تفسیر تخصصی
مدرس: استاد آل مرتضی
تاریخ؛
۱۴۰۳/۵/۱
موضوع: ادامه آیه ۶۴ سوره نساء
نقد نظریه صاحب المنار
نظریه تفویض و عقیده مفوضه
معنای لغوی و اصطلاحی تفویض
معنای تفویض در علوم مختلف
دلایل محال بودن تفویض در مورد خداوند
نتیجه تابع اخس مقدمات است
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ…» (نساء،۶۴)
جلسه تفسیر تخصصی در روز دوشنبه اول مرداد 1403 تشکیل شد استاد محترم آلمرتضی در ادامه تفسیر آیه ۶۴ نساء در رابطه با عصمت انبیاء در تمامی ابعاد، دو موضوع مهم عدم استقلال پیامبر در اجتهاد احکام حتی در امور جزئی و موضوع تفویض و ابطال آن را با استفاده از نظر گروهی از مفسرین اهل سنت و شیعه مورد نقد و بررسی قرار دادند.
ایشان ابتدا به بررسی نظر گروهی از مفسرین درباره ایات ۶۷ انفال و ۴۲ توبه در مورد حکم اذن پیامبر بر آزادی اسرا واذن به منافقین برای عدم شرکت در جنگ پرداختند که آیا در این دو حکم پیامبر اجتهاد کرد و دچار خطا و اشتباه شده است؟
۶۷ انفال درمورد جنگ بدر و گرفتن فدیه از اسرا
«مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ….»(انفال،۶۷)
هیچ پیغمبری را روا نباشد که اسیران جنگی بگیرد (تا از آنان فدیه گرفته و آنان را رها کند…»
و ۴۳ سوره توبه در مورد جنگ تبوک اذن پیامبر به منافقین
«عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ» (توبه،۴۳)
(ای رسول) خدا تو را ببخشاید چرا پیش از آنکه دروغگویان از راستگویان بر تو معلوم شوند به آنها اجازه دادی
نظر مفسرین اهل تسنن
۱. گروهی از مفسرین اهل تسنن معتقدند پیامبر (ص) وقتی در مورد رویدادی وحی نازل نمیشد براساس اجتهاد عمل میکرد که گاهی تصمیم و عمل ایشان برخلاف اولویت و مصلحت بود. اگر خداوند متعال در آیات مربوط به واقعه بدر و تبوک پیامبر را مورد خطاب و عتاب قرار داده به این دلیل است که بر خلاف مصلحت و اولویت عمل کرده است.
۲. گروهی دیگر بر این باورند که آیه ۶۷ انفال و ۴۳ سوره توبه اذن رسول خدا نه ذنب اصطلاحی است و نه لغوی بلکه عتاب در این آیه غیر جدی است و در حقیقت نوعی دعا و تقدیر و تکریم نسبت به ساحت عظیم الشان پیامبر اسلام است پس ترک اولی و ترک مصلحت در این دو رویداد از پیامبر سر نزده است. گرچه عصمت انبیاء منافاتی با ترک اولی ندارد.
۳. گروهی از دانشمندان هم عمل پیامبر اسلام ترک اصلح می دانند و معتقدند که ترک اصلح ذنب لغوی است نه اصطلاحی و عرفی،
پیامبر براساس اجتهاد زمانی به منافقین اذن داد که هنوز قبل از آن وحی نازل نشده بود و اشتباه در چنین مواقعی از انبیاء جایز است و عمل مخالف وحی و نافرمانی خدا جایز نیست و همه ابنیاء الهی و پیامبر اسلام هرگز در دریافت و ابلاغ و عمل به وحی دچار خطا و اشتباه نمیشود.
نظر مفسران شیعه
غالب دانشمندان شیعه معتقدند مفاد این دو آیه اذن پیامبر را ترک اولی از جانب ایشان نمیدانند و بر این نظر هستندکه خطاب و عتاب در این آیات شریفه متوجه پیامبر (ص) نیست در حالی که در بحث عصمت انبیاء ترک اولی را از جانب آنها مضر نمیدانند
گرفتن فدیه از اسراء
براساس تفسیر نمونه ظاهر آیات فوق متوجه گروهی است که قبل از پیروزی کامل مشغول گرفتن اسرای جنگی برای اهداف مادی شدند و این ارتباطی با شخص پیامبر(ص) و آن دسته از مؤمنانی که هدف جهاد را تعقیب میکردند ندارد.
علامه طباطبایی: در میان انبیاء الهی سابقه ندارد که پیامبری اسیری گرفته و حق داشته باشد از این راه مالی به دست آورد مگر اینکه بخواهد آئین خود را مستحکم کند.
اذن رسول خدا در جنگ تبوک
صاحب تفسیرالمیزان ضمن نقد و بررسی موضوع اذن رسول خدا در جنگ تبوک میگوید: آیه در مقام آن است که بفرماید نفاق و دروغگویی منافقین ظاهر و عیان است و آنها با مختصر امتحانی خود را میبازند و رسوا میشوند در این آیه خداوند خطاب و عتاب را متوجه پیامبر کرده و او را سرزنش میکند گویا ایشان خواستند که حیثیت و آبروی منافقین محفوظ مانده و پرده بر روی رسوایی آنان انداخته شود و این یکی از آداب کلام است مانند ضربالمثل: «ایاک اعنی و اسمعی یاجارة» به در میگویم تا دیوار بشنود.
در این آیات خداوند میخواهدکه درون منافقین به وضوح و ظهور برسد ومی گوید اگر رسول خدا اذن نمی داد آنها زودتر رسوا میشدند نه اینکه بخواهد تقصیری را به گردن رسول خدا بیاندازد.
این که میگوید چرا اجازه دادی یعنی اجازه نمیدادی بهتر بود، اذن رسول خدا نه ذنب عرفی است نه لغوی بلکه عتاب غیرجدی است و عبارت در “عفا الله عنك” دعاست نه در مقام خبر
معنای ذنب از نظر لغوی یعنی عملی که آثار و تبعات بدی دارد.
در ادامه مباحث عصمت انبیاء استاد محترم موضوع تفویض وابطال آن را با مستفاد از تفسیر تسنیم شرح دادند و فرمودند:
آیه ۶۴ نساء به دلیل عصمت پیامبران اطاعت بدون قید و شرط را از آنها واجب میداند و همچنین آیه اولوالامر (اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولوالامرمنکم…) که عصمت پیامبر و اهلبیت را اثبات میکند
تفویض و ابطال آن
گروهی در مورد اطاعت مطلق از پیامبر و اهلبیت دچار گرایش افراطی شدند و معتقدند که خداوند، جهان را آفرید و بعضی از کارهای آن را به پیامبر و اهلبیت واگذار کرده مثل رزق و روزی، که به حکم عقل محال است.
اینگونه تفویض در مورد خدای سبحان به ادله زیر محال است.
1. از لحاظ مبدا فاعلی قدرت بیکران فقط در اختیار حق تعالی است تنها او قادر مطلق است و هیچ کس چنین قابلیتی ندارد که خداوند علم و قدرت بیکران خویش را به او واگذار کرده و خود را عزل کند و اختیار خویش را به او واگذار کند و فعلا عملی انجام ندهد تا در قیامت حسابرسی کند پس این امر شدنی نیست
۲. از لحاظ مبدا قابلی این تفویض محال و باطل است که خداوند واجبالوجود بخواهد امور خود را به ممکنالوجودی چون پیامبر واگذار کند کسی که در اصل وجودش در حدوث و بقا و اندیشه و ادراک و حرکت و فعالیت به غیر خودش متکی است. در تفویض باید دو طرف مفوض و مفوضالیه مستقل باشند و حیات آنها به یکدیگر متکی نباشد.
۳. اگر بر فرض پیامبر بخشی از احکام را توسط وحی از خداوند دریافت کند و بخشی را خداوند به او واگذار کرده باشد تا احکام را اجتهاد کند اگر چنین شود با سایر مجتهدین و علما تفاوتی نخواهد داشت زیرا آنچه بر اساس اجتهاد حاصل شود ادله ظنی است نه یقینی پس کلام پیامبر نیز در آن موارد براساس ادله ظنی خواهد بود نه یقینی.
معنای تفویض
تفویض یعنی واگذاری کار به دیگری و عزل خود، سپس رسیدگی به حساب کسی که امور به او واگذار شده است.
بر اساس کلام امام حسن عسکری (ع) خداوند سبحان کاری را به اهلبیت (علیه السلام) واگذار نکرده است بلکه قلب آنان را ظرف اراده الهی قرار داده است.
علامه جوادی آملی میفرماید: ظرف وجود اهلبیت و پیامبر (ص) قابلیت دارد نه فاعلیت یعنی قلوب اهلبیت این وسعت و قابلیت و ظرفیت را دارد که خداوند بر طبق اراده خویش مقداری از علم خویش را در آنها بریزد و سینه و قلب آنها مظهر تجلی اراده الهی شود نه مصدر آن، حکم الهی و ایجاد قوانین تکوینی و تشریعی فقط به دست خداوند است و مرید و مراد حقیقی او است و این شریعت است که انسان مختار و متفکر را پرورش می دهد و فقط با علم و اراده الهی تنظیم می شود. هیچ قانون اصلی وحکم اصلی با فکر موجود ممکنی ایجاد نمیشود یک موجود ممکن الوجود تنها میتواند قوانین الهی را با عقل برهانی و ادله نقلی معتبر کشف کند در واقع دین و شریعت صراطند که خدا ترسیم کرده و عقل و نقل مانند سراجی هستند روشنگر این راه که مصداق این چراغها اهل بیتند که دارای عقل کامل و متجلی وحی الهی هستند که در واقع احکام الهی را:
1. معصومانه درک می کنند.
2. معصومانه نگهداری و حفظ میکنند.
۳. معصومانه ابلاغ کرده وعمل می کنندکه گاهی عمل آنها قبل از ابلاغ و گاهی همزمان و یا بعد از ابلاغ است.
موسسه نورالیقین
مرکزتخصصی تفسیر علوم قرآنی
بدون دیدگاه