استاد حسینی آل مرتضی روز دوشنبه مورخ ۱۲ شهریور ماه سال ۱۴۰۳ مصادف با ۲۸ صفر، ضمن تسلیت شهادت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن (ع) و امام رضا (ع) به شرح و تفسیر آیه ۶۵ سوره نساء و ارتباط این آیه با آیات قبل و سه مناسبت روز پرداختند. ایشان ابتدا به مراحل سه گانه آیه اشاره کردند:
مراحل سه گانه آيه ۶۵ نساء
اين آيه شريفه به هنگام اختلاف و منازعه وظايفي را در سه مرحله براي مؤمنان لازم مي داند:
۱- مرحله فعل: حَتّي يُحَكِّموكَ فيما شَجَرَ بَينَهُم: نرفتن به دادگاه طاغوت و مراجعه به محكمه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم (مقبولیت حکمیت، حاکمیت و حکومت پیامبر(ص) چه در مساله قضاوت و چه در مساله ولایت)
۲- مرحله وصف: ثُمَّ لايَجِدوا في أنفُسِهِم حَرَجاً مِمّا قَضَيت: پذيرش قلبي حكم پيامبر
۳- مرحله فعل: ويُسَلِّموا تَسليما: عمل به حكم پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم
مراحل سه گانه و قوس صعودي و نزولي وظيفه مؤمن در هنگام اختلاف و منازعه بدين ترتيب است:
۱- پذيرش عملي صلاحيت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم براي داوري و رجوع به محكمه ايشان و اجتناب از محاكم و دادگاه هاي طاغوت.
۲- در قوس صعود، از مقام فعل به مقام وصف رسيدن و حكم الهي پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم را بدون كوچك ترين احساس دلتنگي به جان خريدن. اين وصف مهم نفساني، يعني پذيرش قلبي حكم پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم آسان به دست نمي آيد.
۳- در قوس نزول، بازگشت از مقام وصف به مقام فعل، يعني اجراي آن حكم و عمل كردن به آن.
ایشان در ادامه افزودند: آیات ۵۹ الی ۶۵ در سیاق واحد هستند و موضوع آنان ايمان، اعتقاد قلبي و تسليم محض بودن در مقابل خداوند، پیامبر اسلام، پیامبران و معصومان است چه در ظاهر و چه در باطن، که این خود بیانگر مقام عصمت پیامبران نیز است. نشانه اين ايمان، پذيرش قلبي و باطنی حكم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم است نه صرف رجوع ظاهری به محكمه آن حضرت براي حل اختلاف. مؤمن حق محور است و طبق وظيفه ايمانی خود اولاً به دادگاهي مي رود كه طبق وحي الهي حكم مي كند و ثانياً حكم الهی را در مسائل قضایی و یا ولایی خواه به نفع يا به ضرر او باشد، خاضعانه مي پذيرد. (وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)
پس در نزاع و اختلافات چه در مسائل ولایی و چه در مسائل قضایی باید به رهبران الهی رجوع کنیم و تسلیم مطلق در برابر دستورات باشیم و این پذیرش هم به لحاظ عملی و ظاهری و هم به لحاظ باطنی باشد. آثار این پذیرش باطنی در رفتار و عملکرد ما نیز بروز خواهد کرد.
ما باید ببینیم امام از ما چه می خواهد و همان کار را انجام دهیم و به آن راضی باشیم. به تعبیر دیگر باید ولایت پذیری داشته باشیم. اهل بیت علیهم السلام چه دستور به صلح یا جنگ دادند مردم باید پذیرا باشند. اما مردم پس از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه ایشان را در دوره ده ساله امامتشان بسیار مورد اذیت و آزار قرار دادند. نه همیشه جنگ به صلاح است و نه همیشه صلح. پیامبر اکرم(ص) که این همه جنگیدند، در قضیه حدیبیه صلح را پذیرفت. شرایط دو عصر امام حسن علیه السلام با امام حسین علیه السلام متفاوت بودند؛ هم دشمن تفاوت کرده بود و هم دوست. تصمیم گیریها باید براساس شناخت دشمن و دوست و نیز امکانات دشمن و دوست باشد. در یک زمان شهادت، آثار و برکاتی دارد که در عصر دیگر چنین نیست.
بنابراین مساله مشترک بین این سه بزرگوار صلح و اصلاح است. حال سوال اینجاست که آیا صلح امری ممدوح است یا مذموم؟
موضوع صلح در آیات متعددی از قرآن کریم مطرح شده است مانند: أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ (انفال/۱)؛ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ (نساء/۱۲۸)؛ وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا (نساء/۳۵)؛ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ…(نساء/۱۱۴)؛ که بیان می نماید نجوا، جز در موارد استثنايى، ناپسند است، چون سبب سوء ظنّ ميان مؤمنان مىشود مگر (سخن) كسى كه به صدقه يا كار نيك يا اصلاح و آشتى ميان مردم فرمان دهد
بنابراین صلح در مواردی حرمت، گاهی وجوب و گاهی مطلوبیت و محبوبیت دارد.
۱- مطلوبیت و محبوبیت صلح
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ (حجرات/۱۰)
۲- وجوب صلح
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی (انفال/۶۱)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید (بقره/۲۰۸)
۳- حرمت صلح
فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ؛ پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّتبار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید (محمد/۳۵)
لذا به صورت عام در اکثر اوقات صلح امری پسندیده است و خداوند نیز صلح را طلب کرده است و نه جنگ را مگر در موارد اضطرار.
اما عده ای جهاد را در مقابل صلح قرار دادند اما در اسلام چیزی به عنوان دوگانه جهاد و صلح وجود ندارد. چون خداکند متعال بارها در قرآن کریم امر به جهاد کرده است بنابراین جنگ در مقابل صلح قرار دارد. جهاد مفهوم وسیعی است که ممکن است زیر چتر آن جنگ و یا صلح قرار بگیرد. پس صلح مساله مهمی است. صلح حدیبیه پیامبر (ص) فتح مبین بوده است که زمینه فتح مکه را آماده کرده است. امام رضا (ع) نیز علاوه بر پذیرش صلح ولایتعهدی مامون را نیز قبول کرد و امام حسن (ع) نیز صلح با معاویه را پذیرفت لیکن پذیرش این صلح ها اولا با اکراه و ثانیا پیشنهاد صلح از جانب طرف مقابل بوده است و با پذیرش صلح نقاب تزویر و ریا و دروغ را از چهره دشمن کنار زدند.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه