
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ
بعضي از مردم معبودهائي غير از خداوند، براي خود انتخاب ميكنند، و آنها را همچون خدا دوست ميدارند، اما آنها كه ايمان دارند عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبودهاشان شديدتر است، و آنها كه ستم كردند (و معبودي غير خدا برگزيدند) هنگامي كه عذاب خدا را مشاهده كنند خواهند دانست كه تمام قدرت به دست خدا است، و او داراي مجازات شديد است (نه معبودهاي خيالي كه از آنها ميهراسند).

- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
موضوع. خداوند محبوب اصلی
چرا قرآن کریم در آیاتی مانند «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»، عشق مؤمنان به خدا را شدیدتر و ریشهدارتر از عشق مشرکان به بتها معرفی میکند؟
زیرا تفاوت بنیادین میان دو نوع محبت وجود دارد:
1. ریشه و خاستگاه عشق
عشق مشرکان به بتها براساس جهل، خرافه و توهّم شکل میگیرد. آنان موجودات بیجان و ناتوان را معبود میپندارند و به آنها دل میبندند، در حالی که هیچ کمالی در آنها وجود ندارد.
اما عشق مؤمنان به خداوند بر پایه معرفت، شناخت و عقلانیت است؛ زیرا خدا سرچشمه همه کمالات، نعمتها و قدرتهاست.
2. شدت و پایداری محبت
محبت مشرکان ناپایدار است و با اندک دگرگونی فرو میریزد، چرا که بر باطل و خیال بنا شده است.
ولی محبت مؤمنان به خداوند عمیق، ریشهدار و تغییرناپذیر است؛ چون معشوق آنان حقیقتی مطلق، بینقص و جاودانه است.
3. ثمره و نتیجه عشق
عشق مشرکان نهتنها نتیجهای ندارد، بلکه در قیامت به حسرت و اعتراف به انحراف میانجامد: «وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا…».
اما عشق مؤمنان آنان را در دریای بندگی و معرفت غرق میکند و به قرب الهی میرساند؛ تا جایی که هیچ محبت دیگری را جز برای خدا ارزشمند نمیبینند.
4. نمونه عالی از محبت الهی
در دعای امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوانیم: «فهَبنی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ ؟»؛ یعنی حتی عذاب الهی برای عاشق تحملپذیر است، اما دوری از محبوب حقیقی، یعنی خداوند، غیرقابل تحمل است.(۱)
خداوند به ما میآموزد که محبت هیچکس نباید از محبت او در دل ما بیشتر باشد؛ زیرا همه چیز، حتی پدر، مادر، فرزند، همسر و دوستان، نعمتهایی هستند که او به ما عطا کرده است. پس شایسته است که محبت ما به خدا از هر محبتی بالاتر باشد.
امام حسین علیهالسلام در دعای عرفه میفرمایند: «وَ عَطَفْتَ عَلَيَّ قُلُوبَ الحَواضِن»؛ خدایا، محبت مرا در دل کسانی که مرا پرورش دادند افکندی؛ تو قلب، سینه، دست و پای مرا آفریدی، و من هیچ از خود ندارم. این یعنی همه وجود و نعمتها از خداست، نه از خود ما.
انسان به کسی که به او خدمت کند محبت پیدا میکند. هر چه خدمت و لطف بیشتر باشد، محبت نیز بیشتر میشود. حال آنکه خداوند سرچشمه همه نعمتها و مهربانیهاست؛ پس هیچکس شایستهتر از او برای محبت نیست. اگر محبت به دیگران از محبت به خدا پیشی گیرد، ریشه بسیاری از انحرافها و بلاهای اجتماعی خواهد بود.
اساس محبت، شایستگی و کمال معشوق است. مردم پیامبر اسلام و امامان معصوم را به دلیل کمالات والای آنان دوست داشتند؛ حتی غیرمسلمانان نیز شیفته امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند. پس محبت حقیقی باید بر پایه معرفت و شایستگی باشد و خداوند که سرچشمه همه کمالات است، شایستهترینِ محبتهاست.[1]
[1]. برگرفته از تفسیر نمونه، ج1، ص ۶۳۹ و ۶۴۰.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه