وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
ولى به سبب كارهايى كه از پيش كرده اند هرگز آن را آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست
- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
موضوع: ترس ازمرگ
ظلم فراوان یهود و وحشت آنها از مرگ از چه اموری نشأت میگرفت؟
جمله « وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ…» كه با دو حرف تاءكيد لام و نون آمده در مقام بيان منشاء گناهان و دعاوى باطل يهود و نيز ظالم بودن و هراسناك بودن آنان از مرگ است و بيانگر اين است كه سرّ آن همه ظلم و معصيت از يك سو و سبب ترس از مرگ، همانا دل باختگى و علاقه شديد به دنياست چون محبّت دنيا سر منشاء همه گناهان است « حُبُّ الدُّنيا رَأسُ كلِّ خطيئةٍ» وقتى محبّت و حرص يهود به دنيا از همه بيشتر باشد، طبعاً گناهانشان نيز از ديگران بيشتر است.
هراس از مردن:
۱. يا براى تخيّل فنا و توهم عدم است
۲. يا براى بيم از عذاب در حیات پس از مرگ است
۳. يا براى اشتياق به لذايذ طبيعى و عيش مادى كه براى برخى مهيّاست.
يهودیان به دو عامل مبتلا بودند؛ يعنى هم از عذاب بعد از مردن اندوهناك بودند و هم مشتاق و حريص بر ماندن.
قرآن كريم همه راههاى هراس از مرگ را مسدود كرد؛ زيرا:
۱. موت را وفات دانست، نه فوت و مردن را هجرت و ميلاد جديد اعلام كرد، نه نابودى
۲. بيم عذاب را بر اثر رهنمود اطاعت از خداوند به اميد تنعّم تبديل كرد
۳. حرص بر ماندن در دنيا را به لهو و لعب دانستن آن کاهش داد.
در بينش انسان كاملى چون سيد الشهداء عليهالسلام مرگ سرپلى است كه انسان را از تنگناى زندگى دنيوى به بهشتهاى گسترده و نعمتهاى جاويدان منتقل مىسازد: صبراً بنى الكرام فيما الموت إ لاّ قنطرة يعبر بكم عن البؤ س و الضراء إ لى الجنان الواسعة و النعيم الدار.[1]
انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديكتر مىشود، احساس قرب و وصول به لقا و ديدار الهى مىكند. به همين دليل حضرت على عليهالسلام وقتى ضربه شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فُزتُ و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم.[2]
[1] . تفسیر تسنیم، ج ۵، صص ۵۶۳ و ۵۶۸
[2] . تفسیر نور، ج۱، ص ۱۶۵
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه