
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نیز) بجا آورند، آنان اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شوند (و حق شناسی نکنند) آن گروه زیانکاران عالمند.

- تفسیر و مفاهیم
- اعراب و موضوع آیات
- نکات تجویدی
موضوع. تدبر در قرآن
دعوت خدای تعالی مبنی بر تدبر در کل قرآن چه هدفی را به دنبال دارد؟
تدبّر كردن در يك آيه، يا سوره يا بخشي از قرآن براي قرآنشناسي کامل و برای پژوهش نهايي كافي نيست.
خداي سبحان انسانها را به فحص و تدبّر در كلّ قرآن تشويق و ترغيب ميكند تا پس از احاطه بر سراسر قرآن، در حدّي كه براي انساني متعارف مقدور است، هماهنگي سراسر قرآن با يكديگر را ببيند؛ «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»[1]
اگر قرآن سخن غيرخدا بود حتماً صدر و ساقه آن ناهماهنگ بود. گفتههاي انسان عادي در حالات مختلف، همچون ذلت و عزت، جنگ و صلح، ضعف و قدرت، فقر و غنا، غم و سرور و مانند آن، گاه ناهماهنگ و ناهمگون است. امّا آيات قرآن كريم كه در طي بيست و سه سال در حالتهاي گوناگون، مانند تبعيد، هجرت، جهاد، شكست مقطعي و ظاهري و فتح و عزّت و در مسائل گوناگون عقيدتي، اخلاقي، عبادي، سياسي، نظامي و مانند آن نازل شده همآوا و يكسان است و هرگز در آن كلام ناهماهنگي نيست. چنين فحص و تدبّر سراسري، حقّ تدبّر در آن است و اگر كسي قرآن را كه سخني از آن زيباتر، رساتر و شيرينتر نيست؛ «اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ»[2]
اينگونه تلاوت و در آن تدبّر كند استناد قطعي آن به خدا و سازگاري آن با فطرت و مصالح انسان را مييابد. آنگاه يقيناً به آن ايمان ميآورد؛ «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ»[3] و چنين ايماني لذّتبخش است.
بعضي از متدبّران، بهره علمي و برخي از آنان بهره عقلي ميبرند و خردورزان (أولواالألباب) با تدبّر در قرآن فطريات فراموش شده خود را به خوبي به ياد ميآورند و قرآن نسبت به آنان تذكره و يادآوري كننده گم شدهاي است كه فطرت نيز آن را ميطلبد.
انسان بسته دل، از تدبّر محروم است؛ « أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»[4]
پس تدبّر در قرآن بهره قلبي است كه درِ آن گشوده باشد؛ چنان كه تلاوت حقْ نصيب زبان صاحبدل است، و راز تدبّر نكردن برخي انسانها در قرآن اين است كه درِ قلب خود را با گناه، غفلت، عصبيّت و تقليد قفل كردهاند؛ « كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»[5]
غبار و چرك و زنگار گناه كه تبهكار با سوء اختيار خويش كسب كرده قلب او را ميبندد و اگر درِ قلب بسته شد نه موعظه الهي و مطلب حق از بيرون در آن نفوذ ميكند و نه عقيده باطل و عادات سوء از آن خارج ميشود.[6]آیه ۱۲۴. وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن
[1] .سوره نساء آیه ۸۲
[2] . سوره زمر آیه ۲۳
[3] . سوره ص آیه ۲۹
[4] . سوره محمد آیه ۲۴
[5] . سوره مطففین آیه ۱۴
[6] .تفسیر تسنیم،ج ۶، ص ۳۹۲
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه