بسم الله الرحمن الرحیم
استاد حسینی آل مرتضی در ابتدای جلسه تفسیر سوره مبارکه طه که مقارن با یوم الله ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۲ بود فرمودند: ۱۳ آبان یادآور سه واقعه مهم در سه دوره مختلف تاریخی است که نمیتوان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام تاثیر گذاری خاص خود را داشته اند.
ایشان در ابتدا با اشاره به تبعید امام ره به ترکیه در سال ۱۳۴۳ فرمودند: امام خمینی ره یک رهبر الهی بودند نه یک رهبر دنیوی، لذا در اعتراض به تصویب کاپیتولاسیون و مصونیت کفار عدو ودود اسلام سریع واکنش نشان دادند چرا که بر اساس آن اسلام و مسلمانان و شیعیان هیچ عزتی و مصونیتی نداشتند و عزت نصیب کافران می شد.
خداوند متعال در آیات ۸۳ و ۸۴ سوره طه می فرماید : وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى؛ ای موسی! چه چیز سبب شد که پیش از قومت به اینجا بیایی و در این راه عجله کنی؟! عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پی منند؛ و من برای رسیدن به میعادگاه و محضر وحی تو شتاب کردم تا از من خوشنود شوی»
حضرت موسی (ع) فرمود نه تنها عشق مناجات تو و شنیدن سخنت مرا بیقرار ساخته بود که مشتاق بودم هرچه زودتر قوانین و احکام تو را بگیرم و به بندگانت برسانم و از این راه رضایت تو را بهتر جلب کنم، همانگونه که امام خمینی ره نیز در واکنش به تصویب کاپیتولاسیون سریع عکس العمل نشان دادند.
خداوند در میعادگاه به حضرت موسی فرمود: قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ(طه/۸۵)، ما قوم تو را بعد از تو آزمایش کردیم ولی از عهده امتحان خوب بر نیامدند و سامری آنها را گمراه کرد. موسی علیه السلام برآشفت و تمام وجودش شعله ور گشت.
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَوْمِ أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی (طه/۸۶)
«فاء» در «فَرَجَعَ» فاء فوریت است. موسی علیه السلام زمانی که از انحراف قومش مطلع شد آرام و قرار از دست داد و فورا برگشت تا آنان را آگاه کند همانطور که امام خمینی ره نیز نتوانستند ساکت بنشیند و در روز ولادت حضرت زهرا سخنرانی مهمی ایراد کردند و مردم را آگاه کردند. چرا که انسان اگر غیرت دینی دارد باید دیگران را آگاه کند. غیرت دینی رهبران الهی و یاران آنان اصلی مهمی است. فوریت، غیرت و مذمت از شاخصه های یک رهبر الهی است. حضرت موسی علیه السلام برادر خود را با عصبانیت مذمت می کند و این عصبانیت در راه دین مذموم نیست. غیرت دینی یک رهبر الهی به وی اجازه نمی دهد تا عده ای گمراه شوند.
در زمان حضرت موسی علیه السلام یکی از عوامل گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی جهل و ناآگاهی آنها بود. منافقین و شیاطین از جهل و ناآگاهی مردم سوء استفاده می کنند. زمينه هائى مانند مشاهده گوساله پرستى، ديدن صحنه بت پرستى (گـاوپـرسـتـى) پـس از عـبـور از رود نـيـل و تقاضاى ساختن بتى همانند آنها، تـمـديـد مـيـعـاد مـوسـى و بـروز شـايـعـه مـرگ او از نـاحـيـه مـنـافـقـان و بـالاخـره جهل و نادانى بنی اسرائیل در بروز انحراف بزرگ از توحيد به كفر قوم بنی اسرائیل اثر داشت.
ایشان در ادامه با اشاره به حوادث تاریخی در ۱۳ آبان ماه در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ با بیان این پرسش که این جوانان چگونه ایستادگی کردند و فرار نکردند فرمودند: باید برای نسل جوان یک واقعه را با تمام وجود بیان کنیم تا تحت تاثیر قرار گیرند و این امر وقتی میسر است که ابتدا خودمان متاثر شویم. نباید به سادگی بیان کرد که امام خمینی ره انقلاب اسلامی را به وجود آوردند و همانگونه که قرآن جزئیات را کامل بیان میکند و اگر هم بیان نکرده است پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جزئیات را بیان میکنند، ما نیز باید در نقل یک واقعه جزئیات آن را بازگو کنیم زیرا اگر مردم را به کلیات بکشانیم ملت را نابود میکنیم.
در آن روز گازهای اشک آور و تیراندازیها و …کوچکترین تزلزلی در حرکت این جوانان به وجود نیاورد و حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام … صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
ملت ایران در این حوادث کاملاً قوی و شجاع ظاهر شد چرا که حضرت امام خمینی ره رهبری قوی بودند.
استاد حسینی آل مرتضی در ادامه با اشاره به وقایع اخیر غزه، خطابه دو ساعته سید حسن نصرالله را حمله عجیبی به آمریکا و اسرائیل خواند و افزود دلیل نترس بودن مومنان که در سخنرانی ایشان و پیش از آن در سخنرانی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه بیان شده است خداوند می فرماید:
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ؛ با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات میکند؛ و آنان را رسوا میسازد؛ و سینه گروهی از مؤمنان را شفا میبخشد و خشم دلهای آنان را از میان میبرد و خدا توبه هر کس را بخواهد میپذیرد.
دو فعل اول در این آیه (يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ) در مورد دشمن و چهار مورد بعدی (وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ) در مورد مومنان است. رهبران الهی مردم را به سختیها و جنگ در جبهههای فرهنگی و نظامی دعوت می نمایند وقتی حرکت انسان در عرصه های جهادی، علمی و اقتصادی زیاد می شود ممکن است اشتباهاتی نیز از وی سر زند لذا خداوند می فرماید: وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ توبه شما را میپذیرد. در آیه ۸۲ طه خداوند می فرماید که پذیرش توبه شرایطی دارد و از جمله آنان پذیرش ولایت رهبران الهی است. وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى. که مراد از ثُمَّ اهْتَدَى پذیرش ولایت رهبران الهی است.
ایشان در ادامه افزودند : حال اگر شخصی بخواهد در راه دین و هدایت مردم قدمی بردارد و سهمی در این راه مقدس داشته باشد چه کار باید بکند؟ با توجه به اینکه انسانها غالبا راحت طلب، دنیا طلب و شخصیت طلب هستند و از طرفی هم عجله دارند و اگر یک حرکتی انجام دهند میخواهند سریع به نتیجه برسند.
«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا؛ به یقین انسان حریص و کمطاقت آفریده شده است، چون شر و زیانی به او رسد سخت جزع و بیقراری کند و هنگامی که خیر و خوشی به او رسد، بسیار بخیل و بازدارنده است» و یا «خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ؛ و آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است.»
اگر خداوند انسان را «هَلُوعًا» خلق کرده است پس چرا سپس از عجله کردن نهی فرموده است؟ چگونه می توانیم به این پرسش قرآنی جواب دهیم؟ دو مسئله داریم : «العَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ» و «خیر البرّ عاجله» چگونه این دو را با هم جمع میکنیم؟
پاسخ در سوره شمس است. رکورد ۱۱ قسم در سوره شمس فقط برای بیان یک نکته است: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿۹﴾ وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾ هوای نفس و تمایلات درونی نیروی سازنده ای است که اگر تعدیل شود در مسیر سعادت انسان قرار خواهد گرفت، مانند سیلابی که از دامنه کوه سرازیر می شود و اما اگر به وسیله سدها مهار شود سرچشمه عمران و آبادی و روشنایی می شود. مبارزه با صفات مذمومی مانند عجله احتیاج به تزکیه نفس دارد. بنابراین تنها راه رستگاری تزکیه و خودسازی و دوری از گناه است.
باید توجه داشت که اگر انسان مقدمات امری را آماده کرد، دعا کرد و حرکت کرد ولیکن نتیجه ای نگرفت نباید عجله کند. خداوند متعال بر حسب مصلحت خویش به انسان عطا می کند. استعداد خوبی ها بیشتر از بدیها در طبیعت انسان قرار داده شده است، قدرت انسان در این جاست که عالم شود و یا جاهل. خداوند به انسان نعمت عقل و پیامبران الهی را عطا کرده است و همه امکانات برای رسیدن انسان به بهشت را فراهم کرده است لیکن راه بهشت سخت است. «حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَکَارِهِ، وَحُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ؛ بهشت با سختیها و جهنم نیز با شهوات پوشیده شده است.»
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه