تفسیر تخصصی سوره مبارکه نساء
مدرس : استاد حسینی آل مرتضی
تاریخ:
۱۴۰۳/۸/۲۱
موضوع : آیه ۶۶ سوره نساء( درباره منافقان )
گزیده تفسیر
تناسب آیات
دین آسان
ولَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (66نساء)
روز دوشنبه مورخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ جلسه تفسیر تخصصی با شرح و تفسیر آیه ۶۶ سوره نساء برگزار شد
استاد حسینی آل مرتضی ابتدا اشاره ای بر موضوع آیات قبل داشتند و فرمودند آیات قبل با آیه ۶۶ نساء در سیاق واحدند و با هم پیوستگی دارند و هر دو در مورد منافقین صحبت می کند ولی در اصل شامل حال همه کسانی است که صفات آنها را دارند؛ کسانی که در برابر احکام الهی مطیع نبوده و نه تنها تسلیم نمی شوند بلکه شکوه و اعتراض کرده و درعمل نیز ابراز می کنند.
استاد محترم در ادامه به شرح و تفسیر چند موضوع از این آیه شریفه با محوریت تفسیر تسنیم پرداختند.
نفی تکلیف فوق طاقت
در این آیه خداوند متعال عسر و هرج و تکلیف بیش از توان را دراحکام دین نفی میکند در حالی که توان انسان بیش از تکالیفی است که بر عهده او گذاشته شده است، در قرآن کریم احکام دین با صفت آسان توصیف میشود: یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمی خواهد(بقره/۱۸۵)
در آیه مورد بحث خداوند متعال در مقام توصیف احکامی است که بر بنی اسرائیل در شرایط خاصی واجب شد:
۱- أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ: کشتن یکدیگر
۲- اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ: خروج از شهر و دیار خود و تبعید به زندگی در بیابان به مدت ۴۰ سال
چنین احکام دشواری بر مسلمانان صادر نشد. خداوندمتعال می فرماید: اگر فرضاً چنین احکام دشواری بر شما واجب می شدعمل نمی کردید مگر عده کمی (مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ)
و اگر فرضاً این احکام برشما مسلمانان نازل میشد منافقین کفر و عناد و لجاجت خود را در عمل نشان می دادند.
بنیاد اسلام بر تساهل و تسامح استوار است، هر چند محتوای قرآن عمیق و ثقیل و سنگین است لیکن فراگیری و آموزش و حفظ و عمل به آن سهل است وحرجی در آن نیست.
«وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» (78/حج)
«وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» (17قمر)
پيامبر (ص) می فرماید : «بُعِثْتُ عَلَی الشَّریعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ»؛ من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شدهام.
یکی از دلایلی که تکالیف الهی به ظاهر دشوار و سنگین به نظر می رسد به خاطر عدم آگاهی انسان از فلسفه و حکمت این تکالیف است.
… رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا به…؛ پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت بر دوش ما منه (بقره/286)
مصادیق تکالیف فوق طاقت
در آیه مورد بحث خداوند متعال دونمونه از تکالیف مالا یطاق الهی را مثال می زند:
۱- قتل یکدیگر: آیه ۵۲ سوره بقره بعد از اینکه حضرت موسی (ع) برای دریافت الواح تورات به میقات رفتند و سفرشان بیش از ده روز طول کشید قومش در غیبت ایشان به پیروی از سامری گوساله پرست شده و از راه دین منحرف گشتند و از جانب خداوند دستور رسید که باید توبه کنند و بعد همگی باچشم های بسته یکدیگر را بکشند.
استاد محترم به این نکته مهم اشاره کردند که بعد از ۱۴۰۰ سال که از غیبت امام ما شیعیان میگذرد شیعیان نباید شک کرده و عقب گرد داشته باشند و هرگز نباید دست از وظایف و تکالیف خود بردارند.
۲- دومین مصداق که خداوند متعال در آیه ۲۶ مائده به آن اشاره می کند: قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ…
وقتی حضرت موسی به قوم بنی اسرائیل دستور داد که وارد سرزمین مقدس شوند ولی آنها اطاعت نکردند و گفتند خودت برو با خدایت با آنها بجنگ. خداوند هم فرمود: به درستى كه آن سرزمين مقدّس تا چهل سال برآنان ممنوع شد و در صحرای سینا سرگردان شدند.
احکام الهی درحقیقت موعظه هستند اگر بدون حرج و با کمال عشق و علاقه عمل شود خیر و صلاح و ثبات قدم نصیب انسان می شود «…. لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا»
مؤمن اگر ثبات قدم داشته باشد هرگز متزلزل نمی شود و چون کوه محکم و استوار است.
امام علی (ع) میفرمایند: المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکّه العواصف؛ مؤمن مانند کوه، استوار است، که بادهای تند او را تکان نمیدهند.
موضوع آیه ۶۵ نساء تسلیم محض بودن در برابر اوامر الهی و پذیرش احکام با تمام وجود و بدون ذره ای احساس ناراحتی و عمل به آنها بدون بهانه تراشی بود.
ممکن است درک عقلانی فلسفه برخی از احکام مشکل باشد اما یک مسلمان چون به خدا اعتماد دارد تعبدی می پذیرد؛ مانند حکم تفاوت ارث زن با مرد یا تفاوت دیه زن و مرد
در ادامه شرح و تفسیر آیه ۶۶ نساء استاد محترم مائده آل مرتضی به چند موضوع مرتبط با این آیه پرداختند از جمله :
برکات پذیرش اوامر الهی
1-خیر و صلاح
اطاعت و امتثال اوامر الهی بدون اعتراض و با رضایت قلبی و بدون کراهت جملگی به خیر و صلاح انسان است چون جهاد با نفس یا جهاد در جبهه های جنگ موجب می شود تا انسان به امور دشوارتر مبتلا نشود
2- ثبات قدم
گاهی بعضی از مردم هنگام گرفتاری و مصیبت از خودضعف نشان می دهند صبر و استقامت ندارند و متوقف شده و یا ضعیف عمل می کنند. اعتراض می کنند چرا من؟ اعتقادشان سست می شود چون ایمان آنها ضعیف است و ایمان در وجودشان مستقر و ثابت نشده است و از لحاظ معنوی به رشد و کمال لازم نرسیده اند و آیات الهی را درک نکرده اند.
وظیفه یک مسلمان انجام تکالیف الهی در چارچوب تعبد وتعقل است که در نتبجه خداوند ایمان آنها را راسخ کرده و در وجودشان تثبیت میکند بنابراین قدرت و توان آنها مضاعف می شود تا هم برای خود و هم دیگران وسیله خیر و صلاح شوند.
علامہ جوادی آملی در این باره می فرماید: احکام دین و عبادات مانند آب طیب است که اگر پای نهال وجود انسان ریخته شود موجب رشد و بالندگی او می شود و ریشه های او را مستحکم می کند. وظیفه یک مؤمن آبیاری نهال ایمان است، در مقابل خداوند هم با افاضات خود موجبات رشد و کمال و قرب خویش را برای او فراهم می کند
مانند پدر و مادری که عاشقانه و بدون هیچ توقعی برای فرزندان خود زحمت کشیده و تمام مشکلات را در مسیر رشد مادی و معنوی آنها متحمل می شوند.
عبادات و اعمال خیر جملگی علل معده هستند و زمینه ای هستند تا خداوند منان ایمان را در وجود انسان مستقر و ثابت کرده و خیر و صلاح و ثبات قدم در دنیا و آخرت نصیبش کند.
موضوع علل بحثی اعتقادی، فلسفی و عرفانی است. ارسطو اولین بار تقسیمات علل را انجام داد.
علل چهارگانه ارسطو:
چهار علّت عبارتاند از: «علّت مادّی، علّت صوری، علّت فاعلی و علّت غایی.»
مثلا یک نجاری که می خواهد یک میزی بسازد:
علت مادی: چوب، ماده است؛
علت فاعلی: نجار، فاعلش است؛
علت صوری: صورت این میز، علت صوری اش است
علت غایی: غایت، آن هدفی است که دنبال می کند.
یکی از تقسیماتی که برای علت لحاظ شده، تقسیم آن به علت حقیقی و علت معده است.
علت حقیقی چیزی است که معلول به آن حقیقتا وابسته است و همواره همراه معلول نیز میباشد، ولی علت معده چیزی است که زمینه تحقق معلول را فراهم میسازد، در چنین موردی اگر علت نیز از بین برود معلول سرجای خویش استوار است. نقش اصلی علت معده این است که در ماده آمادگی پذیرش فیض را از علت فاعلی ایجاد میکند.
مثل بنا برای ساختمان و یا آتش برای گرمی آب همچنین وجود پدر ومادر برای فرزند
خداوند متعال بعد از خلق ما انسانها آب حياتی را به نام دين نازل كرده است، سپس امر کرده اين آب حيات را به ريشه خودتان بريزيد كه ريشهدار بشويد. اگر به پاي درخت وجودتان اين آب حيات را ريختيد، از آن به بعد خدا شما را مستحكم ميكند تا ثابت قدم باشید.
مانند يك باغبانی که كارش اين است كه آب را به ريشه درخت برساند؛ اما تبديل آب به موادّ غذايي، جذب آن بوسیله ریشه و مستحكم كردن ريشه كار باغبان نيست، اصلا ًا او نميداند كه چگونه اين آب به صورت يك ساقهٴ تنومند درميآيد.
كارهايي كه يك باغبان ميكند، كارهاي اِعدادي است اينها را علت مُعدّه. می گویند، كارهايي هم كه ما انجام ميدهيم ازجمله اطاعتها و عبادتها همه علتهاي مُعدّه هستند ، نه علت حقیقی. خداوند متعال علت وفاعل حقیقی وغایی است، كاري كه از ما برميآيد اِعداد است.
موسسه نورالیقین
مرکزتخصصی تفسیر علوم قرآنی
بدون دیدگاه