آیه ۵۰
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ
اشاره ای کوتاه به سرگذشت حضرت مسیح
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً
تعبیر« ابن مریم» به جای «عیسی» بیانگر این حقیقت است که او تنها از مادر و بدون دخالت پدری به اذن خدا متولد شد. این تولد استثنایی رابطه ای با «عیسی» و رابطه ای با مادرش هر دو به عنوان یک آیه و نشانه به شمار میآید.
وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ
از جمله نعمتهایی که به حضرت عیسی و مادرش موهبت شد، جای گرفتن در سرزمین بلندی بود که دارای آرامش، امنیت و آب جاری بود.
واژه «رَبْوَةٍ» و«مَعِينٍ»
ﺭﺑﻮﻩ” ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﺭﺑﺎ” ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.
” ﻣﻌﻴﻦ” ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﻣﻌﻦ” (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﺷﺎﻥ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ، ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺎء ﻣﻌﻴﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺁﺏ ﺟﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ،
ﺑﻌﻀﻰ ﻧﻴﺰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﻋﻴﻦ” ﻳﻌﻨﻰ ﺁﺑﻰ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
اشاره به محل امن و امان و پربرکتی است که خداوند در اختیار این مادر و فرزند قرار داد، تا از شر دشمنان در امان باشند.
این محل امن کدام نقطه بوده است؟
در میان مفسران گفتکو بسیار است:
۱.«ناصره» که زادگاه حضرت مسیح است.
۲. سرزمین «مصر» آنجا که حضرت عیسی و مادرش برای نجات از چنگال دشمن مدتی در آنجا اقامت داشتند.
۳. سرزمین «دمشق»
۴. بیت المقدس محل تولد حضرت مسیح
ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﻳﻪ ﺩﻟﻴﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﻭ ﺩﺍﺋﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎم ﺗﻴﻐﻬﺎﻯ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺭﮔﻰ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺍﻧﺪﻙ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺒﺐ ﺷﻜﺴﺘﺸﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
با وجود اینکه خداوند حامی اولیای خود است چرا اولیای الهی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند؟
اصل در زندگی روح، اعمال و کمالات انسان است، نه بدن و جسم او. اولیای الهی پس از مصیبتها و بلاهای بسیار به درجه عظیم شهادت نائل آمدند.
مصداق بارز آن شهادت حضرت زهرا علیها السلام در عنفوان جوانی است که در دفاع از ولایت جان گرانمایه خویش را فدا کرد؛ اما راه، کلام و هدفشان تا صدها سال و به اندازه میلیاردها انسان، کاری عظیم انجام داد. شهادت در راه الهی سعادت عظیمی است که خداوند به پاس فداکاری، صبر و استقامت اولیای الهی به آنها موهبت میکند.
آیه۵۱
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
عمل صالح
در این آیه از سه جهت برای انجام عمل صالح کمک گرفته شده است:
۱. از جهت تأثیر غذای پاک بر صفای قلب
یا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا
فرق رسولان با عوام مردم در تغذیه این است که: انبیای الهی تغذیه را نیز به عنوان یک وسیله تکامل پذیرفتهاند، لذا برنامه آنها خوردن از طیبات و پاکیزههاست تا در گرو این تغذیه روح آنها رشد پیدا کند و به انجام عمل صالح منتهی گردد، چنانچه در روایات اسلامی نیز داریم که غذای حرام مانع استجابت دعای انسان میگردد. در حالی که هدف عوام مردم از خوردن اشباع هوس حیوانی شان است.
گاه ظاهر دو عمل شبیه به هم میباشد اما اهداف و نیتها متفاوت است.
اگر اهداف و نیات الهی باشد و برنامه ریزی درستی در مسیر حرکت انجام گیرد، رشد و کمال را به دنبال دارد. حتی خواب انسان نیز اگر به نیت الهی و جهت تجدید قوا برای بندگی باشد، برای او اجر و پاداش دارد.
حفظ اعمال نیز مهم است. ممکن است انسان در ابتدا نیتی صادقانه داشته باشد، اما در میانه راه با منت یا اذیت، حبط عمل شود.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ (سوره بقره ایه ۲۶۴)
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا أبا ذرٍّ ، لِيَكُن لَكَ في كُلِّ شَيءٍ نِيَّةٌ صالِحَةٌ ، حتّى في النَّومِ و الأكلِ.
اى ابوذر! بايد در هر كارى نيّتى پاك داشته باشى حتى در خوابيدن و خوردن.
دعای مکارم الاخلاق: اللهم….. وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ….
اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِک نِیتِی
امام سجاد علیه السّلام در ابتدای دعای مکارم الاخلاق، از خدای متعال بهترین شکل نیّت را تقاضا می کنند که همان أحسن النیّات یا نیّت صادقه است. سپس در فرازی دیگر از معبود خود تقاضای جدیدی کنند و این خواسته، فراوانی نیّت و حضور آن در تمام اعمال و لحظات زندگی به طور تامّ و کامل است. یعنی خداوندا! به لطفت کاری کن تا أحسن النیّات را در تمام امور خود جاری کنم.
۲. از جهت توجه دادن به اینکه خدا شاهد و ناظر اعمال آدمی است.
ﺟﻤﻠﻪ ﺇِﻧِّﻰ ﺑِﻤﺎ ﺗَﻌْﻤَﻠُﻮﻥَ ﻋَﻠِﻴﻢٌ (ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ﺁﮔﺎﻫﻢ) نیز ﺩﻟﻴﻞ ﻣﺴﺘﻘﻠﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺠﺎم ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﺳﺖ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﺴﻰ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﺎﻇﺮ ﻋﻤﻞ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﺨﻔﻰ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻚ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺭ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻋﻤﻞ ﺍﻭ ﻣﺆﺛﺮ ﺍﺳﺖ.
۳. از جهت تحریک حس شکرگزاری
ﺗﻌﺒﻴﺮﺍﺕ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻦ ﺣﺲ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻯ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻧﺼﻴﺐ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﻧﻴﺰ ﺭﻭﻯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺆﺛﺮ ﺍﺳﺖ.
معنای واژه «طیب»
معنی لغوی: ﻃﻴﺐ” ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻫﺮ ﺍﻣﺮ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺶ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﻩ ﺣﻮﺍﺱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ.
معنی اصطلاحی: ﺩﺭ ﺷﺮﻉ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺣﻠﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ.
طیبات از منظر قرآن
- ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻯ ﻃﻴﺐ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻨﺪ.
- ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ، ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ: ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻛُﻠُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﻃَﻴِّﺒﺎﺕِ ﻣﺎ ﺭَﺯَﻗْﻨﺎﻛُﻢْ،” ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﺪ ﺍﺯ ﻃﻴﺒﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ” (ﺑﻘﺮﻩ- 172).
- ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺮﺏ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻛﻪ ﻃﻴﺐ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺇِﻟَﻴْﻪِ ﻳَﺼْﻌَﺪُ ﺍﻟْﻜَﻠِﻢُ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺐُ ﻭَ ﺍﻟْﻌَﻤَﻞُ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺢُ ﻳَﺮْﻓَﻌُﻪُ:” ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻃﻴﺐ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺮﺏ ﺍﻭ ﺻﻌﻮﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺭﺍ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ” (ﻓﺎﻃﺮ- 10).
- ﻭ ﻧﻴﺰ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺍﺕ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺑﺮﺗﺮﻯ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻣﻰ ﺷﻤﺮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻃﻴﺒﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻭَ ﻟَﻘَﺪْ ﻛَﺮَّﻣْﻨﺎ ﺑَﻨِﻰ ﺁﺩَمَ ﻭَ ﺣَﻤَﻠْﻨﺎﻫُﻢْ ﻓِﻰ ﺍﻟْﺒَﺮِّ ﻭَ ﺍﻟْﺒَﺤْﺮِ ﻭَ ﺭَﺯَﻗْﻨﺎﻫُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺒﺎﺕِ ﻭَ ﻓَﻀَّﻠْﻨﺎﻫُﻢْ ﻋَﻠﻰ ﻛَﺜِﻴﺮٍ ﻣِﻤَّﻦْ ﺧَﻠَﻘْﻨﺎ ﺗَﻔْﻀِﻴﻠًﺎ (اسراء/۷٠)
آیه ۵۲
وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ
امت واحده
این آیه ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺕ ﻭ ﻳﮕﺎﻧﮕﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ، ﻭ ﺣﺬﻑ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻭ ﺟﺪﺍﻳﻰ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺍﻣﺖ ﻭﺍﺣﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻨﺪ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺁﺋﻴﻦ ﻭﺍﺣﺪﻯ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻳﻜﻰ ﺑﻮﺩ: ﺗﻮﺣﻴﺪ ﻭ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺣﻖ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺗﻜﺎﻣﻠﻰ ﺑﺸﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻃﻴﺒﺎﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﺎم ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺻﺎﻟﺢ، ﻭ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ.
آیه ۵۳
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا
پراکندگی و تفرقه انسانها
در مقابل دعوت به وحدت، انسانها کارهای خود را به پراکندگی کشاندند. و هر گروهی به راهی رفتند.
كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
هر یک از این احزاب به آنچه نزد خود دارند، خوشحالند.
این ایه یک ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﻬﻢ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺗﻌﺼﺐ ﺟﺎﻫﻠﺎﻧﻪ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺁﺋﻴﻨﻰ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻐﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﻫﺮ ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻨﺪ ﺷﻌﺎﻉ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺘﺎﺑﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻭ ﺣﺐ ﺫﺍﺕ ﺍﻓﺮﺍﻃﻰ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﻨﻰ ﻭ ﺧﻮﺩﭘﺴﻨﺪﻯ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺗﺒﻴﻴﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﻭ ﻭﺣﺪﺕ ﺍﻣﺘﻬﺎ ﺍﺳﺖ.
آیه ۵۴
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّىٰ حِينٍ
سرانجام احزاب خودخواه و لجوج
احزاب گمراه در ﻏﺮﻗﺎﺏ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﺟﻬﺎﻟﺘﺸﺎﻥ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ [ ﻛﻪ ﻣﺮﮔﺸﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ] واگذار می شوند.
مراد از «حین» چه زمانی است؟
۱. زمان مرگ
۲. زمان نزول عذاب
۳. هر دو
معنای واژه «غَمرَة»
لغوی: در اصل به معنی از بین بردن اثر چیزی است، سپس به آب زیادی که مسیر خود را می شوید و پیش می رود «غمر» یا «غامر» گفته اند.
اصطلاحی: جهل و نادانی و گرفتاری هائی که انسان را در خود فرو میبرد.
آیه ۵۵
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ
آیه ۵۶
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ
سنت استدراج
ایات ۵۵ و ۵۶ به سنت استدراج اشاره میکند.
اِسْتِدْراج یا اِمْلاء یا اِمْهال از سنتهای الهی، بهمعنای نزدیکشدن تدریجی به عذاب الهی است. استدراج ویژه کافران و گناهکارانی است که شکر نعمتهای خدا را بهجا نمیآورند و هرچه بیشتر گناه میکنند، نعمتهای بیشتری به آنها داده میشود تا از این طریق بر غرور و غفلتشان افزوده شود و در نتیجه به عذاب دردناکتری مبتلا شوند.
برخورداری از نعمتها بهخودیخود نشاندهنده استدراج نیست؛ بلکه عکسالعمل انسان در برابر آنها تعیین میکند که انسان گرفتار استدراج شده است یا خیر.
اگر آدمی به جای شکر در برابر خدا، فسق و کفر بورزد؛ اما همچنان نعمتش افزون شود، او گرفتار استدراج شده است.
در آیات قرآن گاه صراحتا به واژه استدراج اشاره شده
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ (۱۸۲/اعراف)
اما گاه ذکری از نام سنت برده نشده ولی توضیح داده شده : فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ(۴۴/انعام)
در آیات مورد بحث سوره مؤمنون نیز اموال و فرزندان فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر برای گروههای معاند و متعصب است.
این فراوانی نعمت، پرده های غفلت و غرور را بر روی چشمان آنها ضخیم تر می کند، تا آنجا که راه بازگشت بر آنها غیر ممکن می شود.
آیات ۵۷ الی ۶۱
انَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ.(۵۷)
الَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ(۵۸)
الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ(۵۹)
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ(۶٠)
أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ(۶۱)
صفات مومنین «نظام ارزشی »
روش قرآن، استفاده از مقایسه دو گروه مقابل در ایات است.
در ایات فوق در مقابل پندارهای غلط گروه غافلان، چگونگی حال مومنان و صفات آنها را بازگو میکند، و صفات انها را اینگونه شرح می دهد:
خشیت و اشفاق از خوف پروردگار
” ﺧﺸﻴﺖ” ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺟﻨﺒﻪ ﻗﻠﺒﻰ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ” ﺍﺷﻔﺎﻕ” ﺟﻨﺒﻪ ﻋﻤﻠﻰ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺫﻛﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻠﺖ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺁﻧﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺮﺱ ﺁﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﺎﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺘﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺍﻟﻬﻰ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺩﻳﮕﺮ” ﺍﺷﻔﺎﻕ” ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﻜﺎﻣﻞ” ﺧﺸﻴﺖ” ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﺍﺛﺮ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎ ﻭﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ.
ایمان به ایات الهی
نفی شرک به پروردگار
ﻧﻔﻰ ﺷﺮﻙ(شرک جلی وخفی)، ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﻪ” ﺻﻔﺎﺕ ﺛﺒﻮﺗﻰ” ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻔﻰ ﺷﺮﻙ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ” ﺻﻔﺎﺕ ﺳﻠﺒﻰ” ﺍﺳﺖ.
ایمان به معاد و رستاخیز
ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺗﻠﺎﺵ ﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎم ﺍﻃﺎﻋﺎﺕ ﻭ ﺍﺩﺍﻯ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺮﺩم ﻭ ﺣﻖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ” (ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺆْﺗُﻮﻥَ ﻣﺎ ﺁﺗَﻮْﺍ ﻭَ ﻗُﻠُﻮﺑُﻬُﻢْ ﻭَﺟِﻠَﺔٌ ﺃَﻧَّﻬُﻢْ ﺇِﻟﻰ ﺭَﺑِّﻬِﻢْ ﺭﺍﺟِﻌُﻮﻥَ).
سرعت در خیرات
ﺧﻴﺮﺍﺕ ﻭ ﻧﻴﻜﻴﻬﺎ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭﺍﻗﻌﻰ، ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﺎﺯ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻏﺎﻓﻠﺎﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺧﻴﺮ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺑﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻯ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻗﻰ ﻓﻮﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎم ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺻﺎﻟﺢ ﭘﻴﺸﻘﺪﻣﻨﺪ.
نتیجه مقایسه مومنین و معاندین
۱. مومنین اهل کوثر هستند.
از نعمتها و بسترهایی که خداوند برای آنها فراهم کرده، در مقام بندگی به نحو احسن استفاده می کنند، هم خود به کمال می رسند و هم دیگران را رشد میدهند.
معاندین اهل تکاثر هستند.
با کثرت نفرات و جمعیت یا اموال و ثروت خود بر دیگران مباهات مینمایند و آنچنان سرگرم به نعمتهای پروردگار می شوند که از خود پروردگار بی خبر می مانند.
مومنان با نقمت و نعمت امتحان میشوند. در برابر نعمتها شاکر هستند؛ و چنانچه با بلا آزمایش شوند با استغار، دفع بلا می کنند.
معاندان در برابر نعمتها، مغرور شده و ناسپاسی میکنند، تا جایی که این نعمتها زمینه عذاب را برای آنها فراهم میکند.
تفسیر سوره مؤمنون
مدرس: استاد آل مرتضی
موضوع:آیات ۴۲ الی ۴۹
آیه ۴۳: اجل
آیه ۴۴: معنای تَتْرَىٰ
آیات ۴۵ الی ۴۹: داستان حضرت موسی – علیه السلام-
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه