محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدتقی (۱۹۵-۲۲۰ق)، با کنیه ابوجعفر ثانی، امام نهم شیعیان است. در دهم رجب سال ۱۹۵ق. در مدینه به دنیا آمد، ۱۷ سال امامت کرد، در ۲۵ سالگی به شهادت رسید و در کاظمین در جوار قبر جدش موسی بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد. وی جوانترین امامان شیعه در هنگام شهادت بوده است.
پس از شهادت امام رضا(ع)، برخی از شیعیان، عبدالله برادر امام هشتم، را امام خواندند. برخی دیگر به واقفیهپیوستند، اما بیشتر آنان امامت امام جواد(ع) را با وجود سن کم آن حضرت پذیرفتند. در این دوران به علت محدودیتهای ایجاد شده برای امام جواد، ارتباط او با شیعیان بیشتر از طریق وکیل انجام میگرفت.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان دینی فرقههای اسلامی در مسائل کلامی همچون مقام خلفا و مسئلههایفقهی و شرعی مانند حکم قطع دست دزد و حج، از مناظرات معروف امامان شیعه است.
نسب، کنیه و لقبها
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثنیعشری است که به امام جواد(ع) شهرت دارد. پدر وی امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان اثنیعشری است. مادرش سبیکه نام داشت که از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر اسلام(ص) به شمار میرود. در برخی از منابع نام مادر ایشان خیزران و ریحانه ذکر شده است.[۱]
کُنیه وی ابوجعفر است که معمولا در روایات تاریخی با عنوان ابوجعفر ثانی ذکر میشود تا با ابوجعفر اول یعنی امام باقر(ع) [۲]
مشهورترین لقب وی جواد است و القاب دیگری همچون تقی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، متوکل و منتجب را نیز برای او برشمردهاند.[۳]
ولادت و درگذشت
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ق در مدینه به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع زادروز او را نیمه رمضان دانستهاند.[۴] اما شیخ طوسی در مصباح المتهجد، این تاریخ را دهم رجب ذکر کرده است[۵] و امروزه همین قول مشهور است.
امام جواد در سال ۲۲۰ق. به دست معتصم خلیفه عباسی در ۲۵ سالگی در بغداد به شهادت رسید و در کنار جدش امام کاظم(ع) در شهر کاظمین به خاک سپرده شد.[۶]
• همسران
امام جواد در سال ۲۱۵ق. (یا ۲۱۴) با دختر مأمون عباسی به نام ام فضل ازدواج کرد.[۷] این ازدواج بنا بر تقاضای مأمون صورت گرفت و امام(ع) با تعیین مهریهای معادل مهریه حضرت زهرا (س) یعنی ۵۰۰ درهم موافقت خود را با این ازدواج اعلام کرد. امام از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۸] برخی گفتهاند هنگام اقامت امام رضا(ع) در خراسان، امام جواد یک بار برای دیدار پدر به این منطقه سفر کرد[۹] و در همین دیدار بود که مأمون، دختر خود را به عقد امام جواد(که در آن زمان کمتر از ۸ سال داشت) درآورد. چنانکه ابن کثیر گفته، خطبه عقد امام جواد با دختر مأمون در زمان حیات امام رضا(ع) خوانده شد، ولی ازدواج چند سال بعد با اذن مأمون در سال ۲۱۵ق. در تکریت بوده است.[۱۰] طبق این سخن منافاتی میان سخن برخی که گفتهاند ازدواج در سال ۲۰۲ق بوده[۱۱] و برخی که آن را ۲۱۵۵ دانستهاند نیست ولی با داستان مشهور مناظره یحیی بن اکثم[۱۲] با امام جواد در بغداد چندان هماهنگ نیست.
همسر دیگر امام جواد، سمانه مغربیه نام دارد و همه فرزندان امام از او زاده شدند.[۱۳] سمانه، کنیزی بود که به دستور امام جواد خریداری شد.[۱۴]
• فرزندان
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد ۴ فرزند به نامهای علی(امام هادی)، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۵] برخی دختران امام را ۳ تن به نامهای حکیمه، خدیجه و ام کلثوم میدانند.[۱۶]
دلایل امامت
امامت امام جواد(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) ۱۷ سال یعنی از ۲۰۳ تا ۲۲۰ق به طول انجامید. روایات و قرائن زیادی بر امامت وی دلالت میکند از جمله اینکه یکی از اصحاب امام رضا از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا با دست خود به فرزندش ابوجعفر (امام جواد) اشاره کرد که روبرویش ایستاده بود.[۱۷]
در روایت دیگر امام رضا(ع) فرمود: «این ابوجعفر است که به جای خود نشانده و مقام خود را بدو واگذار کردهام. ما خاندانی هستیم که خردسالان ما همانند بزرگسالان ما ارث میبرند.» (یعنی همانگونه که بزرگسالان علم را به ارث میبرند، کودکان ما نیز بدون هیچگونه تفاوت علم را از بزرگسالان به ارث میبرند).[۱۸]
در روایت دیگر ابوالحسن بن محمد (از اصحاب امام رضا) میگوید از او شنیدم که میگفت: «ابوجعفر جانشین من در میان اهلم است.»[۱۹]
مولودی پر خیر و برکت
امام جواد(ع) در اواخر عمر امام رضا به دنیا آمد. گفتهاند که قبل از تولد ایشان و با توجه به اینکه امام رضا فرزندی نداشت، برخی از مخالفان شبهه افکندند که امام رضا نسلی از خود باقی نمیگذارد و سلسله امامت قطع میشود. به نقل منابع روایی، وقتی امام جواد به دنیا آمد و وی را نزد پدرش آوردند، امام رضا فرمود:
این مولودی است که برای شیعیان ما با برکتتر از او زاده نشده است.
همچنین در روایتی، از ابن اسباط و عباد بن اسماعیل چنین نقل شده است: «در حضور امام رضا بودیم که ابو جعفر (امام جواد) را آوردند. عرض کردیم: این همان مولود پر خیر و برکت است؟ امام رضا فرمود:
این همان مولودی است که در اسلام با برکتتر از او زاده نشده است.[۲۰]
امامت و کودکی
امام جواد در ۸ سالگی به امامت رسید؛ بدین روی شماری از شیعیان امامت وی را نپذیرفتند و به کسانی دیگر روی آوردند. گروهی دیگر تا روشن شدن مسأله امامت در سن کودکی سرگردان بودند، ولی سرانجام با گذشت زمان به امامت آن حضرت گرویدند. این مسأله یکی از شبهاتی بود که هم در زمان امام رضا و هم در زمان حیات امام جواد از سوی برخی مطرح شد و این دو امام پاسخهای قرآنی بیان کردند. یکی از این پاسخها اشاره به پیامبری حضرت یحیی است که قرآن درباره آن میگوید: ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.[۲۱]
پاسخ دیگر، سخن گفتن حضرت عیسی در نخستین روزهای تولد بود،[۲۲] آیات ۳۰ تا ۳۲ سوره مریم از زبان عیسی مسیح به این مطلب اشاره میکند: «بیشک من بنده خدایم، به من کتاب (انجیل) عطا فرموده و مرا در هر جا که باشم وجودی پربرکت قرار داده است، و مرا تا آن زمان که زندهام به نماز و زکات توصیه فرموده و (نیز مرا) به نیکی در حق مادرم سفارش کرده و جبار و شقی قرار نداده است».
شیعیان پس از شهادت امام رضا(ع)
امام رضا در سال ۲۰۳ قمری به شهادت رسید. در این هنگام فرزندش جواد که ۸ سال بیشتر نداشت، به امامت رسید. کودکی امام سبب اختلاف میان شیعیان شد؛ به گونهای که برخی از شیعیان به دنبال عبدالله بن موسی بن جعفر، برادر امام رضا رفتند، ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت فردی را بپذیرند، برخی از آنها سوالاتی را از عبدالله پرسیدند. پس از اینکه عبدالله را از پاسخ دادن ناتوان دیدند وی را ترک کردند.[۲۳] برخی از شیعیان نیز بهواقفیه پیوستند. به نظر نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنها رسیدن به سن بلوغرا یکی از شرایط امامت میدانستند.[۲۴]
با این حال، بیشتر شیعیان به امامت امام جواد گرویدند. امام جواد در پاسخ به کسانی که مسئله سن امام را مطرح میکردند، با اشاره به جانشینی سلیمان از داوود، فرمود: حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا میبرد، حضرت داوود او را جانشین خود کرد.[۲۵]
بنابر برخی روایات، وقتی امام جواد(ع) در سنین کودکی به امامت رسید، گروهی از بغداد و شهرهای دیگر در موسم حج به قصد دیدار وی به مدینه رفتند. آنان در دیداری که با عبدالله بن موسی (عموی امام) داشتند سوالاتی از او پرسیدند، ولی پاسخهای عبدالله درست به نظر نرسید و شیعیان متحیر و غمگین شدند. آنان سپس با امام جواد(ع) دیدار و همان مسئلهها را مطرح کردند و او به آنها پاسخهایی داد که شیعیان شاد شدند و امام را دعا کردند و ستودند.[۲۶]
امامت
دوره امامت امام جواد(ع) با دو خلیفه عباسی معاصر بوده است؛ نخست مأمون (۱۹۳-۲۱۸ق) که امام ۲۳ سال از عمر خویش را در زمان خلافت وی گذراند. دوم،معتصم (۲۱۸-۲۲۷ق) که ۲ سال حکومت وی مصادف با دوره امامت امام جواد(ع) بود. آن حضرت دو بار به درخواست این دو خلیفه به بغداد رفت. سفر اول در زمان مامون چندان طولانی نبود. امام در سفر دوم که مدتی بیشتر در بغداد ماند، به شهادت رسید.[۲۷] [یادداشت ۱]
مناظرات
امام جواد(ع) در طول دوران امامت خود چند بار با عالمان و فقیهان دربار عباسی مناظره کرد که شگفتی و تحسین آنان را به دنبال داشت:
مناظره در مجلس مامون
از مناظرات مهم امام که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، پیشنهاد ازدواج امام با ام فضل از سوی مأمون بود. پس از اینکه سران عباسی از قضیه مطلع شدند به پیشنهاد مأمون اعتراض کردند. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا امام جواد(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظرهای ترتیب دادند.
یحیی در مناظره، نخست مسئلهای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام در پاسخ، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله،[یادداشت ۲] از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند و حاضران به حیرت افتادند. سپس خود امام، مسئله را با توجه به وجوه آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب کامل امام، بر تبحر ایشان در فقه اعتراف کردند. گفتهاند که مأمون پس از مشاهده ماجرا گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۲۸]
مناظره درباره خلفا
به نقل منابع روایی شیعه، امام جواد در مجلسی با حضور مأمون و بسیاری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل خلفا(ابوبکر و عمر) مناظره کرد. یحیی خطاب به امام گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سوال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضایل ابوبکر نیستم ولی کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود:هنگامی که حدیثی از طرف من به شما میرسد آنرا بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ گویان و جعل کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام ادامه داد این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن میفرماید " نحن اقرب الیه من حبل الورید" یعنی ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او میپرسد؟[۲۹]
پس از آن یحیی درباره این روایت سوال کرد: "مَثَل ابو بکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است، امام در جواب فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظهای مرتکب گناه نشدهاند در حالی که ابو بکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سالهای طولانی مُشرک بودهاند.[۳۰]
قطع دست دزد
در زمان سکونت امام در بغداد حوادثی پیش آمد که سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد، به عنوان نمونه میتوان به فتوای امام درباره سارق اشاره کرد. درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلاف پیش آمد؛ برخی میگفتند از مچ باید قطع شود و برخی دیگر بر قطع از آرنج اعتقاد داشتند. معتصم خلیفه عباسی از امام جواد خواست تا نظر خود را بیان کند. امام پس از اصرار خلیفه گفت: فقط انگشتان دزد قطع میشود و بقیه دست باقی میماند. وی دلیل خود را آیه
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[ ۷۲–۱۸]
ذکر کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۳۱]
برخورد با فرقهها
• اهل حدیث
در عصر امام جواد(ع) نیز همانند سایر امامان فرقههایی وجود داشتند و در عرصههای مختلف برای ترویج افکار و عقاید خود در جامعه تلاش میکردند. از جمله این فرقهها اهل حدیث بودند که مذهب تجسیم داشتند و خدا را جسم میپنداشتد. امام جواد ضمن تبیین عقاید تشیع، از ارتباط شیعیان با این گروه نهی میکرد و به شیعیان فرمود پشت سر آنها نماز نخوانند و به آنها زکات پرداخت نکنند.[۳۲]
• واقفیه
واقفیه از دیگر فرقههای فعال عصر امام جواد بودند که بر امامت موسی بن جعفر توقف کرده و امامت امام رضا را قبول نکردند. وقتی از امام جواد درباره نماز خواندن پشت سر واقفی مذهبان سوال شد آن حضرت در جواب، شیعیان را از این کار نهی کرد.[۳۳]
• زیدیه
از دیگر گروههای عصر امام، زیدیه است که از شیعه دوازده امامی منشعب شده بود. دشمنی زیدیه با امامیه و طعن آنها به امامان سبب موضع گیری تند ائمه بویژه امام جواد در قبال آنها شد. مثلاً حضرت مصداق آیه «وجوهٌ یومئذ خاشعه عاملة ناصبة، ترجمه= در آن روز چهرههايى زبونند كه تلاش كرده رنج [بيهوده] بردهاند» را زیدیه دانسته و آنها را هم ردیف با ناصبیان میداند.[۳۴]
ارتباط با شیعیان
امام جواد با نصب وکیلهایی در مناطق مختلف جهان اسلام، با شیعیان در ارتباط بود، اینکه چرا وی به صورت مستقیم با شیعیان در ارتباط نبود و از وکیل استفاده میکرد چند علت داشت، یکی اینکه امام تحت کنترل و مراقبت شدید دستگاه حاکم بود، دیگر اینکه حضرت میخواست برای امر غیبت زمینه سازی کند.[۳۵]
امام در سرزمینهای اسلامی وکیل یا وکیلهای جداگانهای داشت از جمله در بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست.[۳۶]
همچنین ارتباط شیعیان با امام، از طریق نامه نگاری نیز بود. بسیاری از معارف و مطالبی که از آن حضرت باقی مانده، در نامههای وی به شیعیان مندرج است.[۳۷] شیعیان در نامه هایشان سؤالات خود را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح میکردند و امام به آنان پاسخ میداد. در اغلب موارد نام و نشان کسی که امام به او نامه نوشته، مشخص است.[۳۸] در مواردی هم نویسنده نامه مشخص نیست.[۳۹]
در موسوعه الامام الجواد،[۴۰] به جز پدر و پسر امام، نام و نشان ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، از مجموع منابع حدیثی و رجالی گرد آمده است، البته برخی از نامهها در پاسخ به گروهی از شیعیان نگاشته شده است.[۴۱] امام در ایام حج با شیعیان دیدار و گفتگو میکرد.[۴۲]
احادیث امام
امام جواد(ع) در مدت عمر ۲۵ ساله خود تحت کنترل و فشار دستگاه حاکم بود به همین دلیل فرصت زیادی برای ترویج احکام و عقاید شیعی پیدا نکرد. اما در همین فرصت اندک، در تربیت شاگردان و بیان احادیث در مسائل فقهی، تفسیری، عقیدتی، دعا و مناجات، تلاش زیادی انجام داد. حدود ۲۵۰ حدیث از وی در زمینههای مختلف اسلامی در منابع موجود است.[۴۳]
فضائل و مناقب
در منابع، فضایل متعددی برای آن حضرت ذکر شده است که از جمله مهمترین آنها، برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان آن روزگار در عین کودک بودن امام است. به نمونههایی از آنها در بخش مناظرات اشاره شد.
همچنین کرامات متعددی نیز از انجام امور معجزهگونه برای آن حضرت نقل شده است از جمله:
قطب راوندی از محمد بن میمون نقل میکند: حضرت جواد در ایامی که کودک بود و امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه نمود و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من میخواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی فرمود و نامهای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمان من نابینا شده بود. پس موفق خادم، حضرت محمد تقی را آورد در حالی که در مهد جای داشت پس من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. آنگاه فرمود ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم علیل شده و بینائیاش از دست رفته. پس حضرت دست مبارک به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمان من شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالیکه بینا بودم.[۴۴]
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه، گروهی از مردم برای خداحافظی، امام را تا خارج شهر بدرقه کردند، هنگام نماز مغرب به محلی که مسجدی قدیمی داشت رسیدند. امام به آن مسجد رفت تا نماز بخواند. در حیاط مسجد درخت سدری بود که تا آن زمان میوه نداده بود. آن حضرت آبی خواست و در کنار آن درخت وضو گرفت و نماز را به جماعت اقامه کرد و پس از نماز سجده شکر بهجا آورد. آنگاه با مردم خداحافظی کرد و رفت. فردای آن شب درخت به بار نشست و میوه خوبی داد مردم از این موضوع بسیار تعجب کردند. از شیخ مفید نقل کردهاند که سالها بعد خود این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۴۵]
پانویس:
1. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۱۵و۴۹۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱.
2. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۱۵و۴۹۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱.
3. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، صص۱۲-۱۳.
4. برای نمونه رجوع کنید اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۹۹؛ طبری، دلائل الامامه، ص۳۸۳.
5. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۰۴ ـ ۸۰۵؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷، ص۱۲۸.
6. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، صص۱۲-۱۳.
7. طبری، این ازدواج را در سال ۲۰۲ق میداند. طبری، ج۷، ص۱۴۹.
8. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب،ج۴، ص۳۸۰.
9. ابن فندق، تاریخ بیهق، ص۴۶.
10. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
11. طبری، ج۷، ص۱۴۹.
12. خلاصه این مناظره در ادامه آمده است.
13. قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۲۳۵.
14. أعلام النساء المؤمنات، ص۵۱۷.
15. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۴.
16. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۰.
17. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶۵.
18. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶۶.
19. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۸۶.
20. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، صص۲۰و۲۳و۳۵.
21. مریم، آیه ۱۲.
22. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۸۲.
23. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۳.
24. نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
25. نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
26. طبری، دلائل الامامة، ص۲۰۴-۲۰۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۸-۱۰۰.
27. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۰.
28. طبرسی، احتجاج، صص۴۴۳،۴۴۴؛ المسعودی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب علیهالسلام، صص ۱۸۹-۱۹۱.
29. طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۴۷۸.
30. طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۴۷۸.
31. عیاشی، التفسیر، ج۱، صص ۳۱۹،۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، صص۵و۶.
32. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۰۱.
33. شیخ طوسی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۹ به نقل از جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۴۹۰.
34. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۲۹.
35. دشتی، فرهنگ جهاد، نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه(ع)،۱۳۸۴ش شماره ۴۰.
36. جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
37. ر.ک: جعفریان، ص۴۸۹.
38. برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج۳، ص۳۹۹، ج۴، ص۲۷۵، ۵۲۴، ج۵، ص۳۴۷؛ کشّی، ص۶۱۰- ۶۱۱.
39. موسوعه الامام الجواد، ج۲، ص۵۱۵ ـ ۵۲۱.
40. موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶ـ ۵۰۸.
41. برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج۳، ص۳۳۱، ۳۹۸، ج۵، ص۳۹۴، ج۷، ص۱۶۳؛ کشّی، ص۶۰۶، ۶۱۱.
42. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، صص۴۹۲و ۴۹۳.
43. عطاردی، مسند، ص۲۴۹.
44. قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۵۸۶
45. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۹۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۴۱،۲۴۲.