فهرست مطالب
«مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ؛ کسی را که نزدیکانش او را رها سازند آنان که دورند برای (حمایت از او و یاری اش) آماده می شوند».
ترجمه لغات
تضییع: تحویل نگرفتن و مهمل گذاشتن چیزی تا از دست برود، ادا نکردن حقوق آن تا هلاک شود.
اُتیحَ: مهیا شد، مقدّر شد، متمایل شد، آماده شد، فراهم شد.
پیش از ورود به بحث بهتر است که با معانی عبارات زیر آشنایی مختصری پیدا کنیم:
رَحِم: در لغت به معنای نزدیکان و بستگان است. (ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص476) در اصطلاح فقه نیز بر اساس قول برخی فقها همان معنای لغوی را دارد البته با این قید که نسبی باشند نه سببی و … و بعضی دیگر از علما رحم را اقوامی می دانند که در طبقات ارث قرار می گیرند که تمام فرزندان و نوه های دایی، عمو، عمه و خاله را شامل می شود. (مثل مرحوم تبریزی و خوئی صراط النجاة، ج 1، ص 433)
رحم نسبی: وقتی قرابت و خویشاوندی از طریق وحدت خون و رحم باشد به به هر یک از آنان ارحام نسبی گفته می شود مانند: پدر و مادر و خواهر و برادر و عمو و خاله و عمه و دایی و جد و جده و فرزندان آنها.
رَحِم سببی: وقتی قرابت و خویشاوندی از طریق ازدواج و زناشویی به وجود آید به آن ارحام سببی گفته می شود. مانند: خویشاوندی میان زن و شوهر و خویشان دو طرف.
مراد از رحمی كه بريدن از او حرام و صله با او واجب است، و اگر چيزی به وی بخشيدی باز پس گرفتن آن روا نباشد رحم نسبی است، هر چند نسبت دوری داشته باشد.
صله: صله، در لغت به معنای احسان و هدیه است. (ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص728) و در اصطلاح به معنای برقراری ارتباط همراه با محبت و لطف است که مقابل آن دورى کردن و قطع می باشد.
صله رَحِم: معنی صله رحم اين است كه از بستگان خود دفع اذيت کنی؛ به مالت یاریشان کنی؛ با دست و زبان و قدم و مقامت و… به آنان رسیدگی کنی.
قطع رَحِم: معنی قطع رحم اين است كه اقوام و بستگان را بیازاری مانند: آزار گفتاری، آزار کرداری و رفتاری و ناشايست، ترک یاری آنان در وقت نیاز، مثلاً فردی از اقوام نياز مالی دارد و تو علاوه بر قدر حاجت ضروری خودت، قدرت بر رفع احتياج او از خودت یا سفارش به خیّرین داشته باشی ولی کمکش نکنی و راجع به مسكن و لباس و خوراك و احتیاجات دیگر از کمک به او خودداری و امتناع كنی و حتی بخاطر رفع نیازهایش از طریق دیگران، او را ملامت و تحقیر کنی، از او دفع ظلم نکنی در حالی که برایت میسّر باشد، به سبب كينه و حسد از او دوری و كناره كنی و هنگام بيماری عيادتش نكنی و چون از سفر آيد به ديدنش نروی. همه اينها و امثال اينها قطع رحم است. (برگرفته از پایگاه اینترنتی انهار)
شرح اجمالی
طبق توحید افعالی بازگشت همه امور به دست خداست، اگر می بینیم در این دنیا، انسان ها فاعل امور هستند، به خواست و حکمت الهی است که اراده کرده امور از مجرای طبیعی انجام شوند، اگر غیر از این بود قاعده اختیار، نقض می شد. گاهی به دلایلی عواملی که بطور طبیعی انتظاراتی از آنان می رود، از انجام کارهای محوله، سر باز می زنند. لذا خداوندی که بینا و قادر به هر امری است، اسباب دیگری برای آن کار برمی گزیند. بسیار دیده شده افرادی تصمیم های بزرگی گرفته اند و در این راه با وجود توکل بر خدا، به یاری هم نوعان نیاز پیدا کرده اند . مرسوم است در این موارد، خانواده، اقوام و دوستان اولین کسانی باشند که اعلام آمادگی می کنند ولی گاهی هم اوضاع به عکس می شود و نزدیکان از کمک امتناع می کنند، در این موارد خداوند افراد بیگانه و دور را مأمور به این امر می کند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این حکمت اخلاقی اجتماعی که روش برخورد با خویشاوندان را می آموزد، علاوه بر سرزنش افرادی که با کم لطفی، نزدیکان خود را از حمایت و یاری محروم می کنند به کسانی هم که از جانب نزدیکان بی مهری و بی توجهی می بینند امید و دلداری می دهد.این نکته بسیار حائز اهمیت است که خداوند عزیز و حکیم برای یاری بندگانش محتاج کمک یک دسته افراد خاص نیست زیرا لشکریان زمین و آسمان از آن خداوند متعال است و هرگاه بخواهد، از جایی که گمان نمی رود اسباب کار را فراهم می آورد. مثال بارز در این زمینه خاتم النبیاء است که در امر بزرگ، مهم و خطیر رسالت، نه تنها سران قریش، ایشان را حمایت نکردند بلکه به تکذیب و آزار وجود نازنین آن حضرت پرداختند. اما شهر مدینه و قبایل اوس و خزرج با آغوش باز از اسلام و پیامبرش استقبال کردند و یاران مخلص و متعهدی از نقاط دوردست زمین گرد پیامبر خدا جمع شدند و دین حق را یاری کردند.
سوال 1) اسلوب تعامل با خویشاوندان در آیات و روایات نیازمند چه آدابی است؟
در نهج البلاغه و احادیث شیعه چهار واژه درباره اقوام آمده است: «قرابت» (خطبه 142)، «عشیره» (نامه 31)، «عترت» (خطبه 23) و «رحِم» (خطبه 110). با توجه به معانی این الفاظ، «قرابت» کلمه جامعی است که معانی سه واژه دیگر را نیز در بر می گیرد. (برگرفته از کانال استاد حسین اکبری، شرح حکمت ۱۴).
انسان با قرارگیری در هر رابطه ای موظف و متعهد به انجام و یا ترک برخی امور خواهد بود. درخصوص روابط خویشاوندی، جایگاه اقوام از دیدگاه امیرمؤمنان علیه السلام چنان اهمیتی دارد که با عناوین «ریشه»، «بال و پر» و «دست» از آنها یاد می کند.«أكرِمْ عَشِيرَتَكَ ، فإنّهُم جَناحُكَ الذي بهِ تَطِيرُ ، و أصْلُكَ الذي إلَيهِ تَصِيرُ ، و يَدُكَ التي بها تَصولُ؛ وابستگان خود را گرامى بدار ؛ چه آنان [همچون] پر و بالِ پرواز تو هستند و ريشه تو هستند كه به آن بر مى گردى و دست تو هستند كه با آن دفاع مى كنى». (نهجالبلاغه، نامه ۳۱)
این کلام حضرت یادآور میشود انسان هراندازه در جهات مادی رشد و پیشرفت داشته باشد نباید خود را مستغنی از اقوام دیده و لزوم تعامل با ایشان را منحصر به وقت احتیاج و درماندگی تلقی کند.
نکته حائز اهمیت اینجاست که اگر اهمیت، اهداف و آداب صله ارحام، درست و عمیق تبیین و نهادینه نشود؛ برخی متاسفانه به دلیل عدم معرفت به کنه مطلب، نه از روی محبت و علاقه، بلکه صرفا برای رفع تکلیف، متحمل روابط با اطرافیان خود می شوند، یا اینکه صله رحم عاری از تکریم و شخصیت دهی یا همراه با تحقیر در گفتار و رفتار خواهد بود؛ در حالیکه هدف از پیوند با نزدیکان، انسان سازی، حیات و فلاح است. بنابراین این گونه افکار، گفتار و رفتارها به شدت منفور و نکوهیده است و باید از آن فاصله گرفت.
مولا علی علیه السلام برای تداوم و استحکام پیوند های بین اقوام التزام به برخی آداب را یادآوری می کند از جمله:
- بخشندگی
بخشش و یاری نسبت به نزدیکان مورد تأکید فراوان است؛ تا جایی که اگر نیازمندی در اقوام و نزدیکان وجود داشته باشد برای فریادرسی، نسبت به دیگر فقرا، در اولویت قرار دارد. «فمن آتاه الله مالا فلیصل به القرابة؛ آن کس که خدا او را مالی بخشید پس باید به خویشاوندان خود بخشش نماید». (نهج البلاغه، خطبه 142)
همچنین امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «أکْرِمَ ذَوِى رَحِمِکَ … وَ تَیَسَّرْ لِمُعْسِرِهِمْ…؛ برای گشاده شدن دست خویشاوند تنگدستت اقدام کن». (عبدالواحد آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم؛ ص ۴۰۷، ح ۹۳۳۰)
- حمایت
«أيها الناس إنه لا يستغني الرجل و إن كان ذا مال عن عترته و دفاعهم عنه بأيديهم و ألسنتهم و هم أعظم الناس حيطة من ورائه و ألمهم لشعثه و أعطفهم عليه عند نازلة إذا نزلت به؛ ای مردم انسان هر مقدار که ثروتمند باشد باز از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او پر عاطفه ترین مردم می باشند». (نهج البلاغه، خطبه23)
- پرهیز از قطع رحم
صله رحم از دید قرآن و روایات امری واجب است؛ نه مستحب. و هیچ عذری برای قطع رحم قابل پذیرش نیست؛ گر چه کمیت و کیفیت آن با توجه به شرایط مختلف متفاوت است.
خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید:
«وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا؛ و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست میکنید و درباره ارحام کوتاهی نکنید، که خدا مراقب اعمال شماست». (نساء/1)
گزارش شده است که یکی از شیعیان از امام صادق(ع) پرسید: «برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و مرامی که من دارم. آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمیکند. اگر با تو همفکر و هم عقیده باشند که دو حق بر تودارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی». (اصول کافی، ج2، ص 157)
یکی از مهمترین موانع صله رحم، اختلافات خانوادگی میان زن و شوهر با فامیل و بستگان همدیگر است. هر یک از زن و مرد هنگام پذیرش پیمان زوجیت، باید بدانند علاوه بر پذیرش نقش همسری، وارد شبکه نسبتاً گسترده ای از روابط اجتماعی جدید با بستگان، دوستان و آشنایان نیز می شوند. بنابراین لازم است برای کامیابی در زندگی، به روابط فامیلی از دو طرف اهمیت بدهند. (با قرآن خوشبخت شوید، سید مهدی هاشمی، ص 288)
سوال2) این حکمت نورانی متضمن چه نکات اخلاقی می باشد؟
کلام پر رمز و راز مولای متقیان علی علیه السلام در این حکمت، از زوایای مختلفی شایان توجه است.
- توجه به اراده خاص الهی
طبق توحید افعالی بازگشت همه امور به دست خداست، اگر می بینیم در این دنیا، انسان ها فاعل امور هستند، به خواست و حکمت الهی است که اراده کرده امور از مجرای طبیعی انجام شوند، اگر غیر از این بود قاعده اختیار، نقض می شد.
گاهی همه امور به اراده الهی دست به دست هم می دهند تا محرومی توسط افرادی غیر از بستگان و نزدیکان، امداد و یاری شوند و به رشد و تکامل برسند.
مثلاً قبایل مختلف خارج از مدینه نظیرقبیله همدان(ر.ک: قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع، عبدالله معصومی جشنی) که با اعتقادی استوار زیر پرچم امیرمؤمنان علی علیه السلام ماندند و در جنگ های دوران حکومت، یاری گر آن حضرت بودند و پر کردند جای خالی کوفیان روی گردان از دعوت ولی امرشان نظیر سعدبن ابی وقاص، محمدبن اسلمه و… را که حضرت درباره آنان فرمود: خذلوا الحق و لم ینصر الباطل؛ حق را خوار کردند گرچه باطل را نیز یاری نکردند».(حکمت/18)
- دلگرمی برای محروم شدگان از لطف اقوام
امیر بیان علیه السلام به کسانی که مورد بی مهری و کم توجهی نزدیکان واقع می شوند نوید می دهد که اگر در عرصه های مختلف بی یاور ماندند، ناامید نشوند، امدادهای الهی ایشان را درمی یابد. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا؛ هر که از خدا پروا کند خدا برای او راه بیرون شدن (از مشکلات و تنگناها را) قرار می دهد». (طلاق/2)
- سرزنش تضییع کنندگان حق نزدیکان
این که گاهی شرایطی پیش می آید و کسی نیازمند یاری اطرافیان می شود به این دلیل نیست که نعوذ بالله خداوند از یاری بنده خویش ناتوان باشد بلکه این نوعی آزمایش است که جز بندگان مطیع از آن سربلند بیرون نمی آیند. همچنین در قرآن کریم آمده اگر کسی از دین الهی (یاری دین خدا) رویگردان شود خداوند قوم بهتری را جایگزین آنان می کند. «يَـا يُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دِينِهِۦ فَسَوفَ يَأتِي ٱللَّهُ بِقَوم يُحِبُّهُم وَيُحِبُّونَهُۥٓ…؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مى آورد كه آنان را دوست مى دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند…». (مائده/ ۵۴)
- پرهیز از دلبستگی و امید واهی
خانواده و هم خون معمولا امید هر انسانی به شمار می روند و در طی طریق او به سوی کمال و رشد مادی و معنوی نقش انکار ناپذیری دارند اما گاهی همین نزدیک ترین افراد به آدمی، مانع پیشرفت و سعادت او می شوند و انسان را از اطاعت و جهاد در راه خدا باز می دارند. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ …؛ ای اهل ایمان، زنان و فرزندان شما هم برخی دشمن شما هستند، از آنان حذر کنید». (تغابن/14) پس امیدواری مطلق به ایشان عاقلانه نیست و چه بسا به خواست الهی، اغیار موجبات رشد، هدایت و نجات انسان را فراهم کنند.
مثلاً هنگامی که رژیم صهیونستی با حمایت شیاطین بزرگ، اقدام به تجاوز و غصب سرزمین های فلسطین نمود در ابتدای کار چشم امید مردم فلسطین بیش از همه به کمک و حمایت اعراب بود. ولی برخلاف انتظار برخی کشورهای عربی مسلمان نه تنها اعلام حمایت نکردند بلکه خیانت کرده و دست دوستی به دشمنان دادند. در واقع تقدیر الهی اینجنین بود که مردم غیور ایران پس از انقلاب (به فرمان امام خمینی ره) سردمدارتلاش برای آزادی قدس باشند ودر این راه برخی از کشورهای ستمدیده مثل لبنان و یمن نیز به یاری مظلومان غزه در فلسطین شتافتند و حتی جوانان پاک سرشت سایر ادیان غربی نیز بدون واهمه از اقدامات امنیتی کشورشان، تجمعات گسترده بر علیه رژیم غاصب صهیونیستی راه اندازی کردند تا انشاءالله این حرکت های بشردوستانه در نهایت منجر به آزادی فلسطین شود. «كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو؛ به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى». (الأمالي للصدوق : 244/261)
- جذب از سوی بیگانگان، نتیجه بی مهری اطرافیان
احتمال دیگری که در این حکمت متصورمی باشد این است که، اگر بزرگترها و مسئولان در هر قشری برای رشد و شکوفایی مادی و معنوی جوانان و فرزندان خود توجه کافی را مبذول ندارند بیگانگان چشم طمع بر آنان دوخته و برای جلب شان دام می گسترانند؛ جوانان باهوش و بااستعداد، سرمایه های هر کشوری به شمار می آیند. پیشرفت ملت ها تاحد زیادی به شکوفا شدن استعدادها و بالفعل کردن توانایی های بالقوه است. حال اگر سرزمینی توجه لازم برای استفاده بهینه از این سرمایه های خود را نداشت یا با بی توجهی، افکار بلند نبوغ را به حاشیه برد و تلاش گران را مورد کم لطفی قرار داد. کشورهای دیگر با فراهم کردن تمام نیازها و درخواست های این نخبه گان با آغوشی باز از آن ها استقبال می کنند و از آنان برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند و چه بسا کشوری به کمک دستاوردهای دانشمندان خود که جذب بیگانه شده ضربه بخورد.
سوال3) کسی که از حمایت و یاری اقوام خود محروم گشته چه راه هایی را پیش رو دارد؟
گاهی فرد انسان مفید و دارای توانایی است و قوم و نزدیکان با او رفتار شایسته نداشته و او را از حقوقش محروم می کنند. یا او را رها می کنند تا پژمرده شود. در این گونه مواقع که انسان محروم می شود و ضایع می گردد و مورد توجه قرار نمی گیرد ممکن است با اقوام خود درگیر شود و بیهوده از بین برود و یا اینکه منزوی شود و زانوی غم بغل بگیرد و حسرت بخورد و دچار افسردگی گردد. اما مولا علی علیه السلام در حکمت ارزشمند راه سومی را نشان می دهد و یک حقیقت را برای انسان ها روشن می سازد که برای فرد مطرود و محروم از مودّت اقارب، دیگرانی که با او بیگانه هستند مهیا و آماده شده اند. و اینگونه پروردگار هستی دورها را برای او مقدر داشته است و جبران محرومیت او را نموده و برای آنچه که از او فوت شده خلف جانشین و جبران کننده ای گذاشته است؛ «عِندَکَ مِمّا فات خَلف؛ آنچه از دستم رود تدارکش نزد توست» (صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق، دعای20) بنابراین فرد به جای هرز رفتن و افسرده شدن باید به دنبال چیزی باشد که امیرمؤمنان علیه السلام به او نشان داده است و آن پیدا نمودن دیگرانی است که برای او مهیا و مقدر و فراهم شده اند. و این اساس فلسفه هجرت است و این است که کسی و قومی هجرت نکرد مگر اینکه آباد شد و به وسعت رسید. «مَن یُهاجِر فی سبیل اللهِ یَجِد فی الارض مراغم کثیرة و سعة» (نساء/100) (ر.ک: علی و جاری حکمت، صص 87 و 88)
سوال4) کدام فضایل اخلاقی، موجب جلب امدادهای الهی خواهد شد؟
امدادهای غیبی و کمکهای خاص خداوند (رحمت رحیمیه خداوند) در واقع همان الطاف و دستگیریهای خاصی است که یک موجود مکلف در اثر حسن انجام وظیفه مستحق آن میگردد بعبارتی لطف خاصی است که طبق قانون خاص ـ نه قانون طبیعت ـ شامل حال افراد میگردد. (امدادهای غیبی، شهید مطهری، ص ۷۰) کامیابی و پیروزی همواره در پوششی از رنج و مشکلات پیچیده شده و اینگونه نیست که امدادهای الهی و آسایشِ پس از آن، براحتی نصیب انسان شود.
بنابراین بنده ای که از مودّت و حمایت نزدیکان بی نصیب مانده در صورت برخورداری از برخی سجایای اخلاقی از امدادهای الهی بهره مند می گردد از جمله:
1. توکل
کسی که دارای روحیه توکل به خداوند باشد هرگز از دوری و پشت کردن خویشان عاجز و ناامید نمی شود چرا که به وجودی تکیه دارد که ابدی ازلی است وبا وجود اعتقاد و تکیه به حیّ سرمد یاس و احساس ضعف معنایی ندارد.
امیرمومنان علیه السلام می فرماید: «أَلْجِئْ نَفْسَكَ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا إِلَى إِلَهِكَ فَإِنَّكَ تُلْجِئُهَا إِلَى كَهْفٍ حَرِيزٍ وَ مَانِعٍ عَزِيزٍ؛ و خود را در تمامى امور و جريانات، در پناه خدا بياور كه در اين صورت، خويشتن را به پناهگاهى مصون و محفوظ و قلعه اى قوى و محکم كه مانع از نفوذ دشمن و آفات است در آورده اى». (نهج البلاغه، نامه31)
همچنین روایت است: «مَنْ تَوکَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الأَسْبابِ؛ هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد». (غررالحکم، ج5، ص425، ح9028)
2. اخلاص
«اخلاص» در مقابل «ریا»، به معنای پاک و خالص ساختن نیت، و انجام عمل صرفا برای خدا است.
هر قدر شناخت و معرفت انسان به توحید افعالى بیشتر باشد و جز خدا، اعتقاد به هیچ مؤثّر مستقلی نداشته باشد اعمالش توأم با خلوص و خدماتش خالی از هرگونه تعلق میشود؛ زیرا جز خدا مبدأ تأثیرى نمى بیند که انگیزه و هدفش باشد و براى او کار کند.
اخلاص، کليد پذيرش اعمال انسان است. بنابراین اعمال با کمیت فراوان اگر از اين عنصر با ارزش خالي باشد، بی کیفیت است و به هيچ وجه در عالم آخرت ارزش اعتباري نخواهد داشت.
عمل مخلصانه آثار زیادی در پی دارد؛ از جمله یاری، پشتیبانی و امدادهای الهی در زندگی فرد مخلص.
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: «من أصعد إلی الله خالص عبادته أهبط الله إلیه أفضل مصلحته؛کسی که عبادت خالصانه اش را به سوی خدا بالا بفرستد، خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد».(بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۸۴)
اثر دیگر اخلاص، کفایت امر و درمانده نشدن در کارهاست.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند عزوجل فرمود اگر بنده خود را دوستدار اخلاص و خداجوی بیابم اداره امور او را شخصا به عهده می گیرم و کار او را به دیگران واگذار نمی کنم». ( مستدرک الوسایل ج۴ص ۴۸۲ باب ۲۳)
اگر زندگی انسان مقرون به حق جویی و حقیقت خواهی, اخلاص، عمل و کوشش باشد مورد حمایت حق تعالی قرار می گیرد و از راه هایی که برای ما مجهول است دست غیب الهی او را تحت عنایت خود قرار می دهد. علاوه بر اینکه این امر یک امر ایمانی است ، یک حقیقت تجربی و آزمایشی نیز هست. یعنی هر کسی لازم است در عمر خویش این اعمال را انجام دهد تا اثر لطف و عنایت پروردگار را در زندگی خود ببیند. (امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، صدرا، 13تهران،1390،ص71 و 75)
3. ایمان و عمل صالح
هدف از آفرینش انسان نیل او به کمال در نظر گرفته شده و انسان باید در این راه علاوه بر تلاش بی وقفه و ایمان، به زیور عمل صالح که لازمه ایمان است نیز مزین شود، در این صورت خداوند افراد توانمند بی شماری را از اقصی نقاط، مجذوب اخلاق، رفتار و هدف والای او می گرداند و آنان را برای یاری بنده صالح خود بسیج می کند .«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا». (مریم، 96)
همچنین به پیامبران و مومنان وعده داده شده که در دنیا و آخرت، یاری می شوند. «انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیوه الدنیا و یوم یقوم الاشهاد؛ ». (غافر، 51)
4. استقامت و پایداری
از دیگر راههای جذب الطاف خاص الهی با توجه به آیات قرآن ؛ استقامت و پایداری است اگر هر فردی بر آرمان خود بدون هیچ انحرافى ثابتقدم بماند و مقاومت کند، از هرگونه ترس و اندوه و نا امیدی در امان خواهد بود.
استقامت و پایداری از عوامل مهمی است که در دستیابی هر فرد و جامعهای به اهداف بلند، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از همین رو خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را به این امر مهم فرمان داده و آثارارزشمندی را برای استقامتکنندگان اختصاص داده است:«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ و كسانى كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راههاى خود را بر آنان می نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكارن است». (عنکبوت ۶۹)
امیرمومنان در خطبه 56 نهج البلاغه استقامت و اخلاص مسلمانان صدر اسلام را موجب جذب نصرت های الهی خداوند و پیروزی انها در جنگ ها معرفی می کند. (…فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ…)
همچنین خداوند متعال دلیل هدایت و راهنمایی اصحاب کهف که جزو امدادهای غیبی خداوند بود را استقامت و ایمان قلبی انها معرفی می کند:«إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا؛ آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم دلهايشان را استوار داشتيم كه برخاستند». (کهف ۱۳ و ۱۴)
سوال5) رویگردانی از نزدیکان و یاری نکردن ایشان چه مضرات و عواقب ناخوشایندی دارد؟
بستگان و دوستان، نوعی سرمایه و نعمت خدادادی هستند و حمایت از آنان توفیقی است از جانب خدا اگر ما قدر این نعمت و توفیق را ندانستیم خدا آن را از ما سلب می کند و در اختیار دیگری قرار می دهد. راندن نزدیکان کاری منفور در نزد خداست و عواقب شوم و مهلکی در پی دارد از جمله:
- خشم و عذاب الهی
امام صادق علیه السلام می فرماید: «أیُّما رجُلٍ مِن شِیعَتِنا أتاهُ رجُلٌ مِن إخْوانِنا فاسْتَعانَ بهِ فی حاجَةٍ فلَم یُعِنْهُ وهُو یَقْدِرُ، ابْتَلاهُ اللّه عز و جل بأنْ یَقْضیَ حوائجَ عَدُوٍّ مِن أعْدائنا یُعذّبُهُ اللّه علَیهِ یَومَ القِیامَةِ؛ هرگاه یکی از برادران مادست حاجت به سوی یکی از شیعیان ما دراز کند و او بتواند کمکش کند و دریغ ورزد، خداوند عز و جل او را به برآوردن نیازهای یکی از دشمنان ما مبتلا میکند و به سبب آن در روز قیامت عذاب شود». (بحارالانوار، ج72، ص175)
رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمود: «إثنانِ لا يَنظُرُ اللهُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ قاطِعُ الرَّحِمِ وَ جارُ السُّوءِ؛ دو گروه اند كه خداوند روز قيامت (به نظر رحمت) به آنان نمي نگرد: كسي كه با خويشان خود قطع رابطه كند و كسي كه به همسايه بدي نمايد». (نهج الفصاحه، حدیث ۵۵ )
- خسران
در حقیقت ارتباط با نزدیکان و نیکی به آنها دستور الهی است.« إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى…؛ به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد». (نحل/90)
هم چنین از سوی دیگر در آیه «الَّذِینَ… و یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ… أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛کسانی که…آنچه خدا، پیوند خوردن به آن را فرمان داده است قطع می کنند…آنان زیان کار هستند». (بقره/27)
تصریح شده که قطع پیوندهای خویشاوندی، دوستی، اجتماعی و قطع پیوند با رهبران الهی از مصادیق زیر پا گذاشتن امر الهی و پیمان های فطری بین انسان وخدا است که انسان را در زمره فاسقان قرار می دهد. (ر. ک تفسیر نمونه، مکارم شیرازی،ج1، ص194) در نتیجه، بی محبتی به نزدیکان و راندن ایشان که در حکمت به آن اشاره شد، مبغوض حق تعالی است، گرچه مولای متقیان در این سخن نورانی خود، تنها به اثری اشاره فرموده که ظاهرا از شدت و انذار زیادی برخوردار نیست.
علاوه بر اینها قطعا کسی که خود را از برکات صله رحم محروم می گرداند زیانکار است چرا که با انجام این کار می توانست از آثار بیشمار آن بهره مند گردد. رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمود: مَن ضَمِنَ لي واحِدَةً ضَمِنتُ لَهُ اَربَعَةً يَصِلُ رَحِمَهُ فَيُحِبُّهُ اللهُ تَعالي وَ يُوَسِّعُ عَلَيهِ رِزْقَهُ ويَزيدُ في عُمُرِهِ وَ يُدخِلُهُ الجَنَّةَ الَّتي وَعَدَهُ؛ هر كس براي من، انجام يك كار را تضمين كند، من چهار چيز را براي او تضمين مي كنم: صله رحم كند تا خداوند او را دوست بدارد و روزيش را وسيع نمايد، عمرش را زياد و او را در بهشت جاي دهد. (بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۹۲ )
- قطع رحمت الهی
رحمت خداوند و ملائکه بر کسی که قطع رحم می کند نازل نمی شود. رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمود: «اِنَّ الرَّحمَةَ لا تَنزِلُ عَلي قَومٍ فيهِم قاطِعُ رَحِمٍ؛ رحمت بر قومي كه در ميان آنان قطع رحم كننده باشد، نازل نمي شود». (كنز العمال، حدیث ۶۹۷۸ )
- کاهش عمر
پیوند با خویشاوندان و یا قطع رابطه با آنها در افزایش و کاهش عمر مؤثر است.
امام صادق(ع) فرمود: «ما چیزی را جز «صله ی رحم» سراغ نداریم که [ به طور مستقیم ] عمررا زیاد کند ، تا آنجا که گاهی تا زمان مرگ یک نفر، سه سال مانده است، ولی او اهل صله رحم میشود. آنگاه خداوند، سی سال بر عمرش میافزاید و سی و سه سالدیگر زنده میماند. و گاهی اجل کسی سی و سه سال است، به خاطر قطع رحم وگسستن رابطههای خویشاوندی، کاهش مییابد و اجلش سر سه سال فرامیرسد.» (کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 152 و ص153) و این مصداق آیه شریفه است که می فرماید: خدای محو کند و اثبات می نماید و ام الکتاب نزد اوست. (آیه 39 سوره رعد)
- ندامت
افرادی که از رسیدگی و عطوفت به نزدیکان خود کوتاهی کرده اند نه تنها مورد ملامت اطرافیان واقع می شوند بلکه اگربه خواست الهی، شخص طرد شده مقامی یابد، شرمندگی و ندامت، نصیب طردکنندگان خواهد بود. مثلا برادران حضرت یوسف علیه السلام که بجای محافظت از برادر کوچک او را به بیگانگان فروختند، روزی در دربارش از خجالت، سر به زیر افکندند.
«قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ؛ گفتند: به خدا سوگند یقیناً که خدا تو را بر ما برتری بخشید و به راستی که ما خطاکار بودیم». (یوسف/91)
کلام آخر
در سبک زندگی اسلامی رفتار و برخورد صحیح با خویشاوندان، مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. با توجه به آموزه های اسلام در این حیطه، درمی یابیم که اقوام و خویشان هم در بعد مادی و هم در بعد معنوی حقوقی را بر گردن یکدیگر دارند؛ حقوق معنوی مانند احترام و محبت، گذشت و عیادت در هنگام بیماری و …، و حقوق مادی نیز مانند کمک مالی برای رفع فقر و تنگدستی، آسان گرفتن در مطالبات و رسیدگی به خویشاوندان و … . لازم به ذکر است که درخواست های دیگران از ما نوعی توفیق و آزمون الهی است و نتایج عملکرد صحیح ما در این فریضه، بیش از نیازمندان متوجه خود ما خواهد بود؛ زیرا با شانه خالی کردن از این مسئولیت الهی، خداوند قادر متعال این امر را به دیگران محوّل می سازد و این بی توجهی علاوه بر محرومیت از الطاف پروردگار موجب عذاب هم خواهد بود.
بدون دیدگاه