استاد آل مرتضی در سالروز میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام ضمن تبریک این روز فرخنده به دانش پژوهان، به چند ویژگی ممتاز حضرت اشاره نمودند از جمله:
۱. نسب بی بی (پدر و مادر معصوم)
۲. صبر عظیم ایشان در مصائب
۳.قدرت و شجاعت
۴. بصیرت و معرفت
۵. اسطوره و الگو برای همه اعصار

مبانی تربیتی حضرت زینب علیها السلام

۱. مبنای علمی و رشد عقلی
کسب علم در مکتب اهل بیت و استفاده از محضر استادانی چون پنج تن آل عبا، سبب شد که امام سجاد علیه السلام خطاب به عمه بزرگوارشان اینگونه سخن بگویند:
أنتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ؛

[اى زينب !] تو ، بحمدالله ، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى.
تسلط بالای عقیله بنی هاشم بر قرآن و روایات، در خطبه های آتشین ایشان کاملا بارز می باشد.

۲. مبنای بلاغت و فصاحت
خطبه های بلیغی که حضرت ایراد کردند و صدها نفر به شرح این خطبه ها همت گماشتند، مهر تاییدی بر فصاحت و بلاغت زینب کبری می باشد.

۳. مبنای تجربه اندوزی

۴. مبنای عرفانیعرفان الهی حضرت سبب شد که ایشان از طرف خداوند بصیرت پیدا کرده و علم لدنی به او عطا شود، تا حدی که در مواقع سرنوشت ساز با الهاماتی که به خانم می‌شد، بر حل مشکلات فائق می آمد.
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا

۵. مبنای عبودیتی
حضرت در سختترین شرایط عبادت را رها نمی کردند، حتی در شب یازدهم محرم با وجود تمام مصائب نماز شبشان را ترک نکردند.

۶. مبنای تعلیمی (تعلیم و تربیت مردم)

۷. مبنای شخصیتی
صبوری، مقاومت در سختی‌ها و نشان ندادن ضعف در انجام وظیفه، شجاعت و شهامت، مسئولیت پذیری سیاسی و اجتماعی که باعث استمرار قیام امام حسین و نجات مردم از جهالت و ضلالت شد.
نمود این احساس مسئولیت عملکرد ایشان در مجلس یزید بود.
حضرت زینب سلام الله علیها با تکیه بر این مبانی، ساختمان وجودی‌شان را ساختند و همواره بر اساس الگوی اسلامی مردم را با روش‌های صحیح تربیت کرده و الگویی شایسته برای جوامع اسلامی شدند.
ایمان زینب کبری علیها السلام در زمانهای مختلف، هم در زمان خانه نشینی امیرالمومنین علیه السلام، هم در زمان خلافت پدر و هم در دوران اسارتشان، ایمانشان مستقر و ثابت بود.
مشکلات و حوادث تلخ لحظه ای حضرت را از هدایت مردم خسته نکرد.
احساس مسئولیت و نگرانی از تربیت مردم، همیشه در شیوه رفتاری حضرت نمودار بود.
مدیریت محترم موسسه پس از بیان فضائل زینب کبری علیها السلام بر این مطلب تأکید نمودند ایه شریفه«وَ اجْعَلنا لِلمُتَّقینَ إماما» تنها به مردان اشاره نمیکند، بلکه بانوان نیز باید به گونه ای زندگی کنند که الگو و اسوه برای همه خوبان باشند.
استاد در ادامه بیانات خود ضمن مرور آیات گذشته به ایه ۶۰ سوره مومنون اشاره کردند:

آیه ۶۰

وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ
در این آیه پس از ذکر صفات مومنین (خشیت، ایمان، نفی شرک) که در ایات قبل بیان شده بود به بیان ویژگی دیگری می پردازد:
مومنین ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻛﻮﺗﻪ ﻓﻜﺮ ﻭ ﺩﻭﻥ ﻫﻤﺖ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﻳﻚ ﻋﻤﻞ ﻛﻮﭼﻚ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻘﺮﺑﺎﻥ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺠﺒﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻛﻮﭼﻚ ﻭ ﺑﻰ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺗﺮﻳﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺻﺎﻟﺢ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻨﺪ، ﻋﻤﻠﻰ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺗﻤﺎم ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺟﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻠﻰ ﻭﺍﺭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ:
ﺁﻩ ﺍﺯ ﻛﻤﻰ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺷﻪ ﻭ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﻔﺮ ﺁﺧﺮﺕ”!
سفر قیامت که هر روز آن معادل پانصدهزار سال است، مسلما نیازمند زاد و توشه بسیاری است که باید در این دنیای کوتاه آن را با اعمالمان فراهم سازیم. لذا مومنین دائما نفس خود را متهم میکنند که مبادا در برابر تکلیف الهی کوتاهی کرده باشند و اعمال خود را اندک و ناچیز می پندارند.

همانگونه که زینب کبری علیها السلام با وجود تمام فداکاریهایی که در صحنه کربلا ترسیم کرده بود، به هنگام شهادت برادر فرمود: اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ.

آیه ۶۱

ﺃُﻭﻟﺌِﻚَ ﻳُﺴﺎﺭِﻋُﻮﻥَ ﻓِﻰ ﺍﻟْﺨَﻴْﺮﺍﺕِ ﻭَ ﻫُﻢْ ﻟَﻬﺎ ﺳﺎﺑِﻘُﻮﻥَ.
خداوند متعال ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺮﺡ ﺻﻔﺎﺕ ﭼﻬﺎﺭﮔﺎﻧﻪ مومنین ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:” ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﻴﺮﺍﺕ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﻴﺸﻰ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ”
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﻴﺮﺍﺕ ﻭ ﻧﻴﻜﻴﻬﺎ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭﺍﻗﻌﻰ، ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﺎﺯ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻏﺎﻓﻠﺎﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺧﻴﺮ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺑﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻯ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻗﻰ ﻓﻮﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎم ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺻﺎﻟﺢ ﭘﻴﺸﻘﺪﻣﻨﺪ.
ﺁﻳﺎﺕ ۵۷ الی ۶۱ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺟﺎﻟﺐ ﻭ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻣﻨﻄﻘﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﻴﺎﻥ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﭘﻴﺸﮕﺎم ﺍﺳﺖ، ﻧﺨﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍم ﻭ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭ ﻧﻔﻰ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺮﻙ ﺍﺳﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﺩ ﻭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻋﺪﻝ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻚ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻣﺠﻤﻮﻋﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﻭﻳﮋﮔﻰ ﻭ ﻳﻚ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
زینب کبری علیها السلام نیز که نمونه بارز یک مومن حقیقی است، دلسوز هدایت مردم بود و نسبت به تربیت آنها احساس مسئولیت می کرد و به دلیل ترس از معاد در هر کار نیکی سبقت میگرفت.

آیه ۶۲

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

قاعده حکومت

آیا اتصاف به صفات مومنین که در آیات قبل اشاره شد، برای همه امکان پذیر است؟
ﻭﻇﺎﺋﻒ ﻭ ﺍﺣﻜﺎم ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻰ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺍﺻﻮﻝ، ﺍﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﺍﺣﻜﺎم ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻘﺪم ﺍﺳﺖ.
پیامبر گرامی اسلام نیز فرمودند:
«اِنِّى بُعثْتُ عَلَى الشَّريعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ»
منِ پیغمبر بر یک دین آسان مبعوث شدم.

متاسفانه این آیه دستاویزی برای سستی در انجام تکالیف از جانب افراد ضعیف الایمان شده است. در حالی که خداوند متعال در ایه ۷۸ سوره حج می فرماید:
وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ.
«جهاد» در اینجا به معنی هر گونه جهاد و کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکیها، و مبارزه با هوسهای سر کش (جهاد اکبر) است.
وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ
ﺍﻳﻦ جمله ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎﻳﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺁﺩﻣﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺛﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻰ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺟﺎﻯ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﻰ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻧﻴﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺑﻪ” ﻟﺪﻳﻨﺎ” (ﻧﺰﺩ ﻣﺎ) ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﮔﻮﻳﺎﻯ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺁﺩﻣﻰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻰ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺛﺒﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺧﻴﺮ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺑﺪ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﻣﻰ ﺩﺍﺭد.

آیه ۶۳

بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَٰذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ
دل های فرو رفته در جهل
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَٰذَا
دل‌های فرو رفته در جهل و بی‌خبری به کافران لجوج اجازه نمی‌دهد، حقایق روشن را مشاهده کنند، شاید به خود آیند.
لَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ
مفسران ﺑﺮﺍﻯ این جمله ﺗﻔﺴﻴﺮﻫﺎﻯ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ:
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻠﺎﻑ ﻭ ﺯﺷﺘﻰ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺟﻬﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺯﻧﺪ (ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ” ﺫﻟﻚ” ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺯﻧﺪ.
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﻠﺎﻭﻩ ﺑﺮ ﻛﻔﺮ ﻋﻘﻴﺪﺗﻰ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻞ ﻧﻴﺰ ﺁﻟﻮﺩﮔﻰ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﻠﻰ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺧﻂ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺍ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺟﻤﻌﻨﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺮ ﭼﺸﻤﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﻨﮕﻴﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﻠﺒﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ” ﻏﻤﺮﻩ” ﻭ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺟﻬﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻰ است.

آیه ۶۳

حَتَّىٰ إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ

مجازات مترفین
ﺗﺎ زمانی ﻛﻪ ﻋﻴّﺎﺷﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﻓّﻬﺎﻥ (که در جهل و بی خبری ماندند) ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺳﺮ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ [ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ]ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻛﻨﻨﺪ .….

ﺫﻛﺮ ﺧﺼﻮﺹ” ﻣﺘﺮﻓﻴﻦ” ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻨﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺮﺩﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﮔﻤﺮﺍﻫﻰ ﻭ ﺿﻠﺎﻟﺘﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﺘﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﺿﻤﻨﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﻧﻴﺎ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺧﺮﺕ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻳﺎ ﺁﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺍﻣﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ، ﻧﻌﺮﻩ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺪﻳﻬﻰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎم ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

آیه ۶۵

لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ
[ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ] ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺳﺮ ﻧﺪﻫﻴﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ .….

عدم نصرت الهی
مترفین از نصرت و یاری الهی محرومند. در مقابل مومنان به واسطه اعمال صالح خود و یاری دین خدا، مشمول نصرت و امداد الهی می گردند.
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ (۷/محمد)

آیه ۶۶

قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ

آیه ۶۷

مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ

علت سرنوشت تلخ مترفین
۱. اعراض از حق و فرار از مسئولیت (عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ)
در حالی که مومنین با خودسازی و تهذیب نفس، خود را برای مسئولیتهای بزرگ آماده می کنند و در میدان جهاد به عقب بر نمی گردند.

۲. استکبار در برابر آیات الهی (مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ)
۳. بدگویی از پیامبر (سَامِرًا تَهْجُرُونَ)

واژه (سامراً)
ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﺳﻤﺮ” (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﺛﻤﺮ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻯ ﺷﺒﺎﺑﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻣﻌﻨﻰ ﺍﺻﻠﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺩﻩ” ﺳﺎﻳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ” ﻛﻪ ﺗﺎﺭﻳﻜﻰ ﻭ ﺳﻔﻴﺪﻯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﻣﻴﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻯ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻣﺎﻫﺘﺎﺏ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺒﻬﺎﻯ ﻣﺎﻫﺘﺎﺑﻰ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻛﻌﺒﻪ ﺟﻤﻊ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺿﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﺳﺨﻦ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻭﺍژﻩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ است.

واژه ” ﺗﻬﺠﺮﻭﻥ”
ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ” ﻫﺠﺮ” (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻓﺠﺮ) ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﻭﺭﻯ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺟﺪﺍﻳﻰ ﺍﺳﺖ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻫﺬﻳﺎﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺮﻳﺾ ﻧﻴﺰ ﺁﻣﺪﻩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺎﺧﻮﺵ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻫﺠﺮ (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻛﻔﺮ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﺎﻳﻪ ﺩﻭﺭﻯ ﻭ ﺟﺪﺍﻳﻰ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﺍﺧﻴﺮ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﺷﺒﻬﺎ ﺗﺎ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻫﺬﻳﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﺋﻴﺪ ﻭ ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ.
ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﺳﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻰ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺠﺎﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﺑﺮ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺩﻟﻴﻞ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﺷﺒﻬﺎﻯ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻴﺸﺒﺮﺩ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺷﻮم ﻳﺎ ﺗﺴﻜﻴﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻴﻬﺎﻯ ﺩﺭﻭﻥ ﻭ ﮔﺸﻮﺩﻥ ﻋﻘﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﺳﺰﺍﮔﻮﻳﻰ ﻣﻰ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ.
ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎﻳﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﻰ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﻟﻬﻰ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻪ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺣﻖ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ، ﻧﻪ ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﺪﺍ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﻰ ﺯﺩﻳﺪ، ﻭ ﻧﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻳﻚ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﻨﻄﻘﻰ ﻭ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ پیمودید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *