فهرست مطالب
ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ اَلسَّمَوَاتِ اَلْعُلاَ فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ لاَ يَغْشَاهُمْ نَوْمُ اَلْعُيُونِ وَ لاَ سَهْوُ اَلْعُقُولِ وَ لاَ فَتْرَةُ اَلْأَبْدَانِ وَ لاَ غَفْلَةُ اَلنِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ، وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ، وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَینَهُمْ وَ بَینَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا یتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ وَ لَا یجْرُونَ عَلَیهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِینَ وَ لَا یحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا یشِیرُونَ إِلَیهِ بِالنَّظَائِرِ.
سپس آسمانهاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود، گروهى از فرشتگان همواره در سجدهاند و ركوع ندارند، و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند، و گروهى در صفهايى ايستادهاند كه پراكنده مىشوند، و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمىشوند، و هيچگاه خواب به چشمشان راه نمىيابد، و عقلهاى آنان دچار اشتباه نمىگردد، بدنهاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بىخبرى برخاسته از فراموشى نمىشوند، برخى از فرشتگان، امينان وحى الهى، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مىباشند و آنچه مقدر كرده و مقرر داشته، به زمین مىآورند و باز مىگردند. گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند. شمارى از ایشان پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار دارد و گردنهایشان از آسمان فراتر رفته است، و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن، بالها را به خود پیچیدهاند. میان این دسته از فرشتگان با آنهایی که درمراتب پایینتری قرار دارند، حجاب عزّت و پردههای قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خیال، در شکل و صورتی نمیپندارند و صفات پدیدهها را بر او روا نمیدارند؛ هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره میکنند.
موضوعات بخش هشتم
- حکمتهای متعالی وجود فرشتگان
- فاصله میان آسمانها، مملو از ملائکه(ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ اَلسَّمَوَاتِ اَلْعُلاَ فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِكَتِهِ)
- اصناف ملائکه (مِنْهُمْ سُجُودٌ… وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ… وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ… وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ)
- فرشتگان نیایشگر(مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ لاَ يَغْشَاهُمْ نَوْمُ اَلْعُيُونِ وَ لاَ سَهْوُ اَلْعُقُولِ وَ لاَ فَتْرَةُ اَلْأَبْدَانِ وَ لاَ غَفْلَةُ اَلنِّسْيَان)
- جامعیت مقام انسان
- سفرای وحی الهی (وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِه)
- حافظان و دربانان (وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ)
- حاملان عرش (وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ)
- خضوع و خشوع ملائکه (نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ)
- مقامات فرشتگان (مَضْرُوبَةٌ بَینَهُمْ وَ بَینَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ)
- معرفت عالی فرشتگان (لَا یتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ وَ لَا یجْرُونَ عَلَیهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِینَ وَ لَا یحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا یشِیرُونَ إِلَیهِ بِالنَّظَائِرِ)
شرح اجمالی
امیر مؤمنان علیه السلام پس از تمام شدن خلقت جهان در این بخش به سراغ آفرینش موجودات آسمان و فرشتگان عالم بالا می رود و در عبارات کوتاه و گویایی از اصناف فرشتگان و صفات و ویژگیهای آنان وبرنامه و اعمالشان سخن میگوید و نیز از عظمت ساختمان وجود آنان و بالا بودن سطح معرفتشان بحث می کند و نشان میدهد که آنها مأمور تکمیل عالَم و تدبیر حیات و اطوار[1] آن میباشند. در واقع این بخش مربوط به فرشتگان در ابعاد مختلف است. [2]
حکمتهای متعالی وجود فرشتگان
سوال1)از منظر قرآن و حدیث در خلقت فرشتگان چه حکمت ها و فوایدی نهفته است؟
یقینا خلقت ملائکه مانند سایر مخلوقات خداوند دارای حکمتهای متعالی است که مسلماً برخی از آنها از دید ما مخفی مانده است. بعضی از دانشمندان اسلامی از جمله علامه مجلسی درباره خلقت فرشتگان، وجوهی را ذکر نمودهاند:
- الهامات قلبی
گاهی از طریق القائات[3]، انسان به راهی فراخوانده میشود که عاقبت آن، بلایا، معصیت و تباهی است. در مواقعی نیز از طریق الهامات قلبی، به خیر و اطاعت که مصلحت اوست هدایت میشود؛ اولی از جانب شیطان گمراه کننده و دومی از سوی فرشته هادی است.
- حفاظت از بندگان
هیچ بنده ای نیست مگر اینکه فرشتهای بر او گماشته شده تا او را از جن و انس و جانوران نگه دارد.
- نظارت بر اعمال
اگر آدمی بداند فرشته کردار او را ثبت میکند و همراه اوست بیشتر از گناه میپرهیزد، چنانکه در حضور انسان محترم، شرم میکند و گناه نمیکند.[4]
آیت الله مکارم حفظه الله نیز درباره خلقت ملائکه فرمودهاند:
- ممانعت از غرور بندگان
وجود فرشتگان از نشانههاى عظمت خداوند و بزرگى مقام او و عدم نیاز او به عبادتِ عبادت کنندگان مىباشد و به تعبیر دیگر فلسفه خلقت آنان احتمالا آن است که انسانها به عبادت خویش مغرور نشوند و بدانند که اگر به فرض محال او نیاز به عبادت مىداشت، فرشتگان عالم بالا در همه جا مشغول عبادتند تا بندگان زمینى تصوّر نکنند عبادت کردن یا نکردن آنها اثرى در کبریایى او مىگذارد و اگر جملگى آنها کافر گردند بر دامن کبریاى او گردى نمىنشیند: «اِنْ تَکْفُرُوا فَاِنَّ الله غَنی عَنْکُمْ»[5].[6]
فاصله میان آسمانها، مملو از ملائکه
ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ اَلسَّمَوَاتِ الْعُلاَ فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلاَئِكَتِه؛ سپس آسمانهاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود.
أَطْوَاراً: جمع «طَوْر» به معنای صنف و نیز به معنای حد و حالت آمده است.
سوال2) ارده الهی برای پرنمودن فاصله میان آسمانها چه بوده است؟
«العُلا» جمع علیا، به معنای بالا و اشراف داشتن است. از تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام فهمیده میشود که در آغاز آفرینش، آسمانها یکپارچه و به هم پیوسته بودند، سپس میان آنها فاصله افتاد و باز شد. نظر حضرت امیر علیه السلام نقطه مقابل هیئت بطلمیوس است. بطلمیوس مدعی بود آسمانها مثل لایههای پوست پیاز روی هم قرار گرفتهاند و فاصلهای میان آنها نیست. اما امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید بین آسمانها فاصله وجود دارد که محل اجتماع، تسبیح و تقدیس فرشتگان است. خداوند این فاصلهها را از فرشتگان مختلف پر کرده است.[7]
در خطبه 91 نهج البلاغه نیز به این مطلب اشاره شده است: «وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا؛ تمام فاصلهها و شکافهای آسمانها را با فرشتگان پر کرد و فاصله جوّ آسمانها را از آنها گستراند».
اصناف ملائکه
سوال3) ملائکه در کلام حضرت امیر علیه السلام به چند گروه تقسیم شدهاند؟
مولا در کلام خویش فرشتگان را به 4 گروه تقسیم نموده است :
گروه اول: فرشتگان نیایشگر(مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ)
گروه دوم: سفرای وحی الهی (وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ)
گروه سوم: نگهبانان و محافظان (وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ)
گروه چهارم: حاملان عرش الهی (وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ)
مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ لاَ يَغْشَاهُمْ نَوْمُ اَلْعُيُونِ وَ لاَ سَهْوُ اَلْعُقُولِ وَ لاَ فَتْرَةُ اَلْأَبْدَانِ وَ لاَ غَفْلَةُ اَلنِّسْيَانِ
سپس آسمانهاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود، گروهى از فرشتگان همواره در سجدهاند و ركوع ندارند، و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند، و گروهى در صفهايى ايستادهاند كه پراكنده نمىشوند، و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمىشوند، و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمىيابد،و عقلهاى آنان دچار اشتباه نمىگردد، بدنهاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بىخبرى برخاسته از فراموشى نمىشوند.
صَافُّونَ: جمع «صافّ» و از مادّه «صفّ» به معنای مساوات است.
سوال4) ملائکه نیایشگر چه صفاتی دارند و به چند گروه تقسیم شدهاند؟
فرشتگان از مجردات هستند و مانند موجودات مادی ، دارای جسم و عوارض آن نیستند و کلیّه روابط و آثاری که به عالم جسمانیّت مربوط میشود از آنان دور است. در واقع آنان نوع ویژه و ممتازی از مخلوقات الهی هستند که با انواع دیگر مانند «انسان» و «حیوان» تفاوت اساسی دارند[8] لذا حالاتی که بر انسان یا سایر موجودات عارض میشود بر فرشتگان عارض نمیشود. همان گونه که مولا علیه السلام وصف می کنند:
- هیچگاه خواب چشمان آنان را فرو نمیگیرد (لاَ يَغْشَاهُمْ نَوْمُ اَلْعُيُونِ)
- عقلشان گرفتار سهو و خطا نمیشود (لاَ سَهْوُ اَلْعُقُولِ)
- بدن آنها به سستی نمیگراید (لاَ فَتْرَةُ اَلْأَبْدَانِ)
- و غفلت نسیان بر آنان عارض نمیشود (لاَ غَفْلَةُ اَلنِّسْيَانِ)
حضرت، فرشتگان نیایشگر را در چهار گروه معرفی نمودهاند:
- مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ؛ گروهی که پیوسته در حال سجدهاند و رکوع نمیکنند.
- وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ؛ گروهی که همواره در حال رکوعند و قیام نمیکنند.
- وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ؛ گروهی که پیوسته در حال قیامند و هرگز از این حالت جدا نمیشوند.
- وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ؛ گروهی که پیوسته در حال تسبیح خدا هستند و هرگز خسته نمیشوند.
سوال5) انسان چگونه میتواند فرشتهگونه خداوند را عبادت کند؟
از خصوصیات و ویژگیهای بارز فرشتگان عبادت و فرمانبرداری همیشگی ایشان از خداوند است. لذا اگر انسان بخواهد خود را به مقام فرشتگان نزدیک کند باید همچون آنها دائماً در عبادت و اطاعت باشد. طبق فرمایش قرآن، ملائکه پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خدا هستند و برای اهل زمین آمرزش میطلبند[9]. همان کاری که بانوی بانوان دو عالم انجام میداد. امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «مادر ما فاطمه سلام الله علیها از سر شب تا برآمدن آفتاب در عبادت و رکوع بود و پیوسته برای همسایگان دعا میکرد»[10].
انسان خاکی به اقتضای بُعد مادی خویش دارای محدودیتهایی است که عبادت دائمی برای او میسر نخواهد بود. اما نکته حائز اهمیت این است که او میتواند با مزیّن نمودن اعمال خویش به نیّات الهی لحظه لحظه عمر خویش را صبغه الهی بخشیده و به عبادت باری تعالی تبدیل کند تا جایی که از فرشتگان نیز برتر گردد. مثلاً با قصد قربت در اعمال، حتی کارهای روزمره، عمل انسان رنگ و بوی الهی گرفته و مؤیّد به توفیق پروردگار خواهد شد.
میان آدمیان نیز افراد ویژهای یافت میشوند که میخواهند خدای خویش را فرشتهگونه بپرستند؛ مانند اویس قرنی که درباره او گفتهاند گاه با فرا رسیدن شب می گفت: «هذِهِ الّیلَة الرّکوع» و آن را با یک رکوع به صبح میرساند و گاه نیز میگفت: «هذِهِ لیلة السُّجود» و آن را به یک سجده میگذراند. از او پرسیدند: چگونه میتوانی شبی را به یک حالت بگذرانی که پاسخ داد: میخواهم مانند آسمانیها خدا را بپرستم.[11]
روزه گرفتن نیز از اعمالی است که انسان را فرشتهخو میکند، زیرا غذای فرشتگان تسبیح و تقدیس خدای سبحان است و انسانی که از چرب و شیرین طعام بپرهیزد، بیگمان، با فرشتگان شریک میشود و به جای خوراک مادی، از حکمتِ معنوی بهرهمند میگردد.[12] صاحب جواهر در کتاب صوم گفته است: «در فضیلت روزه همین بس که انسان صائم، شبیه فرشته میشود».[13]
جامعیّت مقام انسان
سوال6) دسته بندی فرشتگان چگونه جامعیت مقام انسان را به ذهن متبادر میکند؟
انسان، وجود جامعی است از اینرو واجد همه حالاتی است که فرشتگان دارند؛ ولی فرشتگان دارای این مقام جمعی نیستند، زیرا امیرمؤمنان علیه السلام به گروه بندی فرشتگان پرداخته و در حق آنها میفرماید: «مِنْهُمْ سُجُودٌ لاَ يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لاَ يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لاَ يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لاَ يَسْأَمُونَ» مقام مَلِک، مقام عبودیت محض است و هر ملک، مقامی از عبودیت دارد. مثلا ملک سجده ، ملک رکوع و … ولی چنین گروهبندی در حق انسان بیان نشده است، زیرا گاهی برپا میایستد و زمانی رکوع میکند و هنگامی به سجده میرود، در حالتی مینشیند و گاه از حالت نشسته به قیام برمیگردد، همانطور که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در معراج انجام داد.[14] انسان تمام حقایق را میتواند در خود جای دهد و این استعداد را داراست. چرا که انسان بهترین مخلوق خدا بوده است و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مصادیق انسان کامل میباشند، اما برخی بندگان براثر عصیان و غفلت به پایینترین مراتب سقوط کردهاند، پس اگر به هوش باشند و اراده کنند و به سوی خدا بازگردند دوباره میتوانند خود را به مراتب بالا برسانند.
وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ؛ برخى از فرشتگان، امينان وحى الهى، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مىباشند و آنچه مقدر كرده و مقرر داشته، به زمین مىآورند و باز مىگردند.
سوال7) آیا مقام حمل و ابلاغ وحی الهی مختص به جبرئیل امین است؟
در بیان گروه دوم فرشتگان، حضرت میفرمایند: «گروهی از آنان امنای وحی خدا و زبان گویای او به سوی پیامبران و پیوسته برای رساندن حکم و فرمانش در آمد و شد هستند.»
در واقع آنها واسطه میان پروردگار و پیامبران و ترجمان وحی او هستند. از این تعبیر استفاده میشود که تنها جبرئیل علیه السلام نیست که سفیر وحی خداست. او در حقیقت رئیس سفرای الهی است و روح القدس و ملائکه دیگری هم عهدهدار این امر بودهاند؛ به این مطلب در آیات قرآن نیز اشاره شده است.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ؛ بگو آن (قرآن) را روحالقدس به حق از سوی پروردگارت نازل کرده است.[15]
و در جای دیگر میفرماید: قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللهِ؛ بگو کسی که دشمن جبرئیل باشد(در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است.
گاه اشاره به گروه فرشتگان حامل وحی کرده، میفرماید: يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ؛ خداوند فرشتگان را همراه روح الهی به فرمان خود، بر هرکس از بندگانش که بخواهد نازل میکند.[16]
وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ؛ گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند.
سوال8) فرشتگان نگهبان چه وظایفی را بر عهده دارند؟
فرشتگان نگهبان: «حفظه » جمع «حافظ» به معنای نگهبان است و در اینجا دو معنا میتواند داشته باشد:
- اول به معنی نگهبانان بر بندگان که مراقب اعمال آنان هستند و آنها را ثبت و ضبط میکنند، آمده است. که در آیات متعددی به این موضوع اشاره شده است:
در سوره انفطار میخوانیم: «وَ اِنَّ عَلَیکُم لَحَافِظِین کِراماً کَاتِبین؛ بر شما حافظانی گمارده شده، نگهبانانی بزرگوار که پیوسته اعمال شما را می نویسند»[17].
نه تنها شیطان هشیار است و به کمین نشسته، فرشتگان مراقب انسان نیز لحظهای غفلت ندارند و به انجام دادن وظیفه خود سخت پایبندند. بنابراین اعتقاد به وجود فرشتگانِ حافظ، سبب احساس مسئولیت بیشتر در اعمال و رفتار میگردد.
- دوم نگهبانان بندگان که آنها را از آفات و بلاها و حوادث مخلتف حفظ میکنند که اگر آنها نباشند انسانها دائماً در معرض نابودی هستند. همانگونه که در قرآن نیز آمده: «له مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ؛ برای انسان مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو و از پشت سر، او را از حوادث (غیرحتمی) الهی حفظ میکنند».[18]
فرشتگان دربان بهشت: «سَدَنة» جمع «سادن» به معنای دربان و «جِنان» جمع «جنّت» به معنای بهشت است و از این تعبیر استفاده می شود که خداوند بهشت های متعددی دارد و گروهی از فرشتگان نیز حافظ و دربان این بهشتها هستند.[19]
وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ؛
شمارى از ایشان پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار دارد و گردنهایشان از آسمان فراتر رفته است، و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن، بال ها را به خود پیچیدهاند.
الْمَارِقَةُ: به معنای بیرون رفتنِ بدون داخل شدن[20]
نَاكِسَةٌ: دگرگون کردن و خمیدن[21]
سوال9) از فرشتگان حامل عرش با چه ویژگیهایی یاد شده است؟
ویژگیهایی که برای فرشتگان برشمرده میشود برخی از آنها برای درک عظمت وجودی و ساختاری آنهاست و برخی دیگر حاوی نکات تربیتی است و برای الگو پذیری و انتخاب کردن از سوی فرزندان آدم است. در این قسمت به برخی از ویژگیهای حاملان عرش اشاره میشود:
- گروهی از آنان پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت است. (وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ)
- گردنهایشان از آسمان بالا گذشته است. (وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ)
- ارکان وجود و پیکرشان از کرانههای جهان بیرون رفته است. (وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ)
- شانههای آنها برای حفظ پایههای عرش خدا آماده و متناسب است.(وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ)
آنگاه به بیان خضوع و خشوع آنها پرداخته، میافزاید:
- چشمهای آنها در برابر عرش او فرو افتاده است. (نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ)
- در زیر آن بالهای خود را به خود پیچیدهاند. (مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ)
سوال10) بلاغت کلام مولا چگونه در واژه «اَکتافُهُم» و عبارت « نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ » خودنمایی میکند؟
واژه «اَکتافُهُم» در عبارت «وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ» کتف و شانه را برای فرشتگان اثبات نمیکند ولی از آنجا که شانه و کتف، نشانه قدرت و تحمل سنگینیها و مسئولیتهاست، امام علیه السلام آن را برای نیرو و قدرت، استعاره و کنایه قرار داده است. یعنی فرشتگان از نیرویی خارق العاده برخوردارند و بدان وسیله پایههای عرش الهی که همان نظام تدبیر و تشکیلات عظیم آن است بر دوش آنان قرار گرفته است.
همچنین جمله «ناكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُم»، کنایه از خشوع کامل فرشتگان به آستان قدس الهی و اعتراف آنان به قصور و عجز اندیشهشان از درک ژرفای معرفت ربوبی و ناتوانیشان از ادراک انوار عظمت اوست که در آفرینش عرش و عوالم مافوق آن به کار رفته است و آنها هرگز تحمل این همه اسرار و علوم را ندارند. بنابراین فرشتگان الهی، غرق در عظمت و خشوع خداوند هستند و نیز با همه مقامات و آگاهیشان، به عجز خود از شناخت او معترفند و محو آستان جمال و جلال ربوبیاند و در برابر بیکرانگی و بیانتهایی او جز تسلیم و سکوت، ابراز وجودی ندارند.[22]
مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ؛ در زیر آن(عرش الهی) بالهای خود را به خود پیچیدهاند.
مُتَلَفِّعُونَ: پیچیدن یا پوشیدن.[23]
سوال11) بالهای گشوده و به خود پیچیده فرشتگان کنایه از چه چیزهایی میباشد؟
این جمله «استعاره» است و از آنجا که «جناح» (بال و پر) پرنده نشانه قدرت و حمله و حرکت است، کنایه از کمال فرشتگان در نیرو و توان میباشد که در آسمان بیانتهای جلال و عظمت الهی به پرواز آیند و مخلوقات دیگر را به فرمان الهی تدبیر کنند. از آنجا که پرندگان هنگام بستن بالها به کسی میمانند که لباس یا ملحفهای را به خود پیچیده باشد، و از طرفی بالهای فرشتگان کنایه از کمال دانش و مقامات آنهاست و از طرفی دیگر آنان از درک علم و قدرت الهی ناتوانند و هرگز به مقام اعلای علم او دسترسی ندارند، لذا این نقص و عجز فرشتگان را به بستن بالها تشبیه فرموده است. پس لفظ «مُتَلَفِّع» نیز استعاره و کنایه از کمال خضوع و تواضع فرشتگان و خاکساری آنهاست.[24]
مَضْرُوبَةٌ بَینَهُمْ وَ بَینَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ؛ و میان آنها و کسانی که در مراتب پایینترند حجابهای عزت و پردههای قدرت زده شده است.
سوال12) تفاوت مرتبه فرشتگان در بر دارنده چه نکات تربیتی است؟
در بین فرشتگان سلسله مراتب قاعدهمند و چهارچوب حکیمانهای وجود دارد. مثلاً بعضی از آنها فرماندهاند و برخی فرمانبردار. نکته لطیفی در اینجا وجود دارد و آن اینکه فرمانده و فرمانبر هر دو حامل امر خدا هستند بنابراین وحدت عمل دارند و برای ریاست دست و پا نمیزنند آنها به طور تکوینی این طور هستند در حالی که ما باید با تربیت اینطور شویم ولی مشکل زندگی ما این است که به جای دریافت هدایت غیب و الگو پذیری از تربیت فرشتگان تربیت کسی را میپذیریم که دشمن جدّی ماست. مثلاً اگر بندهای برای خدا سخنی میگوید یا کاری انجام میدهد چنانچه ما آن را در تضاد با هوای نفسمان ببینیم باآن مخالفت میکنیم.در صورتی که هیچ امری نباید جایگزین امتثال امر الهی شود.[25]
لَا یتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ وَ لَا یجْرُونَ عَلَیهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِینَ وَ لَا یحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا یشِیرُونَ إِلَیهِ بِالنَّظَائِرِ؛ هرگز خدا را با وَهم و خیال، در شکل و صورتی نمیپندارند و صفات پدیدهها را بر او روا نمیدارند؛ هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره میکنند.
سوال13) معرفت فرشتگان نسبت به خدای سبحان در قالب چه جملاتی بیان گردیده است؟
- هرگز پروردگارشان را در عالم خیال و توهم تصویر نمىكنند. (لَا یتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِیرِ)
- و به صفات مخلوقات متصفش نمیسازند. (وَ لَا یجْرُونَ عَلَیهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِینَ)
- و در مكانها محدودش نمىدانند. (وَ لَا یحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ)
- و براى او همتایى نمى شناسند و به او اشارت نمىنمایند. (وَ لَا یشِیرُونَ إِلَیهِ بِالنَّظَائِرِ)
این گزارش از فرشتگان حکایت از اندیشه عالی و مقام والای علمی و معرفتی آنان دارد که فراسوی وهم و خیال است و درباره خداوند متعال هرگز گرفتار کج فهمی و انحطاط و انحراف نشدهاند بلکه در اوج درک و شناخت از ذات باریتعالی هستند، چون خداوند را همشأن و همسنگ پدیدگان قرار دادن و مثل و مانند مخلوقات تصور کردن و برای او قرارگاه خاصّی قائل شدن، نشانه ضعف اندیشه و نارسایی علمی و عقلی و عدم دریافت حقایق است.[26]
سوال14) توجه به عالم غیب و ملائکه چگونه موجب حصول مراتب عرفانی برای انسان میشود؟
حضرت امیر علیه السلام ما را به ملک شناسی دعوت میکنند تا:
- از یک سو: با توجه به مقام فرشتگان در اصناف مختلف و فرمانبرداری محض آنها در انجام وظایف محوله، تلنگری به خود زده و در اجرای اوامر الهی، الگوی کامل پیش رو داشته باشیم، بلکه از ملک برتر شویم، چرا که آنان بی اختیار مطیع هستند و انسان با عزم و اراده و غلبه بر نفس امارهاش.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
- از سوی دیگر با دقت در صفات ملائکه (مقام عالی توحید، عدم خستگی در عبادت، عدم تشبیه پروردگار به موجودات، عدم توهم محدودیت درباره ذات و صفات پروردگار)، مراتب عالی توحید و عرفان را در وجود خویش به منصه ظهور برسانیم و در راستای هدف خلقت قدم برداریم.
بار دیگر از ملک پرّان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم
[1]. اَشکال، حالات
[2] ر.ک: پیام امام ص 152
.[3] دسته ای از خطورات که از جانب شیطان بر قلب انسان فرود میآید.
.[4] مقاله احمد ابراهیمی هرستانی، سایت راسخون.
[5]. زمر/7.
[9]. شوری/5.
[10]. فروع کافی، ج1، ص182.
[11]. ر.ک: تذکرة الاولیاء، صص 21 و 22.
[12]. الصَومُ يُورِثُ الحِكمَةَ، و الحِكمَةُ تُورِثُ المَعرِفَةَ، و المَعرِفَةُ تُورِثُ اليَقينَ ، فإذا استَيقَنَ العَبدُ لا يُبالِي كيفَ أصبَحَ، بِعُسرٍ أم بِيُسرٍ ؛ نتیچه روزه، کسب حکمت است و حکمت سبب معرفت میشود و معرفت، یقین را همراه میآورد».
.[13] ر.ک: سلونی قبل ان تفقدونی، ج1، صص 183 و 184.
[16]. پیام امام، ص 157.
[20]. ر.ک: کتاب العین، ج5 ، ص160.
.[21] ر.ک: لسان العرب، ج6، ص241.
[22]. منشور جاودانه، صص92 و 93.
[23]. ر.ک: کتاب العین ج2، ص146.
[24]. شرح ابن میثم، ج1، ص166.
بدون دیدگاه