وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا (نساء/64)

‌‌‌َ‌‌‌‌َ‌روزدوشنبه مورخ هفدهم اردیبهشت استاد حسینی آل مرتضی علاوه بر مرور مباحث قبل به شرح موضوعات دیگری از آیه ۶۴ پرداختند از جمله:

  1. ویژگی‌های منافقین
  2. وظیفه مؤمنین دربرابر منافقین
  3. طرح سؤال ازسوی منافقین مرائی برای ایجادشبهه
  4. پاسخ به شبهات وابطال آنها

ویژگی‌های منافقین

۱- تظاهر به ایمان و ادعای دوستی

آنها اشخاصی متظاهر و مدعی ایمان و عمل صالح و دوستی و کمک به دیگرانند درحالی که در باطن معرضند و همدست شیطان و خداوند از درون آنها آگاه است.
اوایل اسلام مشرکان و یهودیان مدینه که تازه اسلام آورده بودند، دلیل مسلمان شدن آنها به دست آوردن سهمی از اموال و غنائم جنگی مسلمانان یا کسب عزت و محبوبیت بین مردم بود. همه اینها برای مصلحت خودشان بود.

«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُواأَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ…» (14حجرات)

۲- فرار از سختی‌ها و مشکلات

ازدیگرخصوصیات آنها این بود که درموقع مشکلات و سختی‌ها در کنار پیامبر و مردم نبودند و عقب نشینی و یا فرار می‌کردند هچون جنگ بدر که 300 نفرازمنافقین میدان جنگ را ترک کردند. علی علیه السلام همواره درکمک به مردم پیشتاز بودند و از دیگران سبقت می‌گرفتند و در جنگها هیچگاه پشت به دشمن نمی‌کردند و کرار بودند.

۳- تحاکم به طاغوت

با وجود اینکه خداوند متعال تحاکم به طاغوت را حرام کرده بود منافقین علاوه بر این که خودشان به طاغوت مراجعه می‌کردند دیگران را هم تشویق به این کار می‌کردند و بهانه آنها رعایت ادب و انجام امور صلاح و خیر بوده است.

۴- دروغگویی و حلافی

آنها برای اثبات ادعای دروغین بسیار قسم می‌خوردند ودروغ می‌گفتند. «یحلفون بالله…»از دیگر صفات ناشایست منافقین این بود که خیلی قسم می‌خوردند و خیلی دروغ می‌گفتند به جای عذرخواهی از خدا و رسول و طلب مغفرت کار زشت خود را توجیه می‌کردند.
«وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ»(8 قلم)

از آیه 60 الی 64 خداوند در مورد آنها با فعل مضارع می‌فرماید: «یزعمون انهم آمنوا…»
« یریدون اَن یتحاکموا…»
« یصدون صدودا…»
« یحلفون بالله…»

۵- عیب‌جویی

منافقین مرائی همواره با عیب‌جویی و ایجاد شبهه با سؤالات واهی سعی می‌کردند مقام پیامبر وائمه را پایین بیاورند ودردین خدشه وارد کنند و به جای اینکه عیب خود را ببینند و برطرف کنند عیب دیگران را در بین عموم فاش می‌کردند عیب‌جویی آنها به قصد تزکیه و تذکر نبود بلکه به قصد تحقیر و توهین بود. «هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ» (۱۱قلم )

وظیفه مؤمنین دربرابر منافقین

1.از مهمترین وظیفه مؤمنین این است که در ابتدا با علم و معرفت اطرافیان خودشان را خوب بشناسند و به سادگی به آنها اعتماد نکنند حرف آنها را با دلیل و منطق بپذیرند، کورکورانه از دیگران تبعیت نکنند، فریب ظاهر زیبا و سخنان جذاب منافقین و مدعیان دوستی را نخورند.

2.خداوند متعال می‌فرماید: «.وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»(4 منافقین).
ای پیامبر ظاهر جذاب و زیبای آنها و کلام بلیغ آنها تو را به تعجب و فریب وادار نکند….

3.مؤمنین باید ظاهری زیبا و آراسته و پاکیزه داشته باشندخود را از هر لحاظ قوی کنند(جسمی و روحی) علم و آگاهی و معرفت خود را در هر زمینه بالا ببرند و با مطالعه و ورزش روح و جسم خود را قوی و همواره با کلامی بلیغ و زیبا صحبت کنند چرا که پیامبراسلام مؤمنین را از کلام ملهون و عامیانه نهی فرموده است.

4.به طور مستمر باید پله پله اعتقادات و باورهای خود را مستحکم کرده و با مطالعه وسیع وگسترده در زمینه‌های مختلف علمی فرهنگی،تاریخی، اعتقادی، تا دلایل علمی و عقلی و نقلی و اخلاقی و پاسخ قانع کننده و ابطال کننده بر شبهات ایجاد شده توسط منافقین را داشته باشند زیرا علی علیه السلام می‌فرماید: «التاریخ یعیده»
بر این اساس اگر دنیا بر علیه مسلمانان منقلب شود مؤمن ثابت قدم است و منقلب نمی شود

« صبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً »

در ادامه مباحث آیه 64 نساء مدیریت محترم موسسه نورالیقین با استفاده از تفسیر وزین المیزان به سؤالات وشبهات وارد شده از سوی منافقین مرائی پرداختند وپاسخ‌ها ی داده شده از سوی علامه طباطبایی را مورد شرح وبررسی قرار داده و توضیحاتی را ضمیمه کردند.

1.رسول خدا مخلوق و بشر است اگر اطاعت از رسول خدا برای سود و منفعت باشد و اگر این سود و منفعت را بدون اطاعت از رسول خدا بتوان کسب کرد آیا باز هم نیاز به اطاعت از رسول خدا وجود دارد؟

2. چرا نمی‌شود بدون واسطه از خدا درخواست کنیم و رسول خدا را کنار بزنیم؟

3. درحالی که خدا مستقیماً نیاز ما را برآورده کند اگر باز هم به رسول خدا رجوع کنیم شرک نورزیده‌ایم؟

4. اوایل اسلام گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله تکلیفی را بر مسلمانان معین می‌کردند، عده‌ای از صحابه از پیامبر می‌پرسیدند که این دستور از جانب خودت است یا از جانب خدا؟ آیا این پرسش بیانگر خطا و اشتباه رسول خدا در بعضی موارد نیست؟

وجه بطلان شبهات

در پاسخ سؤال اول باید گفت که خداوند فرمود ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر اینکه به اذن الهی بدون قید و شرط باید از آنها اطاعت کنید و همچنین فرمودند اطاعت از رسول در طول اطاعت از خداست «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»

پس بر مردم واجب است در دو ناحیه از رسول خدا اطاعت کنند.

  1. احکامی که از ناحیه وحی بیان کرده است
  2. احکام حکومتی که درزمینه‌های مختلف خود ایشان بر اساس اجتهاد صادر کرده است.

درپاسخ سؤال دوم وسوم باید گفت که خداوند در سوره یوسف می‌فرماید: وقتی فرزندان یعقوب اقرار به خطا و معصیت کردند یعقوب گفت من از خداوند برای شما طلب استغفار می‌کنم.
در آیه مورد بحث هم می‌فرماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»
وقتی منافقین برای عذرخواهی نزد تو می‌آیند و از خدا طلب مغفرت می‌کنند و می‌فرماید اگر رسول خدا هم برای آنها طلب مغفرت کنند خداوند هر آینه تواب و رحیم است
خداوند متعال درسوره محمد نیز به پیامبر عظیم الشأن اسلام امر می کند که برای مؤمنین طلب مغفرت کند «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ….»

پس مسأله طلب استغفار و آمرزش برای گناهکاران تنها به رسول اکرم منحصر نشده بلکه خداوند از فرشتگان و ملائکه نیز می‌خواهدکه طلب مغفرت کنند بنابراین شرک محسوب نمی‌شود چون به اذن الهی است.

«… وَ الْمَلائِکَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ».(5 شوری)
پس در خواست کمک وشفاعت هم از رسول خدا واولیاء خدا به اذن الهی شرک محسوب نمی شود و امری است به فرمان خداوند، به دلیل شأن مقام ومنزلت بالای پیامبر وائمه اطهارعلیه السلام وآبرو عزت وشرف آنهاست وهمچنین به واسطه آنها استجابت دعا مغفرت وشفاعت نسیب افراد عاصی وناامید می‌شود.

در بررسی سؤال چهارم، باید گفت که در زمان حیات پیامبر فقط چند مورد از این سؤال‌ها پیش آمد سؤال ابن عباس پسرعموی پیامبر در قضیه سد الابواب که از جانب خداوند دستور داده شد که همه درهای خانه‌هایی که به سمت مسجدالحرام باز است باید بسته شود الا درب خانه علی علیه السلام و دیگری سؤال خلیفه دوم در روز عید غدیر که آیا دستور جانشینی علی ابن ابیطالب از جانب خداست یا خودت. کسانی که امروزه چنین سؤالات واهی می‌کنند تنها برای پوشاندن خطا و اشتباهات خلیفه اول و دوم، ومنافقین ومدعیان دروغین تا بگویند که پیامبر هم گاهی خطا و اشتباه می‌کرده و در همه ابعادعصمت نداشته است.می‌خواهند کارخود را با این سخن توجیه کنند که پیامبرهم در اجتهاد و احکام حکومتی دچارخطا و اشتباه می‌شده. در حالی که براساس قاعده تنزیه الانبیاء همه پیامبران خصوصاً پیامبر اسلام در همه ابعاد زندگی عصمت دارند و اگر پیامبر اسلام حکمی براساس اجتهاد صادر می‌کنند این حکم قطعی از جانب خداوند است نه حکم ظنی مثل حکم مجتهدین وعلما . اجتهاد رسول خدا با اجتهاد سایر علماء که بر اساس ظن و گمان و خبر واحد حکم می‌دهند متفاوت است و پیامبر هرگز دچار خطا و اشتباه نمی‌شود. اطاعت از خدا ذاتی و اطاعت از پیامبر عرضی و به اذن خداوند است پیامبر در اوامر و نواهی خود استقلال ندارد بلکه همه احکام او مستقیم و غیرمستقیم از جانب خدوند است.«وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا … »

مؤسسه نورالیقین

مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *