تفسیر تخصصی
مدرس: استاد آل مرتضی
تاریخ؛
۱۴۰۳/۳/۷
ادامه آیه ۶۴ سوره نساء
موضوعات:
دلالت آیه بر عصمت انبیاء
قاعده اغراء به جهل
قاعده نفی سبیل ، قاعده حرمت کتمان حقایق
نبوت عام وخاص
ضرورت بعثت انبیاء
ادامه تفسیر آیه 64 نساء
ومَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا
روز دوشنبه مورخ هفتم خرداد در جلسه تفسیر تخصصی طی ادامه تفسیر آیه 64 نساء استاد ارجمند آل مرتضی موضوعاتی را مورد دقت و بررسی قرار دادند و توضیحاتی تفصیلی با استفاده از تفسیر تسنیم ارائه نمودند از جمله:
اطاعت مطلق از انبیاء الهی
استاد محترم در جواب این سؤال که چرا باید از انبیاء الهی بدون قید و شرط اطاعت کرد چنین توضیح دادند:
عبارت «إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» در حقیقت فعل مضارع و یک جمله خبری بداعی انشا است؛ یعنی یک جمله امری در قالب جمله خبری است و لزوم اطاعت از پیامبران را به اذن الهی بیان کرده و عصمت انبیاء الهی را نیز اثبات می کند.
اثبات عصمت انبیاء با براهین عقلی
1-اگر انبیاء الهی معصوم باشند اطاعت مطلق از آنها واجب است
بر اساس آیه مورد بحث، انبیاء الهی معصومند و دچار خطا و اشتباه نمی شوند پس اطاعت بدون قید و شرط از آنها واجب است.
2-اگر انبیاء الهی دچار اشتباه شوند اغراء به جهل است. اغراء به جهل از سوی خدا قبیح است چون با لطف و حکمت او سازگار نیست پس انبیاء الهی معصومند و اطاعت از آنها بدون قید و شرط لازم است.
3-در آیات مختلف قرآن کریم تأکید به مخلَص بودن انبیاء الهی دارد. مخلَص بودن یعنی خلوص صددرصدی «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» اگر کسی مخلَص باشد شیطان نمی تواند او را اضلال و اغوا کند پس فرستادگان الهی معصومند و اطاعت مطلق از آنها واجب است.
نبوت عام
مباحث مربوط به نبوت عام عبارتند از :
- ضرورت بعثت انبیاء
- عصمت انبیاء
- راه های شناخت انبیاء
- قاعده لطف خداوند
استاد آل مرتضی در مورد ضرورت بعثت انبیاء فرمودند خداوند بر اساس قاعده لطف انسانها را به حال خودشان رها نکرده است، خداوند متعال برای هدایت بشر دو رسول قرار داده است: یکی رسول باطنی در درون انسان «عقل و فطرت» و دیگری رسول بیرونی و آن «انبیاء الهی».
برای تشخیص حق از باطل و صواب از خطا تنها عقل کافی نیست خداوند متعال براساس قاعده لطف و ارشاد جاهل، هدایت خلق را به انبیاء الهی واگذار کرده است. ایشان برای توضیح بیشتر به کلام امام علی (ع) استناد کردند : «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ …»
خداوند رسولانش را برانگیخت تا انسانها را با عقل و فطرت خود آشنا کند و توحید را که در وجود و سرشت انسان نهادینه شده یادآوری کنند و پیمانی را که خداوند در عالم ذر یا فطرت از آنها گرفته است را یادآوری کند. «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى»
استاد محترم متذکر شدند که انسان با کسب علم و معرفت:
-وسعت وجودی پیدا می کند
-قلب او نورانی می شود
-قدرت تشخیص و درک و فهم او بالا می رود
-باور و اندیشه او به کمال می رسد
تا حق عهدی را که در عالم فطرت بسته است ادا کند «لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ»
اکثر مردم دچار کفران نعمت هستند به جای شکر داشته ها، نعمتهای نداشته را یاد آوری می کنند غافل از اینکه هر نفسی که می کشند و یا هر نگاهی که می کنند و یا هر قدمی که برمی دارند… همه نعمت است که حق شکر آن را نمی توانند به جا بیاورند «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»
امام حسین (ع) در دعای عرفه به زیبایی ابتدا به گوشه ای از نعمتهای الهی اشاره میکند و می فرماید: خدایا همه این نعمتها را درحق من عطا نمودی و تفضل کردی و سپس نعمتهای دیگری از خدا طلب می کند: وَ اِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنی وَ اِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنی وَاِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنی؛ و اگر بخواهم از تو، به من عطا کنی و اگر اطاعتت کنم، شکرگزاری کنی و اگر سپاسگزاریات کنم، بر من بیفزایی
ادامه تفسیر آیه 64نساء
طی مبحث ضرورت بعثت انبیاء از زبان مولا علی (ع) استاد محترم به شرح عبارتی دیگر(وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ) ازکلام امام پرداخته و مباحثی پیرامون این موضوع ارائه نمودند.
دفائن العقول
زمان قدیم مردم گنجهای خودشان را زیرزمین پنهان می کردند، به چنین گنجهایی دفینه گفته می شود. در وجود انسان و عقل او خداوند متعال گنجهایی را گذاشته است که با هدایت انبیاء الهی می توان آنها را کشف کرد و استعدادهای نهفته در درون را بارور و شکوفا کرد. «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»
شهید مطهری در این باره می نویسد: نفس انسان مانند دریای عمیق و ظلمانی است که اگر انسان شجاعت لازم را داشته باشد تا در عمق این دریا غواصی کند و در مسیر بر موانعی چون کوسه ها و حیوانات درنده غلبه کند و ظلمتها را کنار بزند می تواند در عمق این دریا گنجهای نهفته را کشف کند.
استعدادهای مختلف که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته به منزله گنجهایی هستند که باید آنها را یافت و عقل خود را به رشد و کمال رساند.
در ادامه مبحث استاد آل مرتضی یادآور شدند که باید اهل علم و معرفت باشیم، باید بیاموزیم، خوب مطالعه کنیم، تدبر و تعقل داشته باشیم و اوقات خود را برنامه ریزی کنیم. اگر تلاش کردیم و طالب علم بودیم خداوند نور معرفت را بر قلب ما جاری می کند علم بدون عقل وبال است؛ «أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء».
ایشان همچنین در پایان مباحث بر اساس روایت وارد شده توصیه کردند که اوقات شبانه روز خود را تقسیم کرده و برنامه ریزی کنیم
و زمانی را برای مطالعه و کسب علم و زمانی را برای عبادت و ساعاتی را برای خانواده و کارهای منزل و لذتهای حلال و مهمانی و … بگذاریم.
اغراء به جهل
اغراء به جهل یکی از قواعد اصول در علم کلام است در اصطلاح به معنای حقیقی را مخفی کردن و شخص را در جهل نگه داشتن است. یعنی کسی بخواهد حقیقتی را وارونه جلوه دهد، خلاف واقعیت را اظهار کند. این کار گاهی جایز است مانند توریه کردن یعنی به طور استثناء حقیقتی را بنا بر مصلحتی پنهان کردن و گاهی حرام است مانند قرار دادن معجزه در دست پیامبر دروغین.
اغراء به جهل بر خداوند قبیح است زیرا ظلم و نقص از خدا صادر نمی شود. به طور مثال امروزه کسانی هستند که با سوء استفاده از جایگاه خود دیپلم یا لیسانس یا …. مدارک جعلی به دیگران می فروشند یا فضیلتی را به دروغ به دیگران نسبت می دهند که نوعی اغراء به جهل است.
کار برد قاعده اغراء به جهل
1.اثبات وجوب لطف خداوند بر مخلوقت
- اثبات لزوم تکلیف بر بشریت
- اثبات ضرورت ارسال انبیاء
4- اثبات ضرورت نصب امام و عصمت انبیاء الهی و حجیت سنت آنها
قاعده ارشاد به جهل
قاعده ارشاد جاهل هم از قواعد اصولی است و از قواعد عام فقهی است بر این اساس ارشاد کسانی که در احکام شرعی و اصول دین جاهلند بر عالمان واجب است که آنها را ارشاد کنند ادله عقلی و نقلی هم این قاعده را تأیید می کند.
قاعده کتمان حقایق
این قاعده یکی از قواعد اصول است. عده ای هستند که بر اساس حسادت حقایق وصفات نیک دیگران را کتمان می کنند. و بر عکس اشتباهات و نقایص دیگران را آشکارا بیان می کنند. مثل فضایل امیرالمؤمنین که دشمنان ایشان از روی حسادت و عداوت بسیاری از صفات و فضایل ایشان راکتمان کردند و دوستان امام (ع) نیز از ترس جانشان فضایل و کمالات ایشان را از مردم پنهان کردند.
«وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتَم تَعْلَمُونَ»( 42بقره)
حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اينكه مىدانيد، كتمان نكنيد.
موسسه نورالیقین
مرکزتخصصی تفسیر علوم قرآنی
بدون دیدگاه