مدرس: استاد آل مرتضی

تاریخ: ۲۳ تیر ۱۴۰۳ مصادف با ۷ محرم ۱۴۴۶ – قسمت اول

آیه ۴۵: عاقبت سمتکاران

آیه ۴۶: اهداف سفر و عبرت آن

تاریخ: ۲۳ تیر ۱۴۰۳ مصادف با ۷محرم ۱۴۴۶- قسمت دوم

آیات ۴۷ و ۴۸: تقاضای عذاب الهی

فكَأَيِّن مِّن قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَا وَهِيَ ظَالِمَةٞ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئۡرٖ مُّعَطَّلَةٖ وَقَصۡرٖ مَّشِيدٍ (٤٥)
و چه بسيار شهرها را در حالى كه اهلش ستمكار بودند، هلاك كرديم، پس [به سبب نزول عذاب سقف هاى خانه هايشان خراب شده و ديوارهايشان بر] سقف ها فرو ريخته است و [چه بسيار] چاه هاى پر آب [كه به سبب نابود شدن مالكانش] متروك افتاده و كاخ ها و قصرهاى برافراشته [و محكمى كه بى ساكن و بى صاحب مانده است ]
در آیه قبل، مجازات خدا را به صورت سر بسته بیان کرد، در این آیه به طور گسترده بیان شده است، مى فرماید:
1. چه بسیار شهرها و آبادى ها که ما آنها را هلاک کردیم در حالى که ظالم و ستمگر بودند (فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَة أَهْلَکْناها وَ هِیَ ظالِمَةٌ).
2. آنها بر سقف هاى خود فرو ریختند (فَهِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها).
یعنى شدت حادثه به قدرى بود که نخست سقف ها فرو ریختند و بعد دیوارها به روى سقف ها!.
3. و چه بسیار چاه هاى پر آبى که صاحبانش نابود و آب هایش در زمین فرو رفته بود، معطل و بى مصرف ماندند، نه کسى از آنها آبى مى کشد و نه تشنه اى از آن سیراب مى گردد (وَ بِئْر مُعَطَّلَة).
4. و چه بسیار قصرهاى پرشکوه و کاخ هاى سر به آسمان کشیده و به صورت زیبا گچکارى شده، ویران گشتند و صاحبانش به دیار عدم شتافتند (وَ قَصْر مَشِید).
و به این ترتیب، هم مساکن پر زرق و برق و مستحکم آنها بى صاحب ماند و هم آب هائى که مایه آبادى زمین هایشان بود.سیر در ارض و بیدارى دل ها
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از اقوام ظالم و ستمگرى بود که خداوند آنها را به کیفر اعمالشان رسانید، و شهر و دیارشان را ویران ساخت، در نخستین آیه مورد بحث، به عنوان تأکید روى این مسأله مى گوید: آیا آنها سیر در زمین نکردند تا دل هائى داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند؟ یا گوش هاى شنوائى که نداى حق را بشنوند (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها).
آرى، ویرانه هاى کاخ هاى ستمگران و مساکن ویران شده جباران و دنیا پرستان، که روزى در اوج قدرت مى زیستند، هر یک در عین خاموشى هزار زبان دارند و با هر زبانى هزاران نکته مى گویند.
وقتی به کوفه سفر می کنید در کوفه بین حرم میثم و مسجد کوفه، دو امارت می بینبید: یکی خانه امیرالمومنین، دیگری دار الاماره ابن عبیدالله زیاد؛ یکی مانده و دیگری خرابه ای تبدیل شده.
دلیلش چیست؟
چون صاحب اولی برای دین خدا کار کرد به عبارت دیگر امیرالمومنین برای دین خدا تلاش کرد خانه ساده اش ماندگار شد ولی دیگری ظلم کرد از آن خرابه‌ای پیش نمانده نمانده است.


اهداف سفر
1.دقت در سرگذشت پیشینینان
دقت در زندگی کسانی که ظلم کردند باعث می شود:
1,قلب عاقل
2.گوش شنوا
مراد این گوش ظاهری نیست . گوش دل، شنوا و چشم دل بینا شود.
2. سیر و سفر الهی و اخلاقی برای درس عبرت
در سیر و سفر نباید تنها تماشاچی مناظر بود بلکه باید دقت کرد و درس عبرت گرفتند.

هر پدیده ای دو مساله دارد: ۱.ملک۲.ملکوت
تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ (ملک، ۱)
أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ(اعراف، ۸۵)
باید با دیدن وجه ملکی هر پدیده به ملکوت آن را درک کنیم و به مردم تذکر بدهیم.
چرا تذکر؟
خداوند در آیه شریفه وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ(ذاریات، ۵۵)

خداوند در ادامه می فرماید:
فَإِنَّها لا تَعْمَى الأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ
اصل نابینایی چیست؟
نابینایی چشم ظاهر نیست بلکه چشم دل انسان کور شود. این بر اساس گناه است و نتیجه آن کوتاهی درباره دین و قران است.

استاد در ادامه در توضیح عبرت گیری به شرح دومین آیه سوره حشر پرداختند.
هوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لاَِوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللّهِ فَأَتاهُمُ اللّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الأَبْصارِ.
هو الذی: او کسی است. الذی موصول و نعت است در نتیجه مشعر به علیت
أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ: اشاره به یهودیان بنی نضیر است.
زمان پیامبر در سرزمین مدینه سه گروه از یهود زندگى مى کردند: بنى نضیر ، بنى قریظه و بنى قینقاع. آنها در اصل اهل حجاز نبودند ولى، چون در کتب مذهبى خود خوانده بودند که پیامبرى از سرزمین مدینه ظهور مى کند، به این سرزمین کوچ کردند، و در انتظار این ظهور بزرگ، بودند.
هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت فرمود با آنها پیمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى یافتند از نقض این پیمان، فروگذار نکردند.
کعب بن اشرف ، با چهل مرد سوار از یهود، به مکّه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که همگى متحداً بر ضد محمد(صلى الله علیه وآله)پیکار کنند، سپس ابو سفیان با چهل نفر از مکیان، و کعب بن اشرف یهودى با چهل نفر از یهود وارد مسجد الحرام شدند، و در کنار خانه کعبه پیمانها را محکم ساختند، تصمیم داشتن مدینه را محاصره کنند و پیامبر را نابود کنند.
قدرتهای مادی خیال می کنند،قدرتمند هستند در این ماجرا، این خبر از طریق وحى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید.
مسلمانان براى جنگ با این قوم پیمان شکن حرکت کنند، هنگامى که آنها با خبر شدند به قلعه هاى مستحکم و دژهاى نیرومند خود پناه بردند، و درها را محکم بستند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد: بعضى درختان نخل را که نزدیک قلعه ها بود، بکنند یا بسوزانند.
این کار، شاید به این منظور صورت گرفت که یهودیان را که علاقه شدیدى به اموال خود داشتند از قلعه بیرون کشد و پیکار، رو در رو انجام گیرد، این احتمال نیز داده شده که: این نخلها مزاحم مانور سریع ارتش اسلام در اطراف قلعه ها بود، و مى بایست بریده شود.
به هر حال، این کار فریاد یهود را بلند کرد، گفتند: اى محمّد! تو پیوسته از این گونه کارها نهى مى کردى، پس این چه برنامه اى است؟ آیه پنجم این سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت که: این یک دستور خاص الهى بود. محاصره چند روز طول کشید، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى پرهیز از خونریزى به آنها پیشنهاد کرد که سرزمین مدینه را ترک گویند و از آنجا خارج شوند، آنها نیز پذیرفتند، در آخر این آیه خداوند می فرماید: اعْتَبِرُوا یا أُولِی الأَبْصارِ؛ چه کسانی می توانند درس عبرت بگیرند. کسانی که چشم دلشان بینا به نور علم و معرفت است.
انسان بدون علم یا عالم بدون عمل که تنها علمش را مانند وسیله نقلیه منتقل می کند، هرگز نمی تواند عبرت بگیرد.


ایشان در شرح و تبیین آیه مورد بحث بیان داشتند:

مسلمانان با امکانات مادی کم به سمت قبیله بنی نضیر با آن امکانات مادی حرکت کردند. توانستند بدون خونریزی آنها را خارج کنند. البته خداوند فرمود هو الذی اخرج یعنی عامل اخراج یهود منحصر در خداوند است،به عبارت دیگر تتها خداوند آنها را اخراج کرد. یعنی عامل اصلی موفقیتها بزرگ خداوند است. البته این نصر مومنان در سایه حرکت کردند.
شما فکر نمی کردید آنها از مدینه بروند و بنی نضیر هم فکر کرد حصون محکم آنها را حفظ خواهد کرد.
اما قدرت خداوند با القا وحشت و اضطراب در قلوب یهودیان، موجب شد تا خانه های خودشان را با دست تان خود و دستتان مومنان خراب کنند.
در اولین مرحله که مسلمانان کوچ کردند آنها فوج فوج خارج شدند.(لاول الحشر). این اخراج نشانه قدرت خداوند است.
معنای عبرت: گذر کردن، سنجیدن، از حالی به حال دیگر منتقل شدن.
مفردات راغب: والعبرة بالحالة التي يتوصل بها من معرفة المشاهد إلى ما ليس بمشاهد
عبرت حالتی است که انسان را از امور مشهود(ظاهر) به غیر مشهود (باطن) می رساند.
گذر کردن از ملک به ملکوت، از ظاهر به باطن پدیده ها و وقایع و پیاده کردن روی خودشون.

چه عاملی کربلا را به وجود آورد؟ چه کسانی یاری کردند؟
ترک امر به معروف و نهی از منکر باعث این فاجعه شد. اگر ما نیزاین واجب را ترک کنیم بدها بر ما مسلط می شوند.

موسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *