در آیات ابتدایی سوره حج ربوبیت و معاد به عنوان دو دلیل مهم لزوم تحصیل تقوا، ذکر شده است.
استاد آل مرتضی با توجه به سالروز میلاد با سعادت خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها، به مقام عصمت ایشان اشاره نمودند و بیان داشتند که بالاترین مرحله تقوا مقام عصمت میباشد.
در واقع تقوا مراحلی دارد که پایینترین آن مرحله عقل نظری یعنی فهمیدن، اندیشیدن، کسب علم و دانش است.
در اهمیت علم و دانش همین بس که خدای تعالی فرمود:
هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
ﺑﮕﻮ : ﺁﻳﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻲ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﺯ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻧﺪ ، ﻳﻜﺴﺎﻧﻨﺪ ؟ ﻓﻘﻂ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(٩/زمر)
و امیرالمومنین علیه السلام نیز در وصف علم فرمودند: « رحم الله امرء علم من این و فی این و الی این ؟ » رحمت حق شامل حال کسی که بداند از کجا آمده؟( بداند که از نطفه بیارزشی خلق شده و به مقام اشرف مخلوقات رسیده) در کجا ست؟(بداند در این دنیا اهدافی دارد و خداوند تنها او را برای زندگی مادی خلق نکرده است، بلکه این دنیا وسیلهای است تا او را به سوی کمال برساندـ) به کجا می رود؟( مرحله دنیا پایینترین مرحله سپس برزخ و بهشت کاملترین مرحله است و خداوند میخواهد انسان را به کاملترین و زیباترین مقام برساند.)
استاد آل مرتضی این نکته را گوشزد کردند که عقل عملی یعنی باور کردن و عمل به علم و اندیشه در کنار عقل نظری لازم است، تا انسان به تقوا برسد.
شناخت دین از تدین جداست. شناخت دین یعنی یادگیری احکام شریعت، اما تدین عمل کردن و امتثال اوامر الهی است.
وظیفه ما به عنوان شیعیان واقعی این است که احکام دین، تفسیر و کلام اهل بیت را بیاموزیم و خود بدان عمل کرده و این علم را به دیگران نیز آموزش بدهیم.
امام صادق علیه السلام به فضیل فرمودند : أ تَجلِسونَ و تُحَدِّثونَ ؟ قالَ : نَعَم جُعِلتُ فِداكَ . قالَ : إنَّ تلكَ المَجالِسَ اُحِبُّها ، فأحْيوا أمْرَنا يا فُضيلُ ، فَرَحِمَ اللّه ُ مَن أحْيا أمْرَنا…
آيا با هم مى نشينيد و گفتگو مى كنيد؟ عرض كرد : آرى ، فدايت شوم. فرمود: من اين مجالس را دوست دارم. اى فضيل ! راه ما را زنده نگه داريد. رحمت خدا بر آن كه امر ما را زنده بدارد.
گریه، زیارت، روضه تماماً مقدمه است، تا قلب مردم برای شنیدن کلام اهل بیت نرم شود. ما باید با بیان کلام اهل بیت علم و اعتقاد مردم را بالا ببریم.
ایشان در ادامه بیان فضایل خانم به مقام شفاعت ایشان اشاره کردند:
امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَهٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّى فَاطِمَهَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ؛
خدا را حرمی است و آن مکه است، پیامبر را حرمی است و آن مدینه است، امیرالمومنین را حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و در آن خانمی از فرزندان من به نام فاطمه دفن خواهد شد، هر که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.
شفاعت یعنی قدرت، عظمت، جلالت. به شفاعت ایشان همه شیعیان وارد بهشت میشوند.
یکی از شباهتهای خانم فاطمه معصومه به حضرت زهرا علیها السلام در همین مقام شفاعت است. با این تفاوت که👈 حضرت صدیقه تمام عالمیان را شفاعت میکنند؛ اما خانم فاطمه معصومه شفاعت شیعیان را به عهده دارند.
شفاعت بی بی به دلیل شأن والایی است که خداوند به ایشان عطا کرده است.
سوال شأن حضرت معصومه چیست؟
در زیارت ایشان میخوانیم «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک شانا من الشأن.»
در عبارت «شأنا من الشأن» معنای بسیار فاخری نهادینه شده است که مفهوم آن را از عبارت (و الجاه العظیم و الشان الکبیر و الشفاعه المقبوله) در زیارت جامعه کبیره میتوان درک کرد.
یعنی همان گوشهای از شأن ولایت کبری کلیه که به ائمه معصومین علیهمالسلام عطا شده به شما نیز داده شده است.
سوال: با توجه به کلام امام رضا علیه السلام«من زارها عارفا بحقّها فله الجنّه» حق حضرت معصومه(س) چیست؟
در این روایت امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس حضرت معصومه (س) را با معرفت به حق ایشان زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود.
تفاوت علم و معرفت:
علم اکتسابی است، با تحصیل دانش و اندیشیدن حاصل میشود. اما معرفت اکتسابی نیست. هر فردی باید معرفت را در درون خود ایجاد کند. در واقع علم راه فهمیدن را یاد میدهد و انسان باید با کمک عقل نظری و عقل عملی معرفت را در درون خود ایجاد کند.
در زیارت جامعه میخوانیم «الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم» حق همیشه با شماست و در وجود شما میباشد. شما منشأ حق در همه عالم هستید و حق به سوی شما باز میگردد.
اهل بیت معدن حق و مستحق این حقند. حق حضرت معصومه این است که مقام ایشان را از مقام اهل بیت علیهم السلام پایینتر و از مقام دیگران بالاتر بدانیم
از لحاظ قلبی باید بدانیم خدا با اهل بیت و اهل بیت علیهم السلام با مردم تفاوت دارند.
ائمه معصومین فرمودند از فضایل ما بگویید و مناقب ما را بشمارید، به شرط اینکه از مرز عبودیت ما را خارج نکنید و به مرز ربوبیت نیز ما را وارد نکنید. در واقع سر بیان تکبیرهایی که قبل از زیارت جامعه گفته میشود برای این است، که انسان از خدای تعالی غافل نشود و به این نکته توجه کند که تمام این فضائل و مقامات که به اهل بیت علیهم السلام عطا شده از جانب خداوند متعال می باشد.
سوال : حضرت معصومه (س) چگونه به این مقام رسیدند؟
آنچه که دانستند و فهمیدند به آن عمل کردند. یعنی عقل نظری و عقل عملی هر دو را به کار بستند.
ما نیز به عنوان پیروان ایشان باید اولاً کسب علم کرده، معارف و عقاید حقه، اخلاق و احکام دین را بشناسیم، سپس به آنچه میدانیم عمل کنیم.
سوال عوامل و موانع حق چیست؟
آن چه واقعیت و ثبات داشته باشد حق است و هر آنچه پوچ باشد، مانند کف روی آب باطل است.
عوامل حق:
۱. شناخت اهل بیت با خواندن کلام و احادیث آن بزرگواران و کسب اطلاعات کافی
۲. امداد و فیوضات الهی: خداوند امدادهای خود را به هر کس که زمینه قبول این فیوضات را داشته باشد عطا میکند.
وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ…
ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺑﻴﺎﺭﺍﺳﺖ .(٧/حجرات)
موانع حق:
۱.بی اطلاعی از معیارهای معتبر و صحیح حق ۲.اغراض شخصی و هواهای نفسانی.
آیه ۸ حج
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِير.
موضوع: مجادله به باطل
با توجه به تکرار جمله ﻭ «ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻣَﻦْ ﻳُﺠﺎﺩِﻝُ ﻓِﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺑِﻐَﻴْﺮِ ﻋِﻠْﻢٍ» در آیه ۳ و ۸ چه تفاوتی بین این دو آیه وجود دارد؟
ﺟﻤﻠﻪ” ﻭ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻣَﻦْ ﻳُﺠﺎﺩِﻝُ ﻓِﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺑِﻐَﻴْﺮِ ﻋِﻠْﻢٍ” ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﻌﺒﻴﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺁﻳﻪ ﻗﺒﻞ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻭم ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺩﻳﮕﺮ.
ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﻓﺮﻕ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ۳ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﺑﻴﺨﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺟﻤﻠﻪ” ﻟِﻴُﻀِﻞَّ ﻋَﻦْ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪِ” ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺿﻠﺎﻝ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﺮﻳﻨﻪ ﺭﻭﺷﻨﻰ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻳَﺘَّﺒِﻊُ ﻛُﻞَّ ﺷَﻴْﻄﺎﻥٍ ﻣَﺮِﻳﺪٍ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻨﺘﺮ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ.
سوال: ﻓﺮﻕ ﻣﻴﺎﻥ” ﻋﻠﻢ” ﻭ” ﻫﺪﻯ” ﻭ” ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻨﻴﺮ” ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺑﺤﺜﻬﺎﻳﻰ در این زمینه ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ” ﻋﻠﻢ” ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻟﺎﺕ ﻋﻘﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ” ﻫﺪﻯ” ﺑﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﺍﻟﻬﻰ، ﻭ” ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻨﻴﺮ” ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.
آیه ۹
ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ
موضوع: علت انحراف رهبران ضلالت
رهبران گمراهی ﺑﺎ ﺗﻜﺒﺮ ﻭ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﺩﻟﺎﺋﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﻋﻘﻠﻰ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺳﺎﺯﻧﺪ” (ﺛﺎﻧِﻰَ ﻋِﻄْﻔِﻪِ ﻟِﻴُﻀِﻞَّ ﻋَﻦْ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪِ).
” ﺛﺎﻧﻰ” ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﺛﻨﻰ” ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﭘﻴﭽﻴﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ” ﻋﻄﻒ” ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﭘﻬﻠﻮ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﭘﻴﭽﻴﺪﻥ ﭘﻬﻠﻮ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﻭ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺳﺖ.
ﺟﻤﻠﻪ” ﻟﻴﻀﻞ” ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﺪﻑ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﻭ ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﺮﺩم ﺁﻳﺎﺕ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺘﻬﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﺩ، ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺑﻰ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﻛﻴﻔﺮ ﺷﺪﻳﺪ رهبران کفر:
۱. ﺑﻬﺮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺳﻮﺍﻳﻰ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﻰ ﺍﺳت (ﻟَﻪُ ﻓِﻰ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴﺎ ﺧِﺰْﻯٌ)
۲. ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﻮﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰﭼﺸﺎﻧﻴﻢ” ( ﻭَ ﻧُﺬِﻳﻘُﻪُ ﻳَﻮْمَ ﺍﻟْﻘِﻴﺎﻣَﺔِ ﻋَﺬﺍﺏَ ﺍﻟْﺤَﺮِﻳﻖِ).
آیه ۱۰ /حج
ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيد
موضوع: نفی جبر و اثبات عدالت
این آیه در مقام نفی و اثبات است:
ﻣﺬﻫﺐ ﺟﺒﺮﻳﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﻔﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ: ﺍﻳﻦ مجازات ﻧﺘﻴﺠﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ” (ﺫﻟِﻚَ ﺑِﻤﺎ ﻗَﺪَّﻣَﺖْ ﻳَﺪﺍﻙَ)
جبریون معتقدند که انسان در کارهای خود مجبور است و هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد. آنها تمام اعمال و کردار انسان را به خدا نسبت میدهند.
ﺍﺻﻞ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ.
در عبارت «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ»به کار بردن صیغه مبالغه «ظلّام» به چه معناست؟
ظلّام صیغه مبالغه به معنی بسیار ظلم کننده است، مسلماً خداوند مطلقاً ظلم نمیکند، نه بسیار و نه کم و انتخاب این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به این باشد که: مجازات بدون دلیل از سوی خداوند بزرگ همیشه مصداق ظلم بسیار است.
برگرفته از تفاسیر وزین تسنیم، المیزان، نمونه و نور
مؤسسه نورالیقین
مرکز آموزش تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه