بسم الله الرحمن الرحیم
استاد حسینی آل مرتضی در آغاز جلسه تفسیر مورخ ۲۰ آبان ۱۴۰۲ بر اهمیت موضوع استفاده عملی از آیات قرآن تاکید کردند و فرمودند باید قرآن را مورد استنطاق (به نطق درآوردن) قرار داد چرا که قرآن کتاب زندگی است. امام علی ع میفرمایند: أنَا الْقُرآنُ النّاطِق. اهل بیت علیهم السلام قرآن را کامل روی خود پیاده کردند، لذا ما نیز باید سعی نماییم تا شباهتی به این بزرگان داشته باشیم. یادگیری ترجمه، تفسیر و مفاهیم امری ارزشمند و مهم است، لیکن تنها از لحاظ نظری است و عملی نیست. باید موضوعاتی از آیات را انتخاب کرد و روی زندگی پیاده کرد.
ایشان در ادامه با اشاره به آیه ۸۳ سوره طه (وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى) افزودند یکی از مشکلات جامعه امروز ما عجله است.
مسائل عجله، فوریت و غضب از موضوعات مهم آیات ۸۳ الی ۸۶ سوره طه است
عجله مطالبه چیزی قبل از رسیدن وقت آن عجله است. ابتدا باید مقدمات و زمینه هر امری را باید فراهم کرد تا بعدا دچار پشیمانی نشویم.
عجله در آیات :
در آیاتی از قرآن کریم به مساله عجله اشاره شده است از آن جمله:
- خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ (انبیاء/37)
- وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا (اسراء/11)
- اِنَّ الْاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱۹) اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۲۰) وَ اِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً (۲۱) (معارج)
- وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَومِكَ يَا مُوسَىَ : وجود حضرت موسی از عشق خداوند شعله ور بود لذا این عجله چون در مورد قرب خداوند و دریافت دستورات بود مذموم نیست.
- وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا (طه/114) :خواندن قرآن باید با تدبر و تفکر همراه باشد پیامبر اکرم ص چون میخواستند هم قرآن را سریعتر حفظ نمایند و هم تعالیم آن را زودتر به مردم برساند تعجیل داشتند، حال آنکه خداوند در مقابل نهی وَلَا تَعْجَلْ، امر میفرماید: وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا طلب علم مساله مهمی است و برای کسب علم و دانش نهایتی وجود ندارد. صراط مستقیم قوس صعودی است پس باید روز به روز در علم و فضائل و کمالات پیشرفت کرد.
- وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ (ص/21) : قضاوت عجولانه حضرت داوود
عجله در روایات:
دو روایت درباره عجله نقل شده که به ظاهر با هم تضاد دارند: «العجلة من الشیطان؛ عجله و شتاب از شیطان است» و «خیر البِرِّ عاجله؛ عجله در کار خیر نیکوست» سؤال این است که چگونه میان آن دو ارتباط برقرار کنیم؟ عجله ای که از شیطان است، تصمیم شتاب زده ای است که از خوب و بدی آن اطلاع نداریم، ولی عجله در امر خیر که خوبی آن مشخص است و با تأخیر ممکن است توفیق انجام آن کار از بین برود، خوب است.
تفاوت عجله با سرعت و سبقت:
عجله با سرعت و سبقت تضاد دارد. سبقت به معنای تقدم و پیش گرفتن در عملی است که زمان آن رسیده است. در کارهای خیر باید سبقت گیری کرد. بنابراین اگر زمینه امری فراهم شد و با عقل و منطق سنجیدیم باید در انجام آن عجله کرد. عجله شتابزدگی است اما سبقت و سرعت شتاب است.
تفاوت عجله با سرعت و سبقت:
عجله با سرعت و سبقت تضاد دارد. سبقت به معنای تقدم و پیش گرفتن در عملی است که زمان آن رسیده است. در کارهای خیر باید سبقت گیری کرد. بنابراین اگر زمینه امری فراهم شد و با عقل و منطق سنجیدیم باید در انجام آن عجله کرد. عجله شتابزدگی است اما سبقت و سرعت شتاب است
عجله در مواردی ممدوح است. ازآن جمله:
-در نماز و توبه: حضرت پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «عَجِّلُوا بِالصَّلاةِ قَبْلَ الْفَوْتِ وَ عَجِّلُوا بِالتَّوْبَةِ قَبْلَ الْمَوْتِ»
در آیه 17 نساء «ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ» کنایه است از اینکه وقتى گناهى از آنان سر مى زند در توبه کردن امروز و فردا و سهل انگارى نمى کنند و فرصت را از دست نمى دهند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر»
-در فرج
-در دفن
-در کارخیر
حال با توجه به اینکه خداوند متعال عجله را در ذات انسان قرار داده است و با توجه به اینکه عجله صفتی مذموم است سوال اینجاست که چه کار کنیم تا عجله را کنترل کنیم و این دوگانگی را حل کنیم؟ در قدم اول باید خوب فکر کرد و همه جوانب را با عقل و منطق خوب سنجید رکورد ۱۱ قسم در سوره شمس برای بیان یک نکته است : قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿۹﴾ وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾ نفس خود را باید روز به روز رشد و نمو داد ولیکن انسان حق و حقیقت را دفن می کند تا کسی آن را نبیند. مسائلی مانند نبوت، امامت، اهل بیت علیهم السلام، مهدویت و … حق هستند اما دشمنان میخواهند آن را بپوشانند تا کسی متوجه حقیقت نشود. تزکیه نفس کار سختی است. باید به فکر نقص های خود باشیم. نفس باید محاسبه، مراقبه و معاتبه شود. اگر انسان دچار غفلت شد باید سریع توبه کند و جبران کند آیات و روایات فراوانی در مورد لطف و رحمت خدای مهربان نسبت به بندگان مؤمن گناهکار وجود دارد که در همین راستا، روایاتی حاکی از آن هستند که پروردگار یک فرصت هفت ساعته را در اختیار گناهکاران قرار میدهد تا آنان توبه کنند
حضرت موسی علیه السلام در برابر انحراف قوم بنی اسرائیل با فوریت و غضب واکنش نشان داد و اولین خطاب وی به حضرت هارون، سپس سامری و بعد قوم بنی اسراییل بود. دادگاهی با نهایت عصبانیت و ناراحتی تشکیل داد. وقتی مومن انحرافی را می بیند باید فوریت داشته باشد
سرکار خانم آل مرتضی در ادامه به توجیه و متهم کردن دیگران در خطاها به عنوان موضوع آیه ۸۷ طه اشاره کردند. بنی اسرائیل گناه انحراف خود را توجیه کردند و سامری را مقصر دانستند (قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ)
شخص مجرم مىكوشد تا گناه خود را به گردن ديگران بيندازد در حالیکه پرهيزگاران نفس خويش را به قصور متّهم مى كنند، فَهُمْ لاَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ.
حضرت موسی برای رسیدگی به گناه بزرگ گوساله پرستی دادگاهی تشکیل داد و محاکمه را با برادر خود شروع کردند اما ما معمولا عزیزان و نزدیکان خود را در در اولین قدم تبرئه می کنیم. حضرت موسی می داند هارون مقصر نیست اما باید از او شروع کند و هارون علیه السلام می تواند بی گناهی خود را اثبات کند.
حضرت موسی در سه زمینه هارون رو مورد خطاب قرار داد: قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّواأَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي
بنابراین ابتدا از خودی ها شروع کنیم چون اطرافیان اگر خراب شوند دیگران را نیز خراب می کنند. اطرافیان باید الگو باشند.
حضرت هارون در پاسخ برای خاموش کردن شعله های خشم و التهاب برادرش عبارت قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ را به کار برد تا ابتدا عواطف وی را تحریک کند و سپس با دلیل و منطق بی گناهی خود را اثبات کند.
حضرت موسی در مرحله دوم سامری را مواخذه کرد قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُ
سامری ها و ابولهب ها در همه زمانها وجود دارند. سامری از تعالیم حضرت موسی علیه السلام علیه دین خداوند سوءاستفاده کرد.
امام علی عليه السلام نیز خطاب به حسن بصری فرمودند: … تو اى حسن! سامرى اين امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مىگيرى و با هواى نفس و تفسير به رأى خودت، مكتب تازهاى مىسازى و مردم را به آن فرا مىخوانى.
حضرت موسى عليه السلام براى سامرى چندين مجازات قرار داد:
طرد «فَاذْهَبْ»، نفرين «لا مِساسَ»، تهديد به عذاب آخرت «لَكَ مَوْعِداً»، آتش زدن گوساله «لَنُحَرِّقَنَّهُ»
چرا که ابزار گناه و آثار انحراف بايد نابود شود.
و در نهایت در مرحله سوم دادگاه قوم بنی اسرائیل تشکیل شد و حضرت موسی آنها را به شدت توبیخ کرد.
خداوند داستان حضرت موسی را برای پیامبر تعریف فرمودند (كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرً(طه/۹۹))، ما نیز باید این داستانها را تعریف کنیم و از آنها درس عبرت بگیریم چرا که اعراض از قرآن و مجالس قرآن تبعات سنگینی دارد. (مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا، طه/۱۰۰))
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه