حرف جرّ «علَی» در چند معنی استعمال می شود؟
1.استعلاء (حقیقی و مجازی)
2.ظرفیت
3.مصاحبت
4.استدراک
• استعلاء(علو و بالا بردن)
دلالت می کند بر اینکه چیزی بر مجرور قرار دارد.
استعلاء دو نوع است:
۱.استعلاء مادی: که یک چیز مادی بر مجرور «علَی» که آن نیز مادی است واقع شده است و استعلاء مادی بر دو قسم است:
الف) حقیقی: که حقیقتاً چیزی بر خود مجرور واقع شده است.
ب) مجازی: چیزی حقیقتاً بر مجرور «علَی» واقع نشده بلکه در کنار آن مجرور به وقوع پیوسته است.
۲. استعلاء معنوی: یک چیز معنوی و غیر قابل احساس بر مجرور «علَی» واقع گردد.
الف) استعلاء مادی حقیقی
مثال: و علَیها و علَی الفلک تُحمَلون
[ترکیب: واو: حرف عطف، مبنی بر فتح/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ ها: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ علیها: جارّ و مجرور، متعلّق به «تحملون»/ واو: حرف عطف، مبنی بر فتح/ علَی: ذکر شد/ الفلک: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ علَی الفلک: جارّو مجرور، متعلق به «تحملون»/ تحملون: فعل مضارع مجهول مرفوع، علامت رفع ثبوت نون، واو: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، نائب فاعل]
هر دو جارّ و مجرور متعلِّق به «تُحمَلون» است و می دانیم که چیزهایی که با چهارپایان و کشتی حمل می شوند حقیقتاً بر خود این دو قرار می گیرند.
ب) استعلاء مادی مجازی
مثال: اَو اَجِدُ علَی النّارِ هدیً
[ترکیب: اَو: حرف عطف، مبنی بر سکون/ اَجِدُ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری، انا مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ علی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ النارِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جر کسره ظاهری/ علی النارِ: جارّ و مجرور متعلّق به «اجد»/ هدیً: مفعول به و منصوب، علامت نصب فتحه مقدر]
مراد از «هدی» اسم فاعل آن «هادی» است در حالی که «هادی» شخص هدایت کننده، بر آتش نمی نشیند بلکه در کنار آتش است.
ج)استعلاء معنوی
مثال: و لَهُم عَلَیَّ ذنبٌ فَاَخافَ أن یَقتُلونِ
[ترکیب: و: حرف استیناف، مبنی بر فتح/ لَ: حرف جرّ، مبنی بر فتح/ هم: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ لَهم: جارّ و مجرور، متعلِّق به (یکون) محذوف ، محلاً مرفوع، خبر مقدم/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ ی: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ/ عَلَیَّ: جارّ و مجرور، متعلّق به محذوف / ذنبٌ: مبتدای مؤخر، مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری/ ف: حرف عطف، مبنی بر فتح/ أخافَ: فعل مضارع منصوب به «أن» مقدر، علامت نصب فتحه ظاهری، ضمیر مستتر انا: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ أن: حرف ناصبه مصدری، مبنی بر سکون/ یقتلون: فعل مضارع منصوب، علامت نصب حذف نون، واو: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل / یاء متکلم محذوف، مبنی، محلا منصوب، مفعول به /«أن یقتلون» به تأویل (قَتلُهُم ایّایّ) می رود]
«علی» در این آیه شریفه بر استعلاء معنوی دلالت دارد، چه آنکه گناه به چشم دیده نمی شود.
• ظرفیت
مثال: و دَخَلَ المَدینَةَ علَی حینِ غَفلَةٍ مِن اَهلِها
[ترکیب: و: حرف عطف، مبنی بر فتح/ دَخلَ: فعل ماضی، مبنی بر فتح، هو مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ المدینةَ: مفعول فیه، منصوب علامت نصب فتحه ظاهری/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ حین: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ علَی حین: جارّ و مجرور، متعلّق به «دخل»/ غفلة: مضاف الیه، مجرور،علامت جرّ کسره ظاهری/ مِن: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ اهلِ: مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری/ من اهل: جارّ و مجرور، متعلّق به (کان) محذوف، محلاً مجرور بنابر تبعیت ، صفت برای «غفلة» / ها: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور، مضاف الیه]
«عَلی حین» اشاره به زمان غفلت مردم شهر دارد.
• مصاحبت
مثال) …وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ…
[ترکیب:واو: حرف عطف، مبنی بر فتح/آتى : فعل ماضی مبنی برفتحه مقدّر، «هو» مستتر, مبنی، محلا مرفوع، فاعل/ المال: مفعول و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری/ على: حرف جر، مبنی بر سکون/ حبِّ: اسم مجرور، علامت جر، کسره ظاهری/ على حبّ: جارّ و مجرور، متعلّق به محذوف، حال برای مال
ه: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور، مضاف الیه]
توضیح: در این آیه عبارت توسط برخی مفسران مانند علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به معنی مصاحبت با محبت یا همراه با علاقه تفسیر شده است یعنی فرد با وجود علاقه که به مال دارد، آن را انفاق می کند، انفاقی که با محبت همراه است، نه صرفا یک عمل خشک و بی روح.
• استدراک: منصرف شدن و برگشتن از کلام گذشته و توجه نمودن به کلام بعد
مثال: لَم یَزُرنا، علی اَنَّنا نحِبُّهُ
[ترکیب: لم: حرف جزم، مبنی بر سکون/ یزر: فعل مضارع مجزوم، علامت جزم سکون، ضمیر مستتر هو: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ نا: ضمیر متصل، مبنی، محلاً منصوب، مفعول به/ علَی: حرف جرّ، مبنی بر سکون/ أنَّ: از حروف مشبهة بالفعل و مصدری، مبنی بر فتح/ نا: ضمیر متصل، مبنی، محلاً منصوب، اسم انّ/ نحبُّ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری، نحن مستتر: مبنی، محلاً مرفوع، فاعل/ ه: ضمیر متصل، مبنی، محلاً منصوب، مفعول به
علَی أنّنا نحبّه: به تاویل (علَی حُبِّنا ایاهُ) می رود و مصدر مؤول، محلا مجرور، خبر برای مبتدای محذوف]
نکته: هرگاه حرف جرّ «علی» به معنای استدراک باشد در این صورت به همراه مجرور خود، خبر برای مبتدای محذوف است.
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
بدون دیدگاه