجه او به همسایگان،‌ از کوچک و بزرگ،‌ همه را مجذوب خود می‎ساخت. در زمان حیات خود مردم به زیارتش مشتاق بودند و به هنگام رحلت، ‎حتی بعضی از دشمنان او نیز قلبا متأثر شدند.[7]

این یکى از اصول کلى و اساسى تربیت توحیدى اسلامى است که از هیچ چیزى و هیچ کس جز خدا نباید ترس داشت، تنها ترس از خدا (یا صحیح‎تر ترس از نافرمانى او) شعار هر مسلمان با ایمان است، که اگر این اصل بر روح و جان آنها پرتوافکن شود، هرگز شکست نخواهند خورد.

اما مسلمان نماهائى که به عکس دستور بالا، گاه از  شرق  مى‌ترسند و گاه از قدرت  غرب  گاه از  منافقین داخلى  و گاه از  دشمنان خارجى  خلاصه، از همه چیز و همه کس جز خدا وحشت دارند آنها همیشه زبون، حقیر و شکست خورده‌اند.

۳ ـ اتمام نعمت:  تکمیل نعمت خداوند به عنوان آخرین هدف براى تغییر قبله ذکر شده، مى‌فرماید: به آن دلیل بود که شما را تکامل بخشم و از قید تعصب برهانم و نعمت خود را بر شما تمام کنم تا هدایت شوید  «وَ لاِتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».[8]

 به موضوع اتمام نعمت چند بار در قرآن اشاره شده از جمله:

آیه ۶ مائده: «ما یُریدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَج وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»

آیه ۲ فتح: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيماً»

 آیه ۳ سوره مائده: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»[9]

در سوره فتح و بقره فعل‌ها به صورت مضارع آمده و در آیه ۳ سوره مائده فرموده نعمت را برشما تمام کردم و فعل به صورت ماضی آمده یعنی تمام نعمت من که قرار بود به شما برسد نصیبتان کردم.

 از این آيات استفاده مي‌شود كه گذشته از آنكه اصل دينْ نعمت خداوند است، هر يك از اجزا و احكام آن نيز به تنهايي نعمتي الهي است كه با نزول تدريجي آنها، اصل دين و نعمت الهي تدريجاً رو به كمال نهاده، تا آنكه با نزول والاترين نعمت، يعني ولايت امير مؤمنان عليه‌السلام، به كمال نهايي رسيده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»[10] 


1] . سوره هود، رآیه 50.

[2] . سوره آل‌عمران، آیه 164.

[3] . سوره یونس، آیه 16.

[4] . سوره ابراهیم،آیه 11.

[5] . تفسیر تسنیم ص ۴۹۷ الی ۴۹۹.

[6] . حکمت نهم نهج البلاغه

[7] . کتاب راه روشن

[8]. تفسیر نمونه،ج1، ص135

[9] . بیانات استاد

[10]. تسنیم، ج۷، ص۴۸۷.


مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *