بسم الله الرحمن الرحیم
أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(علیهم السلام)”
در روز شهادت اباعبدالله الحسین و اصحابشان استاد آل مرتضی بحث خود را با طرح سوالی آغاز نمودند.
سوال) از کلام آخر امام حسین علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام در روز عاشورا چه نکاتی استلهام میکنیم؟
برای رساندن مخاطبان به پاسخ، مقدمات بحث را این چنین مطرح کردند:
هدف از شرکت در مجالس درس عبرت گرفتن است.
خداوند در قرآن دستور به سیر و حرکت میدهد،قُل سيروا فِي الأَرضِ ثُمَّ انظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ. ۱۱/ انعام
اما این سیر باید با عبرت گرفتن همراه باشد.
خداوند در قرآن میفرماید: ما سه نوع قلب داریم: سلیم، مریض و عاقل.
قلبی که عاقل است از حوادث عبرت میگیرد.
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ
اکثر انسانها در سیر و سفر به دنبال تماشا و لذت بردن هستند، آن هم لذتی موقت.
اما انسان باید به دنبال لذت دائمی باشد لذت موقت مانند مواد مخدر است که بعد از اتمام آن ، دوباره همان غم و غصهها برمیگردد.
اگر ما میخواهیم از این مجالس عبرت بگیریم باید دقت کنیم:
امام علي عليه السلام می فرمایند :اَلْكُتُبُ بَساتينُ الْعُلَماءِ
این مجالس و محافل باید وسیله ی عبرت و رشد باشند.
به این موضوع توجه کنیم درست است که
امام حسین علیه السلام می فرماید:
«انا قتیل العبرة؛ من کشته اشکم»
اما مردم نباید در این مجالس فقط گریه کنند، بلکه نیمی از آن تفکر و تعقل و نیمی دیگر گریه.
عبرت یعنی چه؟ یعنی عبور کردن و سنجیدن.
نمونهای از آن عبور کردن از مراقد ائمه علیهم السلام و تفکر در مقام و منزلتشان است.
نمونه دیگر آن رفتن به قبر معاویه و یزید و مانند آنها که چه عظمت ظاهری داشتند و حال کجایند؟؟؟
ازیارت عاشورا چه درس عبرتی میگیریم؟
این زیارت که یک زیارت تضمینی است و هیچ زیارتی به پای آن نمیرسد.
زیارت عاشورا حدیث قدسی است که جبرئیل امین از طرف خداوند برای پیامبرصلی الله علیه و اله نقل کرد و ایشان برای امیرالمومنین علیه السلام و امیرالمومنین برای امام حسن علیه السلام و آن حضرت برای امام حسین علیه السلام نقل کردند و سرانجام این حدیث از طرف امام صادق علیه السلام به همراه علقمه برای صفوان نقل شد.
تاثیر زیارت واقعی
اگر من هر روز زیارت عاشورا میخوانم باید باعث تحول در نماز ، در روزه، در علم ، معرفت و خلاصه در کل زندگی من شود.
خیر واقعی کجاست؟
چگونه خیر را جلب کنیم؟
وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ عَيْنَيْ قَلْبِهِ فَيُشَاهِدُ بِهَا مَا كَانَ غَائِباً عَنْهُ .
پس اینگونه چشم معنوی او باز می شود و چیزهایی را میبیند و درسهای عبرتی را میگیرد که دیگران از فهم و درک آن ناتوانند.
چنین انسانی هر حادثهای که میبیند آن را به خود برمیگرداند، چون این انسان عمیق فکر میکند.
در بیان این کمال همین بس که اولین صفتی که حضرت امام صادق علیه السلام به حضرت ابوالفضل علیه السلام میدهد نافذ البصیره است.
تکرار سوال اول
آخرین کلمات امام حسین علیه السلام در وداع آخر با خواهرش و حریم رسالت چه بود؟
خداوند در قرآن می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ …
یکی از عبرتهایی که از کلام آخر امام حسین علیه السلام به دست میآید این است که همه انسانها نه تنها فقط در قبال خود بلکه در برابر خانواده اطرافیان و جامعه خود مسئولند.
كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ…
مرجئه برگشته⁉️
تفکری که بسیاری از نوجوانان و جوانان امروز ما دارند همان عقیده مرجئه است.
کسی که این افکار را ترویج کرد معاویه لعنه الله علیه بود.
دقت کنیم: ما شیعیان در ظاهر پیرو عقیده بین الامرین هستیم اما در عمل جبرییه هستیم.
مصادیق آن نظیر جملات زیر است:
شانس ندارم، قسمت من این گونه است، خدا اینطور خواسته است، مردم مرا چشم زدهاند و از این دست حرفهای عوامانه که مسئولیت اعمال خود را به گردن مردم و خدا میاندازد.
اما خداوند میفرماید: شما از اتفاقات و حوادث درس بگیرید تا دوباره برایتان تکرار نشود.
از اهل بیت علیهم السلام و روش و منش و کلامشان درس بگیرید.
امام جعفر صادق علیه السلام: نوجوانان خود را، پيش از آنكه [فرقه ]مرجئه به سراغشان روند، حديث بیاموزید.
خطر مرجئه
طبق نظر مرجئه تنها ایمان داشتن کافیست و قضاوت در مورد بقیه اعمال و رفتار و گفتار انسان موکول به آخرت است و ما حق نداریم که در مورد عاقبت بخیری کسی حرفی بزنیم.
هیچگاه نگوییم فلانی کافر است، فلانی مومن است ،همین که ایمان دارد، کافیست.
نگوییم حجاب ندارد یا بد اخلاق است یا بد نماز است کاری نداشته باشیم- خداوند تکلیف او را در آن دنیا معلوم میکند.
با ترویج این تفکر دیگر کسی، دیگری را موعظه نمیکند، امر به معروف و نهی از منکر تعطیل میشود و این همان است که با قرآن و اهل بیت در تعارض است.
زیرا قرآن می فرماید: شعائر الهی باید محترم شمرده شوند.
ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ.
در واقع دین الهی احکامی دارد و احکام الهی حرمت دارند که باید رعایت شود.
چگونه کسی به دیگری پند ندهد در صورتی که پیامبر خداوند میفرماید:
أنّ النبيّ صلى الله عليه و آله قالَ : الدِّينُ النَّصيحَةُ ، قُلنا : لِمَن ؟ قالَ : للّه ِ ، و لكِتابِهِ ، و لرَسولِهِ ، و لأئمَّةِ المُسلِمينَ ، و عامَّتِهِم .
دين، نصيحت و خيرخواهى است. عرض كرديم : نصيحت و خيرخواهى براى چه كسى؟ فرمود : براى خدا، براى كتاب او، براى پيامبر او، براى پيشوايان مسلمانان و براى توده آنها.
نمونه ای از ارتباط معنوی
یکی از شاگردان شیخ انصاری دچار مشکل مسکن بود برای حل این مشکل خود به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام میرفت. این شخص انسان مومن و با معرفتی بود که هر هفته به حرم آن حضرت مشرف می شد و عرض ادب و حاجت میکرد و این تضرع و توسل مدتها طول کشید یک سال دو سال…
ولی مشکل مسکن او حل نشد.
روزی در حرم، یک اعرابی را دید که بچه شل و مریض خود را به حرم آورد و از آن حضرت شفای فرزندش را خواست طولی نکشید که فرزندش شفا گرفت این شخص ناراحت شد و گفت: یا حضرت اباالفضل من در حالی به شما توسل کردم که علم دارم، نسبت به شما معرفت دارم ، هر هفته به حرم وارد می شوم و عرض حاجت میکنم و در زیارت شما ادب را رعایت میکنم، با طهارت و غسل وارد می شوم و…
اما
این شخص یک اعرابی ساده است و تو خیلی زود و راحت حاجت او را به او دادی؟؟و سپس از حرم خارج شد.
بعد از مراجعت به نجف شیخ انصاری دو کیسه پول به او داد و گفت برو و خانه بخر ولی با حضرت عباس قهر نکن!!!!
سوال:شیخ انصاری از کجا حاجت این شاگردش را میدانست؟؟
بله! معلوم است که او سرّ و رابطهای خاص با حضرت اباالفضل دارد که این رابطه در اثر گذشتن از خود به وجود آمده بود.
این عالم ایشان، وقت و زندگی خود را وقف یادگیری علم و احکام اهل بیت علیهم السلام و ترویج آن کرده بود،پس مورد توجه اهل بیت علیهم السلام واقع شده بودند و این ارتباط معنوی خاص ایجاد گردید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «لَو اُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ لَأَدَّبْتُهُ= اگر یكى از جوانان شیعه را نزدم بیاورند كه تفقّه نمىكند، او را تأدیب مىكنم! » در جای دیگر فرمود: « لَضَرَبْتُهُ » او را می زنم.
پس اگر به دنبال ارتباط با اهل بیت علیهم السلام، عبرت گیری از کلامشان هستیم باید توجه کنیم که علم آموزی مورد توجه و علاقه ی اهل بیت علیهم السلام است.
سوال و دقت
حال سوال اینجاست که چرا خداوند حاجت او را نداد ولی پاسخ اعرابی را خیلی زود داد؟؟
برای آنکه اعرابی ایمانش ضعیف بود و حضرت عباس علیه السلام میخواهد با روا کردن حاجت او را جذب کند و در خانه ی خویش علاقمند و امیدوار نگه دارد اگر حاجت او داده نمیشد چه بسا که از دین دور میگشت.
اما شاگرد شیخ انصاری، فرد بزرگی بود که ایمانی قوی داشت که با روا شدن حاجت، ایمانش افزون نمی شد.
علم و معرفت فراوانی داشت و حاجت روایی بر معرفتش نمی افزود.
پس آنچه برای او در نظر گرفته شده بود، چیزی فراتر از اینها بودو آن
ارتقاء درجه و رساندن به کمالات و مقامات بالا بود.
اعطای مقام صابرین، مقام شاکرین و…
لهم دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
استاد در جمعبندی کلامشان دوباره سوال نخست را تکرار و پاسخ دادند.
چه درس عبرت از کلام امام حسین علیه السلام در وداع آخرش با حریم خاندان مطرح است؟
و أمرهم بالصبر و وعدهم بالثواب و الأجر و أمرهم بلبس أزرهم …
فلاح زاده:أمرهم بالصبر و وعدهم بالثواب و الأجر و أمرهم بلبس أزرهم
به صبر و شكيبايى وصيّت نمود و فرمان داد تا چادر بر سر كنند …
این است بخشی از شعار عاشورا برای پیروان راه امام حسین علیه السلام.
ایشان در وداع آخرشان، خانواده ی خویش را به صبر و پوشش و حجاب امر نمودند.
نکته ایست که رهپویان حسینی و بانوان زینبی باید مدنظر داشته باشند
و با توجه به مفهوم کلمه ی «ازار» که عبارتست از : چادر. دقرور. دقروره و… از پوششی استفاده کنند که مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام و خداوند است.
و بهترین مصداق آن چادر است.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بدون دیدگاه