أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.(حج/18)

موضوع: سجود کل مخلوقات برای خدا

خداوند در آیه ۱۸ حلقه ی مبدا و معاد را با طرح مسئله توحید و خداشناسی تکمیل می‌کند و موضوع سجود کل مخلوقات را بیان می کند.

خطاب «الَم تَرَ» به چه نوع رویتی اشاره می‌کند؟

منظور از رویت، رویت بصری و با چشم ظاهری نیست، بلکه بصیرتی است.
الف) بعضی از علما می‌فرمایند: منظور رویت علمی است:
در این نوع، همه افراد می‌توانند با فکر و اندیشه به آن دست یابند، اینان افرادی هستند که قدرت تفکرشان بالاست و اهل تفکّر و تعقّل هستند و در تمام امور اندیشه می‌کنند و با اندیشه در طبیعت و شریعت و ابدان و ادیان و با وسعت فکر و کار و تلاش، وسعت وجودی‌شان بالا رفته است.
پس درک می‌کنند که همه موجودات عالم تسلیم و مطیع و منقاد خدا هستند و همه موجودات صلات و تسبیح و رکوع و سجودشان را می‌دانند.
قَد عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسبيحَهُ
ب) بعضی دیگر از علما می‌فرمایند منظور رویت قلبی یا شهود است.
رویتی است که با قلب درک می‌شود و نصیب ذوات قدسی می‌شود.
این نوع رویت مخصوص خواص عالم است، افرادی چون امامان، خواص یاران امامان، پیامبر‌ و …
همه ما شیعیان باید دنبال رویت علمی باشیم که با تفکّر و تعقّل نصیبمان می‌شود. این تفکّر و تعقّل باید در همه موجودات هستی و امور و کتب دینی انجام شود تا بتوانیم روی پای خویش بایستیم و آزاد و رها از وابستگی و تقلید از سایر ملت‌ها و غرب باشیم وگرنه شیعه به مرحله‌ای خواهد رسید که باید در امور مادی و معنوی خود از دیگران تقلید کند.
«مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»
هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را شناخته است.

رویت قلبی فقط مخصوص پیامبران و معصومین است؟

بالاترین درجه تقوا، عصمت است که پیامبران و…از آن برخوردارند.
هر انسانی به هر درجه که تقوا دارد، به همان اندازه از عصمت برخوردار است.
اویس قرن از اولین مسلمانانی بود که در یمن زندگی می‌کرد و از مادر اجازه گرفت تا به مدینه رفته و پیغمبر را ملاقات کند با این شرط که اگر پیامبر نبودند بدون توقف به یمن برگردد.
او با تحمل سختی‌ها به مدینه رسید اما پیامبر برای انجام کاری به خارج از شهر رفته بودند.
او آنقدر تسلیم دستور الهی بود که به قولی که به مادرش داده بود پایبند ماند و بدون دیدار پیامبر به یمن بازگشت و این نمونه ای از اهمیت دادن به دستور الهی است که نتیجه اش نورانی شدن و محبوب رسول خدا شدن است و این همان کسب عصمت و رویت قلبی است.
نمونه ی دیگر آن زنان محجبه که از عصمت حجاب برخوردارند.
انسانهای اهل نماز و روزه که از عصمت عبادت نماز و روزه برخوردارند و به هیچ قیمتی حاضر به ترک آن نیستند.
به این ترتیب به هر اندازه که به دستورات الهی مقید باشیم به همان اندازه از عصمت برخورداریم و به اندازه ای از رویت قلبی بهره خواهیم برد.
دقت کنیم که باید همه دین را بپذیریم و مجموعه کامل از دستورات و…را رعایت کنیم در غیر این‌صورت از کسانی خواهیم بود که قرآن را عضو عضو کردند.
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ

در راه عمل به دین نباید عمل سخت و آسان فرق داشته باشد و نباید از دست دادن سلامتی، مال، آبرو…مانع از طی طریق الهی شود.
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اولین فداکاری مومن برای دین آنست که آبرویش را در راه خدا بدهد.

سجده در «یسجدوا» از کدام نوع است؟

گروه اول: تکوینی و تشریعی
این عده همچون امام خمینی رحمه الله علیه استعمال یک لفظ با بیش از یک معنی را مطلقا جایز می‌دانند و می‌فرمایند استحاله عقلی محال نیست.

گروه دوم: معتقدند که آیه چنین اشاره‌ای ندارد و استعمال یک لفظ در دو معنی در آنِ واحد را صحیح نمی‌دانند.

پس یَسجُدُوا
اگر تکوینی است یعنی همه مخلوقات منقاد و مطیع خدا هستند.
اگر تشریعی است یعنی فقط انسان‌ها که دارای عقل و شعورند، مطیع هستند، حتی جن و ملائکه

« من فی الارض» اشاره دارد به این‌که علاوه بر انسان، حیوان و جماد هم در زمین وجود دارند و چون این سجده، سجده تکوینی است پس همه را در بر می‌گیرد.

« کثیر من الناس» درباره سجده تشریعی می‌باشد.

امّا این گروه دوم افراد خودساخته‌ای هستند که در کوره ابتلائات الهی، مس وجودشان طلا گشته و برای سختی‌های دنیا و دین، مقاوم گشته‌اند.
این مومنین، دغدغه‌شان علاوه بر دنیا، دین و آخرت خویش و اطرافیان و سایر مردم هست و همواره در تلاشند.

واژه ی« کثیر» در آیه فوق، نسبی است یا نفسی؟
کثیر نفسی مفهوم ندارد و قلیل در مقابل آن قرار ندارد.
نسبی بودن یعنی در مقابل قلیل قرار گرفتن است ولی بیشتر اوقات، کثیر نفسی است و فی نفسه دربرابر قلیل قرار نمی‌گیرد.
با این توضیح مفهوم آیه این می‌شود: عده زیادی از مردم سجده می‌کنند و عده زیادی از مردم سجده نمی‌کنند.

آیات ۱۹ تا ۲۴ جمع‌بندی و شرح اجمالی بر گروه‌های قبلی می‌باشد:
انسان‌ها در برابر ادیان الهی دو گروهند:
گروهی اهل حق و مومنند.
گروهی دیگر اهل باطلند.

در ادامه آیات به پاداش اهل حق و مجازات اهل باطل می پردازد.

موضوع اختلاف ادیان در چیست؟

جبریه: معتقدند که انسان‌ها در اعمال خود مجبورند و هیچ اختیاری ندارند، این گروه اختیار را از انسان سلب کرده‌اند.« باذن الله»
گروه معتزله: معتقدند که خدا برای انسان، عقل، اراده، اختیار، طبیعت و شریعت آفریده است و همه کارها را به دست خود او سپرده است. این گروه قدرت خداوند و اختیار او را نابود کرده‌اند، گویی خدا را بازنشسته کرده‌اند.
بین الامرین: طبق کلام امام صادق علیه السلام این گروه معتقدند که انسان نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق دارد بلکه بر طبق قضا و قدر الهی مقداری اختیار دارد که خودش راهش را انتخاب کند .
البته در این مسیر خدا هم دستش را می‌گیرد و به او کمک می‌کند پس انسان نباید از سختی‌ها بترسد، چون اگر کسی از سختی‌های دین برسد هرگز نمی‌تواند به قرب الهی برسد.

مجازات کافران و پاداش مومنان

۱- «قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ؛ جامه‌‏هايى از آتش برايشان بريده شده است».

۲- « يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ؛ بالاى سرشان آب جوشان ريخته مى ‏شود».

۳- « يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ؛ آنچه در شكم آنهاست با پوست (بدن) شان بدان گداخته مى‏‌گردد».

۴- « وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ؛ و براى ( وارد كردن ضربت بر سر) آنان گرزهايى آهنين است».

۵- « كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ؛ هر بار بخواهند از (شدت) غم از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى‌شوند (كه هان) بچشيد عذاب آتش سوزان را».

سپس
اشاره به ۳ نعمت مادی و ۲ نعمت معنوی مومنین:
۱- جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ؛ ورود در باغهايى كه از زير ( درختان) آن نهرها روان است

۲- يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا؛ آراستن با دستبندهايى از طلا و مرواريد

۳- وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ؛ پوشش با لباسهای از پرنيان

۴- وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ؛ هدایت به گفتار پاک

۵- وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ؛ هدايت به راه خداوند

آری! سرانجام مومنینی که در زندگی دنیا، راه سختی‌ها و خدمت به دین را برگزیدند و به زر و زیور و مال و اموال دنیا پشت کردند و از حلال‌های خدا و حتی مباحات کمتر استفاده نمودند و در مسیر حق، ناملایمات و بداخلاقی‌ها و بد حرفی‌ها را تحمل نمودند:
این چنین با نعمات مادی و معنوی الهی پذیرایی می‌شوند.
اَللّهم الرزقنا

مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *